eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆شيخ انصارى و خريد خانه پايدار يا مسجد!   يكى از مراجع بزرگ تقليد، استاد اعظم ، شيخ مرتضى انصارى قدس سره شريف بود كه به سال 1281 هجرى قمرى در نجف اشرف از دنيا رفت و مرقد شريفش در همان جاست ، و دو كتاب معروف درسى حوزه هاى علميه به نام مكاسب و رسائل از تاءليفات اوست . روزى يكى از مقلدين او كه از تجار محترم و متدين بود، در مسير راه خود به مكه براى انجام حج ، به نجف اشرف به حضور شيخ انصارى آمد و مبلغى تقديم كرد، و گفت : اين مبلغ ، از مال خالص (و خمس داده ) من است ، آن را برداريد و براى خود خانه اى بخريد و از مستاءجرى راحت شويد. شيخ ، آن پول را پذيرفت ، و آن تاجر به مكه رفت ، شيخ با آن پول مسجد خوبى در محله خويش صغير در نجف اشرف بنا كرد، تا اكنون به مسجد ترك معروف است ، و از زمان تاءسيس تاكنون ، همواره محل درس ‍ و بحث علماء مراجع تقليد بوده و مكانى بسيار پر بركت شده است . آن تاجر در مراجعت از مكه ، به نجف اشرف آمد و به حضور شيخ انصارى قدس سره شريف شرفياب شد، و پس از احوالپرسى ، عرض كرد: آيا خانه خريديد؟. شيخ گفت : آرى خريدم ، سپس آن تاجر را با خود كنار آن مسجد برد و آن را به او نشان داد و فرمود: اين مسجد را با آن پولى كه دادى بودى بنا كردم . تاجر گفت : من اين مسجد را براى خانه داده بودم ، نه براى مسجد! شيخ گفت : چه خانه اى بهتر از اين مكان مقدس ؟كه عبادت خدا در آن مى شود، ما به زودى از اين دنيا كوچ مى كنيم ، اگر با آن پول ، خانه مى خريدم بعد از من ورثه منتقل مى شد، ولى اين خانه (مسجد) باقى و ثابت است و به كسى منتقل يا بخشيده نمى شود، و خريد و فروش ‍ نمى گردد . تاجر، از اين عمل نيك انسانى و اجتماعى شيخ ، شاد گرديد، و علاقه اش به شيخ انصارى قدس سره شريف بيشتر شد. 📚 شرح مكاسب سيد محمد كلانترى ، جلد 1، صفحه 130. .
🔆گوشه نشين مسجد سهله   در شهر نجف مردى ايرانى صحافى مى كرد و نامش حاج باقر بود.جمعى به شوخى به او گفتند: از چه تقليد مى كنى ؟. او در پاسخ گفت : از سيد كاظم يزدى تقليد مى كنى ؟ پرسيدند: چرا؟ در پاسخ گفت : هنگامى كه ميرزا شيرازى قدس سره شريف از دنيا رفت ، هر كدام از علماء پرچم مرجعيت را برافراشتند، ولى سيد محمد كاظم يزدى قدس سره شريف به مسجد سهله رفت و گوشه نشين شد از اين رو من از او تقليد مى كنم ! اين سخن آن مرد صاف دل و عامى (بدون علم ) بيانگر عظمت معنوى ، و تواضع و بى هوائى ، سيد محمد كاظم يزدى قدس سره شريف بود، تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل . 📚اقتباس از كتاب اسره المجدد الشيرازى ص 60 تا 64 .
🔆 از مسجد تا منزل را طناب بست .  پيامبر صلى الله عليه وآله تصميم گرفت كسانى كه (بدون عذر شرعى ) در منزل هاى خود نماز مى خواندند و در جماعت مسلمانان شركت نمى كنند، خانه هايشان را آتش بزند. يك نفر نابينا به حضور پيامبر صلى الله عليه وآله رسيد و عرض كرد من نابينا (يا شب كور) هستم ، صداى اذان جماعت رامى شنوم ، ولى كسى نيست كه دستم را بگيرد و مرا به جماعت برساند، پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: از منزل خود تا مسجد، طنابى ببند، هنگام نماز جماعت ، آن طناب را بگير و با راهنمائى آن خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شركت كن . 📚داستانها و پندها جلد 5 صفحه 133 و درس سخنورى صفحه 34 جلد سوم . .
