هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
📛به علت جمع کردن کارگاه
تعدادی مبل و میز ناهارخوری به قیمت #600هزارتومان
بفروش میرسد
سرویس فقط #یکملیون تومان
برای دیدن بقیه اجناس👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4177002507C2cf47525e6
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🤲 دعا و توسل معجزه مي كند.
👌و كمترين أثر دعا این است که ايجاد آرامش مى كند.
💎 براى ديدن كليپ های ناب و زیبا به کانال 👇👇👇مراجعه بفرمایید.
http://eitaa.com/joinchat/3440181265Cd19ddafce4
http://eitaa.com/joinchat/3440181265Cd19ddafce4
🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠
هدایت شده از .
🌺نیت کن با نام مبارک امام جواد (ع) بزن روی #حرز ببین چی نشون میده برات😍👇
🌺
🌺 🌺
🌺 🌺
🌺
🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺 🌺
🌺 🌺
🌺 🌺
تخفیف حرز امام جواد ویژه ماه ربیع👆
💝بـہ دور باغ دل، پرچین تان سبز🍃
🌺شڪفتنهاے عطرآگینتان سبز🍃
🌸نسیم و سبزہ و گل غرق آواز🍃
😍هواے صبح فروردین تان سبز🍃
سلام😊صبحتون بخیر و پر از نشاط🌹
「 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
「
🌺 📘حکایت سعدی
💫 روزی از روى جهل جوانى بر سر مادرم فرياد كشيدم، خاطرش آزرده شد و در گوشه ای نشست و در حال گريه گفت مگر خردسالى خود را فراموش كرده ای كه درشتى مى كنى؟
🔸چه خوش گفت زالى به فرزند خويش
🔹چو ديدش پلنگ افكن و پيل تن
🔸گر از عهد خرديت ياد آمدى
🔹كه بيچاره بودى در آغوش من
🔸نكردى در اين روز بر من جفا
🔹كه تو شير مردى و من پيرزن (۱)
۱_ اگر امروز که مانند جوانی نیرومند در مقابل مادری پیر و ناتوان ایستاده ای می توانستی دوران ناتوانی خود را به خاطر بیاوری هرگز بر من تند خویی نمی کردی
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📚#داستان_کوتاه
یك شب شاه عباس با لباس مبدل در كوچه های شهر ميگشت كه به سه دزد برخورد كرد كه قصد دزدی داشتند
شاه عباس وانمود كردكه اوهم دزداست و از آنان خواست كه او را وارد دار و دسته خود كنند
دزدان گفتند ما سه نفر هر يك خصلتی داريم كه به وقت ضرورت به كار می آيد
شاه عباس پرسيد چه خصلتی ؟
يكی گفت من از بوی ديوارخانه ميفهمم كه درآن خانه طلا و جواهر هست يا نه و به همين علت به كاهدان نميزنيم .
ديگری گفت من هم هر كس را يك بار ببينم بعداً در هر لباسی او را ميشناسم
ديگری گفت من هم از هر ديواری ميتوانم بالا بروم
از شاه عباس پرسيدند تو چه خصوصيتی داری كه بتواند به حال ما مفيد باشد ؟
شاه فكری كرد و گفت من اگر ريشم را بجنبانم كسی كه زندانی باشد آزاد ميشود
دزدها او را به جمع خود پذيرفتند و پس از سرقت طلاها را در محلی مخفی كردند .
فردای ان شب شاه دستور داد كه ان سه دزد را دستگير كنند . وقتی دزدها را به دربار آوردند آن دزدی كه با يك بار ديدن همه را باز ميشناخت فهميد كه پادشاه رفيق شب گذشته انها است پس
اين شعر را خطاب به شاه خواند كه
ما همه كرديم كار خويش را
ای بزرگ اخر بجنبان ريش را
امروز يكی اختلاس ميكند، يكی دزدی و يكی هم ريش ميجنباند و آزادشان ميكند و ما مانده ايم و سفره های خالی از نان ومغزهای خالی ازفکر و ایمان!
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
⚖گالیله در جریان محاکمه اش جمله جالبی گفت:
گفت فرض کنید که شما ساعتی را به دوست خود هدیه کنید و دوست شما خوشحال شود.
اما به او بگویید: از این ساعت استفاده نکن، بلکه هر وقت خواستی زمان را بدانی بیا و از خود من بپرس.
با این حرف هدیه شما تمام اثرش را از دست می دهد
و تبدیل به وزر و وبالی بر دوش دوست شما می شود.
گالیله به روحانیان کلیسا گفت:
شما روحانیان چنین وضعی برای ما درست کرده اید.
از سویی می گویید: بزرگ ترین نعمتی که خدا به شما هدیه کرده است، عقل است.
از سویی می گویید: تمام حقایق را باید با رجوع به تورات و انجیل فهمید. از تورات و انجیل باید فهمید که زمین گرد است یا مسطح است. از تورات و انجیل باید فهمید که خورشید به دور زمین می چرخد یا زمین به دور خورشید.
یعنی در واقع خدا هدیه ای به ما داده
ولی به ما گفته از آن استفاده نکنید
فقط از تورات و انجیل بپرسید که حق و باطل چیست!؟
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
بیچاره مترسک...
سرتاسر سال از مزرعه محافظت میکرد ولی با آغاز فصل سرما تنش هیزم کشاورز شد!
آری، پاداش وفاداری جز این نیست!
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
بیچاره مترسک...
سرتاسر سال از مزرعه محافظت میکرد ولی با آغاز فصل سرما تنش هیزم کشاورز شد!
آری، پاداش وفاداری جز این نیست!
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 #حکایت_ملانصرالدین
قول میدم بعد دیدن این کلیپ هرگز هرگز در قرعه کشی های تلویزیونی شرکت نکنید..
📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📚#حکایت_و_پند
عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه.
مردگفت: فلان عابدبود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟
عابد پاسخ داد : "دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی.!!!
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📚#داستان
می گویند:
فردی از کنار مسجد رد می شد.
متوجه شد یک نفر در داخل شبستان
مسجد در حال خالی کردن صندوق
نذورات مردم و جمع کردن فرش هاست...
فرد عابر که فهمید
آن مرد دزد است با صدای بلند فریاد زد:
ای تف به شرفت...
از خانه خدا دزدی می کنی؟
مرد دزد با حرارت پاسخ داد:
مردک، توی خانه خدا تف می اندازی؟
بگذار کارم تمام شود
می آیم حالیت می کنم اهانت
به مقدسات چقدر زشت است.
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin