14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊حیدر مدد✊
🔶🔹گفت میدانی مرد کیست!؟
🔹گفتم مرد یعنی زخمی و تنها
🔹هر چه زخمی تر و تنهاتر مردتر
❗️پس
🔹فقط امیرالمؤمنین علی علیه السلام
✊مردِ مردان است و بس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ
◾️أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب
◾️وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
⚫️به اندازه ارادتت به #امام_علی علیه السلام فوروارد کن و به اشتراک بزار
➖➖➖➖➖➖➖
✍#حکایت
(گـــدای زرنگ)
مردی بود که ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﮔﺪﺍﻳﻲ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ هم هر روز ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻣﻲﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ...
ﺩﻭ ﺳﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ یکیشان ﻃﻼ بود ﺑﻮﺩ ﻭ یکیشان نقره بود ،ﺍﻣﺎ گدا ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﻜﻪ ﻧﻘﺮﻩ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻲﻛﺮﺩ...
ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ...
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ آنجا ﻣﻲﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﻭ ﺳﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ آن گدا ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﻜﻪ ﻧﻘﺮﻩ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻲﻛﺮﺩ.
ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ آن گدا ﺭﺍ ﺁﻧﻄﻮﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻲﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ...
ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻭ ﺳﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﺳﻜﻪ ﻃﻼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ، ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﻱ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﮔﻴﺮﺕ ﻣﻲﺁﻳﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺳﺘﺖ ﻧﻤﻲﺍﻧﺪﺍﺯﻧﺪ...
گدا ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﻇﺎﻫﺮﺍً ﺣﻖ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺳﻜﻪ ﻃﻼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ٬ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﻮﻝ ﻧﻤﻲﺩﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺍﺣﻤﻖ هستم..!
ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻲﺩﺍﻧﻴﺪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ شیوه ﭼﻘﺪﺭ ﭘﻮﻝ به دست ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻡ...
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
✨﷽✨
🌼خداوند همواره ناظر اعمال ماست...
✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.
سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت:
«هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد.
📚معارف اسلامی، شماره 77
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
🌹داستان آموزنده🌹
در زمان یکی از پیامبران گذشته، سه نفر از مؤمنین در مسافرتی در محلی شبگیر شدند، و راه به جایی نبردند، نه محلی برای استراحت و نه قوت و غذایی. بالاخره یکی از آنها گفت، من اینجا یک آشنای دوری دارم میروم شاید بتوانم امشب سربار او شوم. دیگری هم فکر کرد و به یادش آمد یک همکاری اینجا دارد، گفت میروم شاید بشود امشب را مهمان او بشوم. سومی هر چه فکر کرد چیزی بهیادش نیامد. گفت: ما هم میرویم مسجد و مهمان خدا میشویم. فردا صبح که آمدند تا سفر را ادامه دهند، آن دو نفر هر کدام از خوبیهای طعامی که در شب خوردند و از نوع پذیراییها صحبت کردند ولی سومی گفت: حقیقتش ما مهمان خدا شدیم ولی تا صبح گرسنگی کشیدیم. به پیامبر آن زمان ندا رسید برو و به این مؤمن بگو، حقیقتاً ما میزبانی تو را پذیرفتیم، و پذیرفتیم که تو مهمان ما باشی، ولی هر چه گشتیم خورشت و طعامی بهتر از «گرسنگی» نبود که با آن از تو پذیرایی کنیم.
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
••••
چون نامهی جرم ما بهم پیچیدند
بردند به دیوان عمل سنجیدند
بیش از همگان گناه ما بود ولی
مارا به محبت #علے بخشیدند
#السلامعلیکیاامیرالمومنین 💔
مردی چهار پسر داشت؛ او هر کدام از آنها را در فصلهای مختلف به سراغ درخت گلابیای فرستاد که در فاصلهای دور از خانهیشان روییده بود؛
پسر اول را در زمستان فرستاد؛ دومی را در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.
