eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
✍داستان_آموزنده شخصی میگوید نزد پیامبر اکرم نشسته بودیم، آن حضرت فرمود: «اکنون شخصی بر شما وارد می شود که از اهل بهشت است.» پس مردی از انصار درحالی که آب وضو از محاسنش می چکید وارد شد و سلام کرد و مشغول نماز شد. فردای آن روز نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن سخن را تکرار فرمود. باز همان مرد انصاری وارد شد و روز سوم نیز همین داستان تکرار شد. بعد از خارج شدن آن حضرت از مجلس، یکی از یاران به دنبال آن مرد انصاری رفت و سه شب در نزد او به سر برد؛ ولی از شب بیداری و عبادت [فراوان] چیزی ندید، جز اینکه هنگام رفتن به رخت خواب ذکر خدا را می گفت و بعد می خوابید و برای نماز صبح بیدار می شد. بعد از سه شب آن صحابی گفت: من از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله درباره تو چنین سخنی شنیدم، خواستم بفهمم که چه اعمال و عباداتی انجام می دهی که باعث شده پیامبر صلی الله علیه و آله تو را بهشتی بخواند؟ مرد انصاری در جواب گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی [بیشتری] سر نمی‌زند، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشّ و خیانتی نمی‌بینم و بر خیر و خوبی که خدای تعالی به او عنایت کرده، حسدی نمی‌ورزم (و در یک کلام خیرخواه مردم هستم). آن صحابی گفت: این حالت است که تو را به این مرتبه (عالی) رسانده و این صفتی است که تحصیل آن از ما (و از هر کسی) بر نمی‌آید. 🌹 ما چقدر خیرخواه مردم هستیم؟ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
دراصفهان مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن درآن بود، چون مرد ازقبیله زن ترسید پیش کسی رفت وبااو مشورت کردوی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری وبه قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا می کرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد راتصدیق نمودورفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه میگذرد اوراطلبید بازور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل اورا به قتل رسانیدو پیش همسرش خوابانید،قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنهارادر این حال به قتل رساندی ،وآن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت:نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟تاسر جوان رادید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است. آنچه بر ما می رسد آن هم ز ماست. (مولوی) از مکافـات عمل غافـل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو (مولانا) ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
‌ حضرت عیسی (علیه السلام) با مادرش مریم (سلام الله علیها) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود. یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیها) برخاست تا نماز بخواند، ناگاه عزرائیل نزد مریم (سلام الله علیها) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟. عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم. مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام. مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیها) را قبض نمود. عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است، مدتی توقف کرد، دید مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن. ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد. عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر تربتش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت، در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم. مریم (سلام الله علیها) فرمود: پسرم، خدا را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد. عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی. مریم (سلام الله علیها) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید. عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟ مریم (سلام الله علیها) گفت: آرزو دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به نماز برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه آخرت را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر 📚 منهاج الشارعین .منهج13 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
