eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🎥 کلیپی جدید از تولد یک نوزاد در شکم یک گوسفند! 👈 نشانه اخرالزمانه ادم شاخ درمیاره!🤯 ✅باعث توبه چندهزارنفرشده😱 🛑اتفاقی که همه جهانیان حیرت کردن دیدنش ضررندارد 🔴 کلیپ جدید در لینک زیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1938423856C71dff1701b دیدنش برهرمردو زن واجب است 👆
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
* جنجالی‌پدربه‌عروسش👰🏻📵 پدری قبل از ازدواج پسرش به او یک نامه داد و گفت شب عروسی این رو به خانومت بده و خودت هیچوقت اینو نخون! پدر مُرد؛ پسر از یک دختر ثروتمند خواستگاری کرد و شب عروسی طبق وصیت پدر نامه رو به عروس داد و وقتی که اونو خواند یک کشیده به پسره زد و گفت الان منو طلاق بده! از یک دختر فقیر خواستگاری کرد و نامه را به او داد او هم کشیده زد و طلاق خواست! از فامیل و دوست و آشنا خواستگاری کرد و هر بار این بلا به سرش اومد در نهایت خواست نامه را بخواند آن را باز و شروع کرد به خوندن ناگهان دید نوشته...😱🔥👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4257480971C46284267ec 🔴 ادامه نامه رو بخون👆😳😳
زندگی پس از مرگ: مرگ پایان زندگانی انسان نیست؛ بلکه آغاز مرحله‌ای جدید از زندگانی اوست. مرگ دروازه‌ای گشوده به حیات آخرت است. مردن برای مؤمنان همچون وارد شدن به حمامی است که آخرین باقیمانده کثافت معاصی را از جان او می‌زداید و آلودگی گناهان را از پیکره هستی او پاک می‌کند. همینطور مردن برای مؤمن همچون بوییدن بهترین و دلپذیرترین زایده‌ها است، از کثرت خوبی این بو خوابی آرام به سراغش می‌آید و همه‌ی درد و رنج‌هایش پایان میپذیرد. اما اگر مرگ اینگونه است چرا مردم این مقدار از مردن می‌ترسند و چرا تا این حد از مرگ هراسانند: فردی نزد امام حسن مجتبی (ع) رسید و از محضر حضرت سؤال کرد چرا این مقدار مردم از مرگ می‌ترسند؟ حضرت فرمودند: از آن رو که آخرت خویش را خراب کرده و دنیای‌تان را .
♥️✨جــــز خـــدا کــیــســـت ⚪️✨که ‌در سایـه ‌مهـرش ‌باشیـم ♥️✨رحــمـــت ‌اوســـت کــــه ‌⚪️✨‌پیوسته ‌پنـاه ‌مـن ‌و توسـت ♥️✨با توکل به اسم اعظمـت یالله ⚪️✨آغــاز می‌کــنــیــم روزمــان را ♥️✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ⚪️✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو .
🔆عمل خالص 🌱شداد بن اوس گويد: به محضر رسول اكرم (ص ) رفتم ، ديدم چهره اش گرفته و ناراحت به نظر مى رسد، عرض كردم علت چيست كه ناراحت هستى ؟ 🌱فرمود: اخاف على امتى من الشرك : آنها خورشيد و ماه و بت و سنگ را نمى پرستند، ولى در اعمال خود ريا مى كنند، رياء كردن ، شرك است چنانچه در (آيه 110 كهف ) قرآن مى خوانيم : 🌱كلا فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحاو لايشرك بعبادة ربه احدا.: پس هر كس اميد لقاى پروردگارش را دارد، بايد عمل صالح انجام دهد، و كسى را در عبادت پروردگارش ، شريك نكند. 🌱و فرمود: در روز قيامت ، نامه هاى سربسته را مى آورند و در معرض ديد مردم قرار مى دهند، خداوند به فرشتگان مى فرمايد: فلان نامه را دور بيندازيد و فلان نامه را بپذيريد، عرض مى كنند: 🌱 سوگند به عزت و جلال تو در اين نامه ها (ى دور انداخته شده ) جز كار نيك نمى دانيم . خداوند مى فرمايد: آرى ، ولى اعمال در اين نامه براى غير من است ، و من نمى پذيرم جز آنچه كه با كمال اخلاص براى رضاى من انجام شده است 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى حکایت . .
💢دعای چوپان مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟» چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم». مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!» چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!» مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟ چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!» مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟ چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ » به نام خدای آن چوپان… گاهی دعای یک دل صاف،ازصدنماز یک دل پرآشوب بهتراست ! حکایت . .
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🔆همنشين عاشقان ❄️عيسى (ع) به قومى بگذشت . آنان را نزار و ضعيف ديد . گفت: شما را چه رسيده است كه چنين آشفته‏ايد؟ ❄️گفتند: از بيم عذاب خداى‏تعالى بگداختيم . ❄️گفت: حق است بر خداى تعالى كه شما را از عذاب خود ايمن كند. و به قومى ديگر بگذشت نزارتر و ضعيف‏تر . ❄️گفت:شما را چه رسيده است؟ ❄️گفتند:آرزوى بهشت ما را بگداخت . ❄️ گفت: حق است بر خداى تعالى كه شما را به آرزوى خويش رساند. و به قومى ديگر بگذشت از اين هر دو قوم، ضعيف‏تر و نزارتر و روى ايشان از نور مى‏تافت. گفت: شما را چه رسيده است؟ ❄️ گفتند: ما را دوستى خداى تعالى بگداخت . با ايشان نشست و گفت: شماييد مقربان. خداوند مرا به همنشينى با شما فرمان داده است. 📚حكايت پارسايان، رضا بابايى حکایت .
✨﷽✨ ✍روزی مردی از کنار جنگلی می گذشت مرد دیگری را دید که با اره ای کند به سختی مشغول بریدن شاخه های درختان است .پرسید ای مرد چرا اره ات را تیز نمی کنی تا سریعتر شاخه ها را ببری . مرد گفت وقت ندارم باید هیزم ها را تحویل دهم کارم خیلی زیاد است و حتی گاه شب ها هم کار میکنم تا سفارش ها را به موقع برسانم . دیگر وقتی برای تیز کردن اره نمی ماند .مرد داستان ما اگر گاهی می ایستاد و وقتی برای تیز کردن اره می گذاشت شاید دیگر با کمبود وقت مواجه نمی شد چون بدون شک با اره کند نمی توان سریع و موثر کار کرد . حکایت بیشتر ما انسانها نیز همین است .باید اندکی تامل کنیم . گاه ذهن ما بسیار درگیر کار یا تحصیل است و ما با فشار زیاد سعی در پیش کشیدن خود داریم .گاه باید بایستیم و به درون خود رسیدگی کنیم و اره ذهن و روح خود را تیز کنیم زندگی ترکیبی است از تناقض هاست. ‌‌‌‌ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ . .
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 🔆تروريستى كه شرمنده بازگشت 🌼اصبغ بن نباته گويد: صبح زود همراه على (ع ) نماز خواندم ، سپس ناگهان ديدم مردى مى آيد كه معلوم بود، مسافر است ، به حضور على (ع ) رسيد، على (ع ) به او فرمود: از كجا مى آئى ؟ عرض كرد: از شام . 🌼على (ع ) فرمود: براى كارى به اينجا آمده اى ، آن را خودت مى گوئى يا من بگويم ، او عرض كرد: اى اميرمؤمنان خودت بفرما. 🌼على (ع ) فرمود: معاويه در شام اعلام كرد، هر كس برود و على (ع ) را بكشد، ده هزار دينار به او جايزه مى دهم ، شخصى حاضر شد، ولى وقتى به خانه اش رفت ، پشيمان شد و با خود گفت : من پسر عموى رسول خدا و پدر فرزندان رسول خدا (ص ) را نخواهم كشت . 🌼روز ديگر معاويه ده هزار دينار ديگر افزود و اعلام كرد: هر كس على (ع ) را بكشد 20 هزار دينار جايزه دارد، مرد ديگرى ، قبول اين ماءموريت را نمود، او نيز فكر عاقبت كار را كرد و پشيمان شد. 🌼روز بعد معاويه سى هزار دينار جايزه قرار داد، تو بخاطر اين جايزه هنگفت برجستى و قبول كردى و اينك خود را به قصد كشتن من به اينجا رسانده اى و تو از فاميل حمير هستى . شخص تروريست ، اقرار به راستگوئى على (ع ) نمود. 🌼على (ع ) به او فرمود: اكنون چه تصميم دارى ؟. او گفت : از تصميم كشتن تو منصرف شدم ، اكنون مى خواهم به شام برگردم . 🌼حضرت على (ع ) به غلامش قنبر فرمود: وسائل سفر او را تكميل كن و آب و غذا به او بده و او را روانه شام كن ، قنبر فرمان على (ع ) را اجرا نمود. 🌼تروريست با كمال شرمندگى از آنهمه بزرگوارى على (ع ) به سوى شام بازگشت 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى حکایت .
حامد آهنگی بازم ترکوند 🤣🤣🤣 👻👻 عجب بشری این مرد 👻 تیکه های نایاب برنامه شباهنگ 😁👇 https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42 ایسگاه گرفتن های حامد 😂👇 https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42 لامصب چه تیکه هایی میندازه🤭 ☝️
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
4307877541.mp3
3.54M
نوحه دانلود کنی؟ ☹️🥀 🖤نوحه ترکی🇹🇷👇🏻 ‌ ‌⎛ @sedzaker • • • ꨄ︎ ‌ ‌⎠ 🖤نوحه عربی🇸🇦👇🏻 ‌ ‌⎛ @sedzaker • • • ꨄ︎ ‌ ‌⎠ 🖤نوحه سیستمی🔇👇🏻 ‌ ‌⎛ @sedzaker• • • ꨄ︎ ‌ ‌⎠ 🖤نوحه تبل‌و‌سنج🥁👇🏻 ‌ ‌⎛ @sedzaker • • • ꨄ︎ ‌ ‌⎠ 🖤نوحه شور🎤 ‌ ‌⎛ @sedzaker • • • ꨄ︎ ‌ ‌⎠ دانلود تمامی نوحه‌ها رایگانه🏴👆🏻