.
پسر اول گفت: چه توصیفی از درختی خشک و مرده و زشت میتوان داشت؟!.
پسر دوم گفت: اتفاقا درختی زنده و پر از امید شکفتن بود.
پسر سوم گفت: درختی بود سرشار از شکوفههای زیبا و عطرآگین و باشکوهترین صحنه هایی بود که تا به امروز دیدهام.
پسر چهارم گفت: درخت بالغی بود که بسیار میوه داشت و پر از حس زندگی بود.
.
پدر لبخندی زد و گفت: همه شما درست میگویید، اما زمانی میتوانید توصیف زیبایی از زندگی درخت و انسان داشته باشید که تمام فصلها را در کنار هم ببینید.
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسجد نرو بابا
به مناسبت ایام شهادت امام علی علیه السلام
حاج محمود کریمی
#شبهای_قدر
🌷🌷🌷
يك روز معتادی،برج بلندی ديد
گفت : لا إله إلا الله
لا إله إلا الله وحده لا شريك له
له الملك وله الحمد و هو على كل شئً قدير
و به راهش ادامه دادتا اينکه رقصنده ای،ديد
گفت: استغفرالله وأتوب اليه
استغفر الله
سبحانك ربي أني كنت من الظالمين
وکمی که به جلوتر رفت ديوانه ای را در جلوی رويش ديد
گفت : خدايا شکرت که به من عقل دادی
خدايا شکرت که به من تندرستی دادی
خدارا شکر بخاطر تمام چیزهايی که به من عطا کردي
وبعدمسجدی را جلوی رويش ديد
گفت : الله أكبر
الله أكبر
وکمی که جلوتر رفت دو نفر را ديد که با هم بحث و جدل ميکنند
گفت : لاحول ولا قوة إلا بالله
لاحول ولا قوة الا بالله
و به راهش ادامه داد تا اينکه آبشاری را ديد که از بالای کوه پايين می آمد
گفت : ماشاء الله
وسبحان ربي العظيم
و تمام شد
ببين چطوری تونستی ذكر الله رو بگی؟!
هم من اجر وثوابی بردم و هم تو؟
شايد اگه جور ديكه ميگفتم با من همراهی نميکردی
پس لازم بود که قصه رو با يه معتاد شروع ميکردم که جلب توجه کنه پس
همين چيزی که الان خوندی رو بفرست برای دوست هات ،تا مثل من ثواب گيرت بياد ويا تو بيشتر از من ثواب ببری
صلوات بفرست بر رسول الله صل الله عليه وسلم
زود باش وبفرست برای ادليستهات
ببين چند نفر صلوات ميفرستن بر رسول الله صل الله عليه وسلم….و مسبب آن هم تو بودي👌🏻👌🏻👌🏻
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
💞 داستانی فوق العاده زیبا👌
❌ زنی زیبا که صاحب فرزند نمیشد
پیش پیامبر میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند ، وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.
زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود. !
وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند.
رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر می کند...
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
🔴 ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست ! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
#مظلوم_علــے_ع💔
■خداوندا چہ دنیاے #عجیبے
🍂چہ #مظلومے چہ آقاے #غریبے
■مگر مِحراب #گودال اسٺ ڪوفہ؟
🍂ڪہ افتاده زمین #شیب_الخضیبے
#فزٺ_و_رب_الڪعبہ🥀🏴
#شب_قدر🌙
#شهادت_امام_علی(ع)🥀
970318-Panahian-Mosala-AzmBarayeZohoor-18k.mp3
6.15M
💥 شب قدر شب عزم برای ظهور
استاد پناهیان
#شب_قدر
امیرالمومنین ع 1.mp3
18.03M
🔖منبر کامل #شب_قدر 🔖
#استاد_رفیعی
🔻 فضایل وجود ملکوتی و قدسی مولای متقیان #امیرالمومنین امام علی علیه السلام 🔻
✍ شب قدر از هزار ماه بهتر
25.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱
دل من تنگ علی
تنگ اذان نجف است...
