eitaa logo
هیولی
17 دنبال‌کننده
30 عکس
0 ویدیو
3 فایل
برای دسترسی بهتر↯ #Mindly #Digital_art #اکسیر_محبت #خط‌گرافی #بُرش #مینی‌مانگا #قلمدان #فوتوگراف #کاغذی تلگرام: https://t.me/Huily_Hilla ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17229322501523
مشاهده در ایتا
دانلود
قلم را روی کاغذ رها می کنم. جوهر بخش می شود، آه از نهادم بلند می شود! به جای اینکه به داد دفتر برسم تنها به جوهر نگاه می کنم و پشمان می شوم از نوشتن این نامه. -سیاهی جوهر بر سفیدی دفتر قالب می شود ذهنم مشوش است و مجالی نمی دهد برای فکر کردن و نوشتن آنچه در سر دارم. خسته از کابوس های مکرر پناه می برم به برده ی افکار. نمی دانم ادامه ی این راه چه خواهد شد؛ آری، ادامه ی داستان من و تو را می گویم. داستانی که با تو شروع شد و با من ادامه یافت! آهسته به سمت جایگاه همیشگی مان قدم بر می دارم؛ بر روی صندلی می نشینم و لیوان قهوه را که به عضوی جدا نشدنی در زندگی ام تبدیل شده است در دست می گیرم. گرمی قهوه از سردی جسمم می کاهد،آتش شومینه صورتم را روشن می کند اما من نگاهم را به پنجره دوخته ام، به پنجره ای که هر روز با نگاهش قاب می گرفت ازدحام حرف های شنیده نشده بی جواب را. هرچه فکر می کنم راهی برای پایان این وضعیت پیدا نمی کنم. گویی این راه از دست رفته بی انتها هیچگاه درست نمی شود. به گذشته مغتنم از دست رفته مان می اندیشم، به فرصت هایی که از سر ازدحام غرور و توقع بیجا برای ابراز عشق به تو از دست دادم! به روز های نا آرامی می اندیشم که بدون فکر به حضور تو گذشت. آری من به تو می اندیشم و راهی برای بازگشت به سوی تو نمی یابم. -تو پراکندگی دانه های برف را می بینی؟ برف بر انگشتانم ذوب شده و افسوس می کشد. آری از لمس چند برگ ورق هراسانم؛ من نامه ها رو می سوزانم اما آنها چطور می توانند بسوزند؟ با صدای در به خود می آیم و چشمانم را به روی حقیقت تلخ نهفته در نامه های بی جواب می بندم. نمی دانم کیست، شاید همان کودکیست که هر روز محبت را در من جستجو می کند…! شاید هم دیو پلید نا امیدیست که به دنبال آرزو های نهفته در قلب می گردد تا محالشان کند. شاید هم تو هستی که این در را به صدا در می آوری اما مگر خدا پشت در می ماند…؟
ART🎨 Sketchbook🌪
_ذهنی!
ART🎨 Sketchbook🕸🕷
قرار نیست مسیرت باهات راه بیاد وقتی داری میگذری ازش