🌹 شهيد آيت الله مطهری: امام علی علیه‌السلام بعد از جنگ جمل كه در آن فاتح شدند، وقتی وارد بصره گردیدند، بر خانه علاء بن زیاد وارد شدند؛ او خانه بسیار مجلّلی داشت. حضرت اول به صورت اعتراض مانندی به او فرمودند: این خانه به این بزرگی را می‌خواهی چكار كنی؟ در خانه كوچكتری هم می‌توانی زندگی كنی، تو در آخرت به خانه بزرگ احتیاج داری. بعد فرمودند: بلی می توانی همین خانه بزرگ را وسیله خانه بزرگتری در آخرت قرار بدهی به شرط اینكه در این خانه مهمان بیاوری و آن را وسیله قرار دهی برای خدمت كردن به خلق. . بعد آن مرد عرض كرد: یا امیرالمؤمنین من شكایت برادرم عاصم بن زیاد را خدمت شما میكنم. حضرت فرمودند: چطور شده است؟ عرض كرد: برادرم، زاهد و راهب و گوشه نشین شده، حاضر نیست غذای خوب بخورد و اصرار دارد غذای نامطبوع بخورد و لباس خیلی درشت بپوشد و از لذت دنیا كناره‌گیری كرده است. . حضرت علی علیه السلام فرمودند: نزد من بیاوریدش. عاصم را آوردند. حضرت با بیان عتاب آمیزی به او فرمودند: ای ستمگر بر خود! آیا شیطان تو را گول زده است؟ شیطان بر تو مسلّط شده است؟ چرا نعمتهای خدا را رها كرده‌ای؟ تو كوچكتر از این هستی كه خدا از تو بازخواست كند كه چرا از نعمتهای من استفاده كردی. خدا نعمتها را برای استفاده كردن خلق كرده است. این مرد جواب خیلی روشنی داشت، گفت: یا امیرالمؤمنین شما كه این حرف را به من میزنید، خودتان هم كه مثل من زندگی میكنید. لباس من كه از لباس شما درشت تر نیست، خوراك من كه از خوراك شما پایین تر نیست. من مثل شما زندگی میكنم. حضرت فرمود: اشتباه كرده‌ای، من پیشوای خلقم و تو یكی از مأمومین هستی. وظیفه پیشوایان و امامان و زمامداران امّت وظیفه دیگری است. خداوند بر زمامداران حق واجب كرده است كه زندگی خودشان را در سطح پایین ترین افراد قرار بدهند، چون چشم توده مردم به آنهاست، برای اینكه با آنها همدردی كرده باشند، برای اینكه تسكینی برای آنها به وجود آورند و یك كمك روحی به آنها كرده باشند. البته در حدی كه می‌توانند باید كمك مادی بكنند، ولی در یك حدودی امكان كمك مادی وجود ندارد و باید كمك روحی كرد. . 📙(مجموعه آثار شهید مطهری،ج25ص473) (نهج‌البلاغه،خطبه200). ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
📚داستان کوتاه پلیکانی در زمستان سرد و برفی برای جوجه هایش غذا گیر نمی آورد. ناچار با منقارش از گوشت تنش می کَند و توی دهان جوجه هایش می گذاشت. آنقدر این کار را کرد تا ضعیف شد و مُرد. یکی از جوجه ها گفت: آخیش! راحت شدیم از بس غذای تکراری خوردیم. وقتی فداکاری می کنیم، انتظار داریم در مقابلش ناسپاسی نبینیم اما بیشتر اوقات می بینیم. مرز میان ناسپاسی و خودخواهی باریک است. هر دو جزو صفت های بد به شمار می روند اما هر آدمی حق دارد زندگی کند. حق دارد خودخواه باشد. کسی برای فداکاری بی اندازه هم مدال نمی دهد. 👈🏻عموماً آدم های خیلی فداکار در تنهایی شان گله می کنند از ناسپاسی اما ترجیح می دهند فداکار شناخته شوند تا آدمی که به فکر خودش است. گاهی به فکر خودتان باشید. از زندگی تان لذت ببرید. اینطور در گذر زمان کمتر پشیمان می شوید. کسی برای فداکاری بی اندازه به آدم مدال نمی دهد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
📚همنشينى بانوى صبور با داوود عليه‏السلام در بهشت‏ روزى خداوند به حضرت داوود عليه‏السلام وحى كرد: نزد خلاده دختر اوس برو و او را به بهشت مژده بده و به او بگو همنشين تو در بهشت است. داوود عليه‏السلام به اين دستور عمل كرد و به درِ خانه خلاده آمد و درِ خانه را كوبيد، خلاده پشت در آمد و همين كه در را باز كرد چشمش به داوود عليه‏السلام افتاد، عرض كرد: آيا از سوى خدا درباره من چيزى نازل شده است كه براى ابلاغ خبر آن به اينجا آمده‏اى؟ داوود عليه‏السلام: آرى. خلاده: آن چيست؟ داوود: خداوند به من وحى كرد و فرمود: تو همنشين من در بهشت هستى. خلاده: گويا مرا عوضى گرفته‏اى، او من نيستم بلكه همنام من است؟ داوود: خير، او قطعا تو هستى. خلاده: اى پيامبر خدا به تو دروغ نمى‏گويم، سوگند به خدا من چيزى در خود نمى‏بينم كه چنين لياقتى يافته باشم و همنشين تو در بهشت شوم. داوود: از امور باطنى خود اندكى با من صحبت كن تا بدانم چگونه است؟ خلاده: من يك حالتى دارم كه هر دردى بر من وارد شود، و هر زيان و نياز و گرسنگى به من برسد، هرگونه باشد بر آن صبر مى‏كنم و از خدا رفع آن را نمى‏خواهم تا خودش برطرف سازد (پسندم آن چه را جانان پسندد) و جاى آن دردها و زيان‏ها، عوضى از خدا نمى‏خواهم، بلكه شكر و سپاس آن‏ها را به جا مى‏آورم. داوود عليه‏السلام راز مطلب را دريافت و به او فرمود: فبِهذا بَلَغتِ ما بَلَغتِ؛ تو به خاطر همين خصلت‏ها به آن مقام رسيده‏اى. امام صادق عليه‏السلام پس از نقل اين ماجرا فرمود: وَ هذا دِينُ اللهِ الَّذِى ارتَضاهُ للصَّالِحينَ؛ و اين همان دين خدا است كه آن را براى شايستگان پسنديده است. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
