eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ملانصرالدین یک روز نزد دلاکی رفت که سرش را بتراشد. دلاک در اثناء تراشیدن سر ملا مرتبا سر را زخم نموده و روی آن پنبه می گذاشت. ملا که ناراحت شده بود، گفت: بس است، نصف سرم را پنبه کاشتی، نصف دیگر را خودم می خواهم پشم بکارم!!!😂 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک تمدن وقتی در سراشیبی سقوط می‌افتد که بجای رسیدگی به امور زندگان ، بطور افراطی سعی در زنده نگه داشتن مردگانش کند 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 یک روز ملانصرالدین روی گلدسته مسجد مناجات می خواند. پایین گلدسته یک نفر دستش را رو به آسمان کرد و پرسید: خدایا، هزار سال در نظر تو چه قدر است؟ ملا از آن بالا گفت: هزار سال در نظر من یک ثانیه است! آن مرد باز پرسید: دو هزار دینار در نظر تو چه قدر است؟ ملا گفت: دو هزار دینار در نظر من در حکم یک دینار است! آن مرد التماس کرد: پس حالا که این طور است، یک دینار به من بده. ملا گفت: یک ثانیه صبر کن! 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🌸 سه حکمت از حضرت علی (ع) : 🌹 دنیا دو روز است....یک روز با تو و روز دیگر علیه تو .... روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست ناامید مشو... زیرا هر دو پایان پذیرند! 🌹 بگذارید و بگذرید ... ببینید و دل نبندید ... چشم بیاندازید و دل نبازید... که دیر یا زود ... باید گذاشت و گذشت! 🌹 اشکها خشک نمیشوند مگر بر اثر قساوت قلبها و قلبها سخت و قسی نمیگردند مگر به سبب زیادی گناهان ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺷﺐ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﭙﺎﺭ؛ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺨﻮﺍﺏ، ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ، ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻧﺪ؛ ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﮐﻠﯿﺪ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ. 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دراین صبح زیبا هرچه آسایش روح هرچه آرامش دل هرچه تقدیر بلند هرچه لبخند قشنگ هرچه از لطف خداست همه تقدیم شما امروزتون پراز معجزه خدا سلام،صبحتون بخیــــر 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
💫بعد از نماز شیخی توی بلندگو میگه: میخوام کسی رو بهتون معرفی کنم که قبلا دزد بوده! مشروب و مواد مخدر مصرف میکرده و هرکثافتکاری میکرده ... ولی خدا الان اونو هدایت کرده و همه چی رو گذاشته کنار!! بعد گفت :بیا فلانی میکروفن رو بگیرو خودت تعریف کن که چه جوری توبه کردی!!! طرف اومد گفت: من یه عمر دزدی میکردم، معصیت میکردم، خدا آبروم رو نبرد، اما از وقتی توبه کردم این مرتیکه واسم آبرو نذاشته ...!! 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
💧بەکانال سخنان ناب بـپیـوندید👇    @kamyabhaaa✍ بی نهایت زیباست! پیشنهاد شدید خوندن رفته بودم میوه فروشى ... آقای مُسنی که از دستهای پینه بسته‌اش به نظر می‌آمد کارگر است یک کیسه پر از زردآلوی درشت و مرغوب روی ترازو گذاشته بود! فروشنده گفت: 27500 تومن پیرمرد که به نظر میرسید شوکه شده پرسید: مگه چند کیلو هست؟!!؟ فروشنده گفت: یه کم از دو کیلو بیشتر، پیرمرد با دهانی که از تعجب باز مانده بود ، گفت: مگه کیلو چنده؟!؟ و فروشنده گفت : 12500 تومن!! بیچاره پیرمرد با خجالت گفت: من فکر کردم کیلویی 1250 تومن هست! نه آقا، ببخشید، نمیخوام... و کیسه رو همانجا گذاشت و رفت . فروشنده با پوزخند به شاگردش گفت : بیا این زردآلوی 1250 تومنی رو بریز سر جاش! و شلیک قهقهه ی هر دو به آسمان رفت! برگشت و با قیافه ای حق به جانب به من گفت: عجب دیوونه هایی پیدا میشن ... جواب دادم: به گمانم دیوونه نبود احتمالا سالهاست میوه ی نوبرانه‌ی تابستون نخریده و نمیدونه قیمت این میوه‌ها حدودا چقدره... شاید هم فکر کرده شما حراج کردید و اون خیلی خوش شانس بوده که میتونه یک بار از این میوه ها برای خانواده‌ش ببره.... چیزهایی که لازم داشتم خریدم و از میوه فروشی بیرون اومدم ... دلم به درد اومده بود افکار مختلفی ناگهان به ذهنم هجوم آوردند و من مانده بودم به کدام یکی فکر کنم. به یاد هرم "آبراهام مازلو" افتادم که چطور عزت و کرامت انسان ها در گرو نیازهای اولیه و مادی آن ها قرار دارد. از هر کس میپرسی چرا روزه میگیری همان جواب نخ نمای همیشگی را میدهد ، برای همدردی با ضعفا و گرسنگان ! کدام مستمند ، کدام کودک خیابانی ، کدام زن بی پناه صبح بیدار میشود ، پای سفره‌ای هفتاد رنگ مینشیند و تا خرخره میخورد و بعد تا غروب در خنکای کولر میخوابد و هنگام افطار باز بساط غذای رنگارنگ پهن میکند؟؟؟ گرسنگی کشیدن من و تو کدام گرسنه را سیر میکند؟!! دروغ نگفتن و فرو نبردن دود، گرد و خاک غلیظ به حلق ، کدام بچه یتیم را لباس می‌پوشاند؟؟ كاش امسال ماه رمضان مردم كشورم به جاى مومن تر شدن "مهربان تر" شوند ، و بيشتر به نيازمندان کمک كنند ، كاش مردم كشورم بدانند ، دستانی که کمک میکنند پاک ترند از لبهایی که دعا میکنند 👌🏻 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 در کشور دانمارک با قطار سفر میکردم بچه ای با مادرش همسفر ما بود و بسیار شلوغ میکرد خواستم او را آرام کنم، به او گفتم اگر آرام باشد، برای او شکلات خواهم خرید.. آن بچه قبول کرد و آرام شد ... قطار به مقصد رسید و من هم خیلی عادی از قطار پیاده شده و راهم را کشیدم و رفتم ناگهان پلیس مرا خواند و اعلام نمود شکایتی از شما شده مبنی بر اینکه به این بچه دروغ گفته ای به او گفته ای شکلات میخرم ولی نخریدی !!! با کمال تعجب بازداشت شدم !! در آنجا چند مجرم دیگر بودند مثل دزد و قاچاقچی ... آنها با نظر عجیبی به من مینگریستند که تو دروغ گفته ای آن هم به یک بچه !!! به هر حال جریمه شده و شکلات را خریدم و عبارتی بر روی گذرنامه ام ثبت کردند که پاک نمودن آن برایم بسیار گران تمام شد !!! آنها_گدای_یک_بسته_شکلات_نبودند ... آنها نگران بدآموزي بچه شان بودند و اینکه اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست بدهد و فردا اگر پدر و مادرش حرفی به او زدند او باور نکند !!! نقل از کتاب: چرا عقب مانده ایم ؟ نوشته دکتر "علی محمد ایزدی" 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
. برای کسی که میفهمد هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است... آنان که میفهمند عذاب میکشند و آنان که نمیفهمند عذاب میدهند..! مهم نیست که چه مدرکی دارید مهم این است که چه درکی دارید، مغز کوچک و دهان بزرگ میل ترکیبی بالایی دارند، کلماتی که از دهان شما بیرون می آید ویترین فروشگاه شعور شماست...! پس وای بر جـماعتـی که لب را بی تامل وا کنند چرا که کم داشتن و زیاد گفتن مثل نداشتن و زیاد خرج کردن است.! پس نگذارید زبان شما از افکارتان جلو بزند... 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
💫از جوانی پرسیدند بدترین دردها چیست؟ گفت : درد دندان، و داشتن همسر بد. پیری این مطلب را شنید و گفت: دندان را میتوان کشید و همسر را میتوان طلاق داد؛ 🔹بدترین دردها درد چشم و داشتن فرزند بد است! نه چشم را میتوان جدا کرد و نه نسبت فرزند را میتوان منکر شد... 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
💫ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻣﺎﺳﺎﮊ ﻓﯿﻠﯿﭙﯿﻨﯽ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷه 😃😃 ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻣﯿﻮﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺩﻫﻦ ﺁﻗﺎﺷﻮﻥ ﺑﮕﻪ : ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺸﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﺘﻮن ﺳﺎﯾﻪ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ😃😃 . ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺻﺪﺍ ﺧﺮﻭ ﭘﻒ ﺁﻗﺎﺷﻮﻧﻮ ﺷﻨﯿﺪ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﻭ ﺑﮕﻪ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺳﺎﯾﻪ ﺁﻗﺎﻣﻮﻥ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻣﻮﻧﻪ😌😌 . ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭ ﺭﮐﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﮑﺮ ﻭﺍﺳﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺧﻮﻧﻪ😊😊😊😊 . ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﺗﻮﻟﺪﺵ ﺳﯽ ﺍﻡ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﺒﺎﺭ ﻭﺍﺳﺶ ﺗﻮﻟﺪ ﺑﮕﯿﺮﯼ😃😃 . زن باس جوراب آقاشو به موهاش ببنده تا همیشه بوی آقاش همراش باشه😃😃 . ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﭼﺎﺩﺭ ﮔﻞ ﮔﻠﯽ ﺑﺒﻨﺪﻩ ﺩﻭﺭ ﮐﻤﺮﺵ ﮐﻞ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺟﺎﺭﻭﺩﺳﺘﯽ ﺟﺎﺭﻭ ﺑﺰﻧﻪ . ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮ ﺁﻗﺎﻣﻮﻥ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﻪ ﻧﻪ ﺟﻮﺟﻮ ﻭ ﻣﻮﺟﻮ ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻮﺳﮏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺑﭙﺮﻩ ﺗﻮ ﺑﻐﻞ ﺁﻗﺎﺷﻮﻥ ﻭ ﻫﯽ ﻣﺎﭼﺶ ﮐﻨﻪ ﺁﻗﺎﺷﻮﻧﻢ ﺑﮕﻪ ﻧﺘﺮﺱ ﺿﯿﻔﻪ . ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻣﺎﻫﯽ ﯾﻪ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺒﺎﻓﻪ😄 . ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﺗﺮﺷﯽ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ ﺭﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻪ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﭘنير. نون هم بپزه 😜😜 . واما مرد😎 و مرد باس همچین زنی رو تو خواب ببینه 😂 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 دو شکارچی دسته‌ای مرغابی وحشی در حال پرواز را دیدند. یکی از آنان تیری در تفنگ خود گذاشت و گفت: «اگر یک مرغابی بزنم، غذای خوبی می‌پزم و با هم می‌خوریم.» شکارچی دیگر پرسید: «نکند از من انتظار داری مرغابی وحشی پخته بخورم؟ مرغابی وحشی باید روی آتش سرخ شود، در غیر این صورت لذیذ نخواهد شد!» دو شکارچی مدتی با هم جر و بحث کردند که بهتر است مرغابی را بپزند یا کباب کنند. سرانجام به توافق رسیدند که نیمی از آن را بپزند و نیم دیگر مرغابی را کباب کنند. اما در این بین مرغابیان وحشی منتظر پایان مشاجره آن دو نشدند و به پرواز خود ادامه داده بودند. 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
هدایت شده از از
در زمان های قدیم یک از روی اسب می افتد و لگنش از جایش درمی‌رود❗️ هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به لگنش بزند‼️ هر چه به دختر می گویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که می کنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به او بزند به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوانتر می شود😱😱 تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش می کند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم❤️🌹 پدر دختر باخوشحالی زیاد قبول می کند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟⁉️ ادامه داستان در لینک زیر 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ❤️👉
📚 👌حتما بخوانید👇👇👇 ⭕️دزدانه داخل شد ...امیرانه خارج شد ! 🍀حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش به چه کسی بدهد مناسب او باشد .. در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ... از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ... هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا درجا توبه کند واینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد ... سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ، وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز.... ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد .. تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد . و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ... جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت : ✔️خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم ! 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن (همه رهگذرند) زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند (مراقب حرفهایت باش) به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت (گذشت داشته باش) گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد (خداوند وجود دارد پس حکمتش را قبول کن) 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتون پر انرژی روز تازه،فکر تازه الهےروزتون پرازرحمت دلتون پرازمحبت سرنوشتتون تابناک لحظه هاتون طلایے وعاقبتتون بخیر روزتون پر از موفقیت 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
💫روزی ملا با سطلش مشغول بیرون آوردن آب از چاه بود که سطل او به درون چاه افتاد. ملا در کنار چاه نشست. شخصی که از آنجا عبور می کرد از او پرسید: ملا چرا اینجا نشسته ای؟! ملا گفت: سطلم درون چاه افتاده نشسته ام تا از چاه بیرون بیاید! 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