#امیرالمومنین_علے_ع🍂
امشب از فَرق علـ💔ے
ڪعبہ پُلے زد بہ بهشٺـــ
چہ مُراعاٺِ نظیرےسٺ
علــ💔ـے ، ڪعبہ ، بهشٺـــ
#فزٺ_و_رب_الڪعبہ🥀
#شب_قدر🌙
#شهادت_امام_علی(ع)🥀
•°🌱
امــام صـادق ( ع ) فرمودنـــد :
مقدّراتــ در شبــ نوزدهم تعيين ؛
در شبــ بيستــ و يكـــم تأييـــد ؛
و در شبــ بيستـ و سوم(رمضان)
امضـــا مےشـــود ...📚 الكافے
#التمـــاس_دعــــا 🍃
دعایجوشنکبیر۩مطیعی.mp3
39.94M
⚫️ دعای جوشن کبیر
🎙 با نوای حاج میثم مطیعی
(از فراز اول تا صد بصورت کامل)
التماس دعا🦋
💕روزی ابوسعید در بیابانی به آسیابی رسید.
بر آسیاب سلام کرد، سر به سجده نهاد و تعظیم و تکریم نمود.
یارانش با شگفتی دلیل این کار را از او پرسیدند. ابوسعید گفت: او خصلت پیامبران را دارد،
اول آن که پای بر زمین دارد و پیوسته در
خود سفر می کند.
دوم آن که درشت می گیرد و نرم تحویل می دهد.
کدام یک از شما سخن درشتی را می شنوید و سخنی لطیف باز می گویید؟
از کتاب لطفا گوسفند نباشید_محمود نامنی
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
✍#جلوگیری_از_غیبت
در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مردی بر جمعی که نشسته بودند میگذشت. یکی از آنان گفت: من این مرد را برای خدا دشمن دارم. آن گروه گفتند: به خدا قسم که سخن بدی گفتی! ما به او خبر میدهیم و به وی خبر دادند. آن مرد خدمت رسول خدا رسید و سخن او را باز گفت. پیامبر او را خواست و از آنچه درباره ی وی گفته بود پرسید. مرد گفت: آری، چنین گفتم. رسول خدا فرمود: چرا با او دشمنی میکنی؟ گفت: من همسایه ی اویم و از حال او آگاهم، به خدا قسم ندیدم که جز نماز واجب هرگز نماز بگذارد. آن مرد گفت: یا رسول الله! از وی بپرس آیا دیده است که من نماز واجب را از وقت خود به تأخیر اندازم، یا بد وضو بسازم و رکوع و سجود را درست انجام ندهم؟ پیامبر او پرسید، مرد گفت: نه، سپس گفت: به خدا ندیدم جز ماه رمضان که هر نیکوکار و بدکاری روزه میگیرد، هرگز در ماه دیگر روزه بگیرد! آن مرد گفت: یا رسول الله! از وی بپرس آیا دیده است که من در روز رمضان افطار کرده باشم یا چیزی از حق آن فرو گذاشته باشم؟ پیامبر پرسید و او گفت: نه، باز گفت: به خدا هیچ گاه ندیدم که به سائل و فقیری چیزی بدهد و ندیدم که چیزی از مال خود انفاق کند مگر این زکاتی که نیکوکار و بدکار آن را میپردازند. مرد گفت: از او بپرس آیا دیده است که چیزی از آن کم گذاشته باشم یا با خواهان آن چانه زده باشم؟ گفت: نه. آن گاه رسول خدا به آن مرد فرمود: برخیز که شاید او از تو بهتر باشد. [3]
[3]: یکصد موضوع، پانصد داستان 395/1 ؛ به نقل از: علم اخلاق اسلامی 2/ 399
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