ساز...
با ساز ادم ها احساساتشون رو خلق میکنند
از خاطراتشون میگن
از دردهایی که کشیدن
خنده هایی که حالا تلخ شده
یا به العکس
از غم هایی که بالاخره شادی توشون طلوع کرد
از اشک هایی که تبدیل به اشک شوق شد
از او
اویی که یک نفر نبود اما نامش تمام جان ما شد
اویی که مختص به هرکداممان بود
او من او تو او آن
و از حرف های ناگفته میگند
یکی از این ساز ها ویولون
-غریبهآشنا
he|او
May 11
ولی من به آغوش تو عادت کرده بودم
حتی دکمه های پیرهنم هم وصله به جانت بسته بود
-غریبه آشنا
بابا فلانی آدم بدی نیست، اصن ایرادش اینه که آدم بدی نیست.
انقدر خوبه شبیه آدم بدا شده؛ انقدر میاد خوبی میکنه به آدما که میترسن از خوبیاش.
–جنگل آسفالت