💫روزی بهلول را گفتند: شخصی که دزدی کرده بود را گرفته اند، به نظرت باید چکارش کنند؟ بهلول گفت: باید دست حاکم آن شهر را قطع کرد… همه با تعجب پرسیدند: چرا؟؟ مگر حاکم دزدی کرده که دستش را قطع کنند؟ بهلول در جواب گفت: گناهکار اصلی حاکم شهر است که مردمش باید برای امرار معاش دزدی کنند!! از امیر کبیر پرسیدند : در مدت زمان محدودی که داشتی چطور این مملکت رو از هرچی دزد پاک کردی؟ گفت: من خودم دزدی نمی کردم و نمی گذاشتم معاونم هم دزدی کند. اونم از این که من نمی گذاشتم اون دزدی کنه، نمی گذاشت معاونش دزدی کنه و …. تا آخر همین طور… اگه من دزدی میکردم تا آخر دزدی میکردن و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه مون دزد بودیم هیچ دزدی هم محکوم نمی کردیم مردم هم گیج و ویج می شدند،، 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نگاهی به تاریخی ترین کاریکاتور ایران که حدود 116 سال پیش ، در روزنامه ادب چاپ شد.... 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
دنیا دار مکافات است وقتي پرنده اي زنده است.. مورچه ها را مي خورد! وقتي ميميرد مورچه ها او را مي خورند! زمانه و شرايط در هر موقعي ميتواند تغيير کند.. در زندگي هيچ کسي را تحقير يا آزار نکنيد. شايد امروز قدرتمند باشيد.. اما يادتان باشد. زمان از شما قدرتمندتر است يک درخت ميليونها چوب کبريت را ميسازد.. اما وقتي زمانش برسد.. فقط يک چوب کبريت براي سوزاندن ميليونها درخت کافيست.. پس خوب باشيد و خوبي کنيد 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📬 امروز با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم؛ اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم ... ما خیلی مؤدب بودیم من و این غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم کمی بعد از آنروز، در حال پختن شام بودم فرزندم خیلی آرام کنارم ایستاد همین که برگشتم به او خوردم و تقریبا انداختمش با اخم گفتم: "اه! از سر راه برو کنار – چرا تو دست و پامی" قلب کوچکش شکست و رفت نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی ... در خانه با آنهایی که دوستشان داری چطور رفتار می کنی؟! آیا میدانستید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی درظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟ اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد. و به این فکر کنید که ما خود را وقف کار می‌کنیم و نه خانواده مان ... چه سرمایه گذاری ناعادلانه ای 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 #حکایت_ملانصرالدین_و_لباس_مهمانی روزی ملا به مجلس میهمانی رفته بود اما لباسش مناسب نبود به همین جهت هیچکس به او احترام نگذاشت و به او تعارف نکرد! ملا خانه رفت و لباسهای نو را پوشید و به میهمانی برگشت اینبار همه او را احترام گذاشتند و با عزت و احترام او را بالای مجلس نشاندند! ملا هنگام صرف غذا در حالیکه به لباسهای نو خود تعارف می کرد گفت: بفرمایید این غذاها مال شماست اگر شما نبودید اینها مرا داخل آدم حساب نمی کردند 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 ملانصرالدین تبری داشت که بسیار برایش با ارزش بود و هر شب آن را در تنور پنهان می کرد و در تنور را هم می بست. عیالش گفت: ملا تبر را چرا در تنور می گذاری؟ ملا جواب داد: از دست گربه قایم می کنم. زن گفت: گربه تبر را می خواهد چه کند؟ ملانصرالدین گفت: عجب زن احمقی هستی! گربه تکه گوشتی را که قیمتی ندارد می برد، اما تبری را که ده دینار خریده ام رها خواهد کرد؟😁 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
‌📚 اگر شما در اسراییل بدنیا می آمدید به احتمال زیاد یهودی میشدید ، اگر در عربستان بدنیا می آمدید قطعا مسلمان میشدید، اگر در اروپا بدنیا می آمدید احتمال زیاد مسیحی و اگر در ژاپن بدنیا می آمدید شینتو میشدید، "دین" پدیده ایست که؛ "جغرافیا" برای شما تعیین میکند. پس "تعصب بيجا "برای چیست؟؟؟ آنچه مهم است" اخلاق و انسانیت" است که به جغرافیای زمان ومکان محدود نیست! آدم هایی که "روح بزرگی" دارند، "شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری" ! ✍ 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin