eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
ببینید😂 بخندید😂 هرشب روده بر شوید 😂 اینجا نَمیری سکته ات حتمیه😁😂 خنده در حد انقراض نسل🤣 🙈 زود باش بپر تو کانال 🔥👏👇 https://eitaa.com/joinchat/229638200Cef5e3b3b95 https://eitaa.com/joinchat/229638200Cef5e3b3b95 خفن ترین کانال 😜🙈👆
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🔴اعلام وام 300 میلیونی بانک قرض الحسنه رسالت 😍👇 ✅ سود وام ۴ درصد ✅مدت پازپرداخت ۶۰ ماهه ✅ کارمزد بسیار کم 🔻شرایط دریافت وام در لینک زیر👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1414332685C41ad42dbef
🌸🍃🌸🍃 درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟» درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟» کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟» درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.» چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.» @hkaitb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فقط 3 بار ابَردوا خوردن 😳☝️ 😊 وقتی میگم ابَردوا 70 بیماری رو درمان میکنه یعنی این ، دیسک، آرتروز، زانو درد، کبدچرب، تیروئید، میگرن و... که دیگه برای ابردوا چیزی نیست 😉 ضمنا افسردگی شونم درمان شده . آدرس کانال اصلی ابردوا 👇 https://eitaa.com/joinchat/3283419758C7accf8f815
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🌹 سورپرایزِ ویژه امشب از دست ندید😍 🔴بگو متولد چه ماهی هستی تا بگم شما فردی با چه خصوصیاتی هستی؟ 1)فروردین   2)اردیبهشت   3)خرداد 4)تیر   5)مرداد   6)شهریور 7)مهر   8)آبان    9)آذر 10)دی  11)بهمن   12)اسفند 🌹 فال ،فال ،فال 👆 ------------------------------------------------ 🔥تبلیغات در مجموعه کانالهای کوثر😍
🌸🍃🌸🍃 شخصی گمرکچی ، یکی از شیعیان را که می خواست به زیارت قبر علی (ع ) برود ، اذیت کرده و او را به شدت کتک زد . مرد شیعه که به سختی مضروب و ناراحت شده بود ، گفت : به نجف می روم و از تو به آن حضرت شکایت می کنم . گمرگچی گفت : برو هر چه می خواهی بگو که من نمی ترسم . مرد شیعه به نجف اشرف رفت و خودش را به قبر مطهر امیرامؤمنین رسانید و پس از انجام مراسم زیارت ، با دلی شکسته و گریه کنان عرض کرد : ای امیرمؤمنان ، باید انتقام مرا از گمرکچی بگیری . مرد ، در طی روز ، چند بار دیگر به حرم مشرف شد و هر بار خواسته اش را تکرار کرد . آن شب در عالم خواب آقایی را دید که بر اسب سفیدی سوار شده بود و صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید . حضرت ، مرد شیعه را به اسم صدا زد . مرد شیعه متوجه حضرت شده ، پرسید : شما کیستید ؟ حضرت فرمود : من علی بن ابی طالب هستم ، آیا از گمرکچی شکایت داری ؟ مرد عرض کرد : بله ای مولای من ، او به خاطر دوستی شما ، مرا به سختی آزرده است و من از شما می خواهم که از او انتقام مرا بگیرید . حضرت فرمود : به خاطر من از گناه او بگذر . مرد عرض کرد : از خطای او نمی گذرم . حضرت سه بار فرمایش خود را تکرار کرد و از مرد خواست که گمرکچی را عفو کند ، اما در هر بار ، مرد با سماجت بسیار بر خواسته اش اصرار ورزید . روز بعد مرد خواب خود را برای زائرین تعریف کرد ، همه گفتند : چون امام فرموده که او را ببخشی ، از فرمان امام سرپیچی نکن . باز هم مرد ، حرفهای دیگران را قبول نکرد و دوباره به حرم رفت و خواسته اش را یک بار دیگر تکرار کرد . آن شب هم ، مانند شب قبل امام (ع ) در خواب او ظاهر شده و به وی گفت : از خطای گمرکچی بگذر . این بار نیز ، آن مرد حرف امام را نپذیرفت . شب سوم امام به او فرمود : او را ببخش ؛ زیرا کار خیری کرده است و من می خواهم تلافی کنم . مرد پرسید : مولای من ، این گمرکچی کیست و چه کار خیری کرده است ؟ حضرت اسم او و پدر و جدش را گفت و فرمود : چند ماه پیش در فلان روز و فلان ساعت ، او با لشکرش از سماوه به سمت بغداد می رفت ، در بین راه چون چشمش به گنبد من افتاد ، از اسب پیاده شد و برای من تواضع و احترام کرد و در میان لشکرش پا برهنه حرکت نمود تا این که گنبد از نظرش ناپدید شد . از این جهت ، او بر ما حقی دارد و تو باید او را عفو کنی و من ضامن می شوم که این کار تو را در قیامت تلافی کنم . مرد از خواب بیدار شد و سجده شکر به جای آورد و سپس به شهر خود مراجعت نمود . چون در میان راه به گمرکچی رسید ، او پرسید : آیا شکایت مرا به امام کردی ؟ مرد پاسخ داد : آری ، اما امام تو را به خاطر تواضع و احترامی که به ایشان نموده بودی ، عفو کرد . سپس ماجرا را بطور دقیق برای وی بازگو کرد . وقتی گمرکچی فهمید که خواب مرد درست و مطابق واقع می باشد ، بلند شد و دست و پای مرد شیعه را بوسید و گفت : به خدا قسم ، هر چه امام فرموده حق و راست است . سپس او از عقیده باطل خود توبه کرد و به مذهب شیعه در آمد ، و به همین مناسبت تمام زائران را سه روز مهمان کرد . آنگاه همراه زائران به زیارت قبر امیرالمؤمنین (ع ) رفت و در نجف ، هزار دینار بین فقرای شیعه تقسیم نمود و بدین ترتیب عاقبت به خیر شده و به راه راست هدایت گردید . @hkaitb
. سلام خدمت شما . من یک فرد مذهبی هستم و عاشق این بودم که بتونم توی خونه خودم بگیرم ولی به خاطر بحث سخنران و پذیرایی و برنامه ریزی‌ش همیشه منصرف می شدم. تا اینکه با یک مجموعه ای آشنا شدم که خودش برامون سخنران می فرستاد و بمون یاد داد چطور پذیرایی کنیم و برنامه بریزیم و واقعا نقطه عطف زندگیم شد . دوست دارم شمارو با این مجموعه آشنا کنم و لینکش رو براتون بفرستم . حتما عضوش بشید برای و های‌ خونگی نیازتون میشه 👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/3726377046C3fafa2bd01 .
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
. 🛑 نعمتِ روضه‌ی خانگی / خیلیا بالاخره توفیق پیدا کردن و دارن برای گرفتن برنامه ریزی می کنن‌ و از خدمات موسسه ثاقب هم استفاده می کنن. شما هم از طریق آدرس زیر به این جمع بزرگ بپیوندید : 👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/3726377046C3fafa2bd01 .
🌸🍃🌸🍃 بسیار ایراد گیر و اعتراض کننده یعنی انسان فضول در هر کاری دخالت میکند و خود را نخود هر آشی میکند کسی که بی توجه به زمان و مکان در هر کاری دخالت میکند فضول به کسی گفته میشود که در هر کاری خود را دخالت میدهد اظهار نظر میکند و دوست دارد از کار همه سر در بیاورد.در این مثل گفته شده که اخلاق آدم فضول طوریست که اگر به خاطر این عادتش به جهنم برده شود آنجا هم دست از این اخلاق زشتش بر نمیدارد چون خصلت و ذات انسان فضول اصلاح پذیر نمیباشد با اغراق می گویند حتی در جهنم زمانی که در حال سوختن است نیز دست از وراجی و بیهوده گویی بر نمیدارد داستانی برای ضرب المثل فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است یه روز گاوه پاش می شکنه دیگه نمی تونه بلند شه کشاورز دامپزشک میاره. دامپزشک می گه اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش بایسته باید گاو رو بکشید گوسفند اینو می شنوه و میره پیش گاوه میگه بلند شو بلند شو اما گاو هیچ حرکتی نمی کنه روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو رو پات بایست باز گاو هر کاری می کنه نمی تونه بایسته رو پاش…. روز سوم دوباره گوسفند می ره میگه سعی کن پاشی و گرنه امروز تموم بشه نتونی روی پاهات وایسی میکشنت. گاو با هزار تا زور پا میشه.. صبح روز بعد کشاورز میره در طویله و می بینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر می گرده می گه گاو رو پاش وایساده جشن می گیریم… گوسفند رو بکشید نتیجه اخلاقی: خودتو نخود هر آشی نکن @hkaitb
🚷این کلیپ اینستا رو ترکونده بیا ببین از خنده میترکی👇🙊💦😂😂😂😂 بیا بده شیش 🤣🤣🤣👇 https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9 https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9 کانال فاطی که همه عاشقش شدن ☝️😂😂
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🚯 به دلیل درخواست های فراوان شما عزیزان برای آخرین بار لینک کانال «کلیپ باهم خنده» رو گذاشتیم 👇🏻😱 https://eitaa.com/joinchat/3424977001C10c611a6f9 ❌ 5 دقیقه دیگه پاک میکنم 😬
🌸🍃🌸🍃 روزی حضرت داوود به تنهایی به صحرا رفت، خداوند به او وحی فرمود: چرا تنهایی به صحرا آمده ای؟ عرض کرد: خدایا شدت لقای تو حایل بین من و مخلوق تو شده هست، خطاب رسید ای داوود به میان مردم برگرد( و مشعول راهنمائی مردم باش که) اگر بنده گمراهی را هدایت نمودی و گناهکاری را از گناه کردن باز داشتی تو را جزو بندگان پسندیده خود بنویسم. ارشاد القلوب/ترجمه ج2؛ص 219 @hkaitb