العجل یا صاحب الزمان🍃💔 این عشقِ آتشین ، زِ دلم پاڪ نمےشود مجنون بہ غیر خانہ‌ے لیلا نمےشود بالاے تخٺ یوسف ڪنعان نوشتہ‌اند هر یوسفے ڪہ یوسفِ زهرا نمےشود 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🌺داستان زیبای حضرت موسی (ع) خدایا هر "گره ای" که به دست تو باز شد من به شانس نسبت دادم! هر "گره ای" که به دستم کور شد، مقصر تو را دانستم. خدای من، کمکم کن؛ تابفهمم تو کنارمی، نه روبروی من.. ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
🌺 ارزش ذکر خداوند ... روایت شده است: سلیمان بن داوود علیه السلام از جایی عبور می کرد و پرندگان بر او سایه افکنده و جن و انس از چپ و راستش مُلازم او بودند. 🗣راوی می گوید: سلیمان به عابدی از بنی اسرائیل رسید. عابد گفت: سوگند به خـــــــــدای پسر داوود! خــــــــــدا به تو سلطنتی بس بزرگ داده است. سلیمان گفت: یک "سبحان الله" که در نامهٔ عمل مؤمن ثبت شود، بهتر از آن چیزی است که به پسر داوود (حضرت سلیمان داده شده است ؛ زیرا آن چه به پسر داوود داده شده از بین می رود؛ ولی ذکر خـــــــــــدا می ماند. ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
📚زره‏بافی حضرت داوود عليه‏السلام‏ امام صادق عليه‏السلام فرمود: خداوند به حضرت داوود عليه‏السلام وحى كرد: نِعم العَبدُ اَنتَ الّا اَنَّكَ تَأكُلُ مِن بَيتَ المالِ؛ تو نيكو بنده‏اى هستى، جز اين كه هزينه زندگى خود را از بيت المال تأمين مى‏كنى. حضرت داوود عليه‏السلام چهل روز گريه كرد، و از خداوند خواست كه وسيله‏اى براى او فراهم سازد كه از بيت المال مصرف نكند، خداوند آهن را براى او نرم كرد، او هر روز با آهن يك زره مى‏ساخت، و آن را میفروخت، به طورى كه در سال 360 زره بافت، و از بيت المال بى نياز گرديد. آرى، قبل از آن عصر، جنگجويان وقتى به جنگ مى‏رفتند، لباس‏هاى آهنى میپوشيدند كه پوشيدن اين لباس‏ها به خاطر سنگينى و انعطاف‏ناپذيرى، بسيار دشوار و خسته كننده بود. داوود عليه‏السلام كه به مسأله جهاد و دفاع، اهميت بسيار میداد، در اين فكر بود كه وسيله دفاعى رزمندگان در عين اين كه آن‏ها را حفظ مى‏كند، نرم و استفاده از آن آسان باشد. همين مطلب را از خداوند خواست. خداوند آهن را مانند شمع و موم براى داوود عليه‏السلام نرم كرد، و از اين موهبت كمال استفاده را در زره‏سازى نمود. روايت شده: روزى حضرت لقمان عليه‏السلام نزد داوود عليه‏السلام آمد، او مشغول درست كردن نخستين زره بود، لقمان سكوت كرد و چيزى نگفت، همچنان تماشا میکرد و مى‏ديد داوود عليه‏السلام از آهن مقدارى مى‏گيرد و با آن مفتول‏هاى باريك مى‏سازد، و آن مفتول‏ها را داخل هم میگذارد... لقمان همچنان منتظر بود ببيند كه داوود عليه‏السلام چه میسازد؟! تا اين كه داوود عليه‏السلام يك زره را به طور كامل ساخت و سپس برخاست، آن را پوشيد و گفت: به راستى چه وسيله دفاعى خوبى براى جنگ است. لقمان با صبر و تحمل بدون سخن گفتن دريافت كه داوود عليه‏السلام چه چيزى می‏بافته است، گفت: الصَّمتُ حِكمَة وَ قليل فاعِلُهُ؛ خاموشى حكمت است، ولى افراد خاموش اندكند. جلال الدين مولانا در كتاب مثنوى مى‏گويد: لقمان وقتى كه ديد داوود عليه‏السلام لباسى با حلقه‏هاى آهن میبافد تعجب كرد، می‏خواست بپرسد، با خود گفت: خاموشى و تحمل بهتر است انسان در پرتو تحمل زودتر به مقصود مى‏رسد. سرانجام بافتن آن تمام شد و داوود عليه‏السلام آن را پوشيد و به لقمان گفت: اين زره لباس نيكويى براى جنگ است. لقمان گفت: صبر نيز يار و پناه خوب، و برطرف‏كننده اندوه است: گفت لقمان صبر هم نيكو دمى است كو پناه و دافع هر جا غمى است صد هزاران كيميا حق آفريد كيميايى همچو صبر آدم نديد صبر گنج است اى برادر صبر كن تا شفا يابى تو زين رنج كهن‏ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روزی در مسجد شیخی پس از نماز جماعت، رو به مردم ایستاد و گفت: ای مردم امروز میخواهم جوانی را به شما معرفی کنم که قبلاً فردی لااُبالی و نااهل بود که انواع مال مردم خوری، دزدی، هیزی، عیاشی، ظلم و خلاصه گناهی نبود که انجام نداده باشد... اما امروز او توبه کرده و در صف نماز میان شما نشسته و انسان شریفی شده؛ (سپس به جوانی اشاره کرد و گفت): از او می‌خواهم که به اینجا بیاید و برایمان از خود و مهربانی خدا بگوید. جوانی از میان جمعیت بلند شد؛ کنار شیخ رفت و گفت: از مهربانی و پرده پوشی خداوند همین بس که عمری گناه کردم اما او پرده پوشی کرد و هيچكس نفهمید؛ اما از وقتی توبه کرده ام و به این شیخ گفته ام، آبروی مرا در تمام محل بُرده است!!! ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