✍چيزى كه هست بايستى از چيزهايى كه موجب از بين رفتن يا كم شدن محبّت است، پرهيز كرد. بايستى از گناهان در درجۀ اول و مكروهات در درجۀ دوم دورى كرد به علاوه به چيزهايى كه موجب زياد شدن محبّت مى‌شود روى آورد. هر چه بيشتر به سادات اظهار محبّت و مودّت كنيد براى خودتان بهتر است، هر چه بيشتر به مجلس عزاى حسين برويد و اشك بريزيد علاقه‌تان به حسين بيشتر مى‌شود. چنانچه در ماه رمضان نفس كشيدن روزه‌دار ثواب تسبيح دارد «اَنْفاسُكُمْ‌ فيهِ‌ تَسْبيحٌ‌» در مجلس عزاى حسين يا هر وقت كه غم حسين داشته باشى هر نفسى كه مى‌كشى ثواب تسبيح كردن دارد. اين شعر منسوب به حضرت : «شيعَتى‌ ما ان شَرِبْتُمْ‌ عَذْبَ‌ ماءٍ فَاذْكُروُنى‌» معنى ظاهرش آن است كه هر وقت آب گوارايى نوشيديد يادى از لب تشنۀ حسين كنيد و معنى تأويلش: هر گاه از علوم قرآن و اهل بيت بهره‌مند شدى بگو «صَلَّى اللّهُ‌ عَلَيْكَ‌ يا اباعَبْدِاللّه» چون از بركت حسين است كه اين بهره‌هاى روحانى به تو رسيد. اگر حسين نبود اين مسجد و منبر كى بود؟ بنى‌اميه و بنى‌مروان كجا مى‌گذاشتند دينى باقى بماند، اينها دشمن صاحب دين بودند. .
ولی‌بگذریم‌ حتی‌خیال‌رسیدن‌به‌صحنت‌مراجان‌به‌لبم‌میکند چه‌برسد‌به‌فراقت💔... .
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمون که میاد فوری بساط برنج و مرغ رو حاضر نکن مثل خانوم تنبلا🤦‍♀ منم قبلا اینجوری بودم تنها هنرم سوپ،کته،سالاد شیرازی بود🙄 ولی از وقتی اینجا رو پیدا کردم دیگه غم ندارم🙃 اینجا یادت میده با مواد دم دستی و آسون چه چیزهایی درست کنی که همه انگشت ب دهن بمونن😋👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/3458859022C854ced1e01 مادر شوهرت انگشتاشم لیس میزنه🙈👆
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
188.9K
آلبوم بهترین مداحی های محرم 😍😍👌 🏴زنگخور محرم 1403 رسید ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مداحی های شور درجه 1👇 https://eitaa.com/joinchat/2057830453C28b41fe66a رایگان و با کیفیت دانلود کنید
🌷 🌷 !! 🌷دوستش می‌گفت: حضرت آقا که فرمودند تولید ملی، فردا محمدحسین گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت. محمدحسین عادت داشت موقع سینه‌زنی پیراهنش رو در بیاره شور می‌گرفت تو هیئت، می‌گفت برا امام حسین کم نذارین. حضرت آقا که فرمودند شعور حسینی؛ محمد حسین دیگه این کار رو نکرد. روز عید که بچه‌ها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت:... 🌷و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت. کی گفته ما دیوونه حسینیم؟! کاملاً هم آدمای عاقل با شعوری هستیم. عاقلانه عاشق حسینیم. به قول خودش نمی‌ذاشت حرف آقا شهید بشه. بلافاصله اطاعت می‌کرد. توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود، رو کار تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر می‌گرفت و طرح می‌ریخت و ولایت پذیری اعضاء براش اولویت داشت. 🌹خاطره ای به یاد شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی ❌️❌️ خودمونیم؛ ما چه‌کاره‌ایم؟!! .
🔆سخن كوبنده در برابر فرماندار طاغوت   عبدالله بن سليمان مى گويد: منصور دوانيقى يكى از عمال خود بنام (شيبة بن غفال ) را فرماندار مدينه ساخت . شيبه روز جمعه در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و گفت : على بن ابى طالب ميان مسلمانان اختلاف انداخت و با مؤمنين جنگيد و خواست حكومت را به دست گيرد و نگذارد به اهلش برسد. ولى خداوند او را از حكومت محروم ساخت و در آرزوى خلافت از دنيا رفت و پس از او فرزندانش در فتنه انگيزى دنباله روى او بوده و خواهان حكومتند، بدون آن كه شايستگى داشته باشد، بدين جهت هر كدام در يك گوشه زمين كشته مى شوند و در خون خود مى غلطند. سخنان شيبه بر مردم بسيار گران آمد، اما هيچ كس نتوانست چيزى بگويد، در اين وقت مردى كه پيراهن پشمين بر تن داشت از جا برخاست و گفت : ما خدا را ستايش مى كنيم و بر پيامبر او و همه انبياء درود مى فرستيم . آنچه از خوبيها گفتى ، ما سزاوار آنها هستيم و آنچه از زشتى بر زبان آوردى ، تو و آنكس كه تو را به اينجا فرماندار گمارده (منصور) به آن سزاوار تريد. ولى آگاه باش ! درست دقت كن ! تو كه بر مركب ديگرى سوار شده اى و نان ديگرى را مى خورى ، سرافكندگى و شرمسارى سزاوار توست . سپس رو به مردم كرد و گفت : آيا شما را آگاه نسازم چه كسى ميزان اعمالش در قيامت سبكتر و از همه بيشتر زيانكار خواهد بود؟ آنكس كه آخرتش را به دنياى ديگرى بفروشد و اين فرماندار فاسق چنين است . (او آخرت خود را به دنياى منصور فروخته است .) مردم همه آرام شدند و فرماندار بدون آنكه چيزى بگويد، از مسجد خارج شد. آنگاه پرسيدم : اين شخص كه در برابر فرماندار چنين كوبنده سخن گفت ، كيست ؟ گفتند: امام جعفربن محمد صادق است . 📚 ب : ج 47، ص 165. .
🔆نام پیامبر کنار نام خدا ابن عباس نقل کرده است که ابوسفیان، پدر معاویه، در آخر عمر نابینا شده بود. روزی در مجلسی نشسته بودیم و حضرت علی علیه‌السلام در آن مجلس بود. مؤذّن اذان گفت، چون به اشهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ الله رسید، ابوسفیان گفت: «کسی در این مجلس هست که از او باید ملاحظه کرد؟» شخصی گفت: نه! ابوسفیان گفت: «ببینید این مرد هاشمی، نام خود را در کجا قرار داده است!» حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «خدا دیده تو را گریان گرداند ای ابوسفیان! خدای چنین کرده است، او نکرده؛ زیرا خداوند فرمود: وَ رَفَعنا لَکَ ذِکرَک: و برای تو نام تو را بلند کردیم.»* ابوسفیان گفت: «خدا بگریاند دیده کسی را که گفت در اینجا کسی نیست و مرا بازی داد.» 📚منتهی الامال، ج 1، ص 41 .
🔆مساجد و امدادگرى به فقراء  روزى رسول خدا صلى الله عليه وآله در مسجد مدينه ، نماز ظهر مى خواندند، على عليه السلام نيز حاضر بود، فقيرى وارد مسجد شد، و از مردم خواست كه به او كمك كنند، هيچ كس به او چيزى نداد. دل فقير شكست و عرض كرد: خدايا گواه باش كه من در مسجد رسول خدا صلى الله عليه وآله درخواست كمك كردم ولى هيچ كس به من كمك نكرد. در اين هنگام على عليه السلام كه در ركوع نماز بود، با انگشت كوچكش ‍ اشاره كرد، فقير به جلو آمد و با اشاره على عليه السلام ، انگشتر را از انگشت على عليه السلام بيرون آورد و رفت . رسول خدا پس از نماز به خدا متوجه شد و عرض كرد: پرودگار را برادرم موسى از تو تقاضا كرد: رب اشرح لى صدرى * و يسترلى امرى * واحلل عقده من لسانى يفقهو اقولى و اجعل لى وزيرا من اهلى * هارون اخى * اشدد به ارزى * و اشركه فى امرى . سينه مرا گشاده دار، كار مرا آسان كن ، و گره از زبانم بگشا، تا سخنان مرا بفهمند، و وزيرى از خاندانم براى من قرار بده ، برادرم هارون را، به وسيله او پس از اين پيامبر صلى الله عليه وآله عرض كرد: الهم اشرح لى صدرى * و يسترلى امرى * و اجعل لى وزيرامن اهلى ، عليا، اشدد به ازرى * و اشركه به ظهرى . پرودگارا سينه مرا گشاده دار -كار مرا آسان گردان ، و وزيرى از خاندان من برايم قرار بده كه على ) باشد، بوسيله او پشتم را محكم كن . هنوز سخن پيامبر صلى الله عليه وآله به پايان نرسيده بود كه جبرئيل نازل شد و اين آيه (سوره مائده آيه 55) را نازل كرد: انما وليكم الله و رسوله و الذين امنو الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكاه و هم راكعون . (سرپرست و رهبر شما، تنها خدا است و پيامبر صلى الله عليه وآله او، و آنها كه ايمان آورده اند و نماز را بر پا مى دارند و در حال ركوع ، زكات مى پردازند. به اين ترتيب ، ولايت و رهبرى على عليه السلام پس پس از پيامبر صلى الله عليه وآله از سوى خدا اعلام گرديد.  📚صحيح بخارى ، جلد 5 ص 8 (به نقل از فاطمه زهرا با شخصيت ترين بانوى جهان ) . 36-  سوره طه آيه 25 تا 32. .
خواص عاشورایی: عبدالله بن عُمَیر کلبی و همسرش 🔹 عبدالله بن عُمَیر، دومین شهید کربلا روز عاشورا و همسرش ام‌وهب نیز نخستین زنی بود که در واقعه کربلا به شهادت رسید. عبدالله مردی شریف و شجاع و خوش قامت بود که در کوفه زندگی می کرد. 🔸 ابن عمیر خارج از کوفه بود که شنید مردم برای جنگ با امام حسین ع آماده می شوند. لذا برای یاری امام، خود را به کوفه رساند. او این تصمیم را با همسرش در میان گذاشت، همسرش از او خواست که با هم راهی کربلا شوند. 🔻 عبدالله، رزمنده ای دلیر و شجاع بود که صبح عاشورا با اذن امام به میدان رفت و شجاعانه جنگید. ولی در هجوم گروهیِ دشمن پس از کشتن دو تن از آنان به جمع شهدا پیوست. ♦️پس از شهادت عبدالله، همسرش ام وهب خود را به بالین او رساند و در حالی‌که سر و صورت عبدالله را پاک می‌کرد، به دستور شمر و توسط غلام او با گُرز به شهادت رسید. ( الارشاد، ج۲، ص۱۰۱ _ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲ ) .