🌸امام علے علیہ السلام🌸 اگر سہ چیز را در زندگیتان اصلاح ڪنید، خداوند سہ چیز دیگر را براے شما اصلاح مےڪند: 1⃣ باطنت را اصلاح ڪن، خداوند ظاهرت را اصلاح مےڪند و خوبے ات را سر زبانھا می اندازد. 2⃣ رابطہ ات را با خدا اصلاح ڪن، خداوند رابطہ اٺ را با مردم اصلاح مےڪند و باعث احترام خلق بہ تو مےشود. 3⃣ آخرتت را اصلاح ڪن، خداوند امر دنیاے تو را اصلاح مےڪند. ‌‎‌‌‌

در شهرے زنے بسیار زیبا رو بود ڪه شوهرے دیوث(بی غیرت) داشت زن روزے خودش را آرایش ڪرد و به شوهر بے غیرتش گفت: آیا ڪسے هست ڪه منو ببینه و در فتنه واقع نشه؟ شوهر گفت: بله یک نفر بنام عبید ڪه بسیار انسان عابدیست. زن گفت: حالا ببین چجورے وسوسه اش میڪنم و در فتنه مے اندازمش زن به نزد عبید رفت و چادرش را از چهره اش ڪنار زد ، مثل اینڪه تڪه اے از ماه در صورت این زن گذاشته بودن و عبید را بسوے خودش دعوت ڪرد عبید گفت: باشه من قبول میڪنم ڪه باتو باشم اما چند سوال دارم و دوست دارم با من صادق باشے اگر صادق بودے قبول است ، آن زن گفت:باشه درست جواب میدم عبید گفت: اگر الان عزرائیل براے بیرون آوردن روحت بیاد آیا در آن حالت نزع روح دوست دارے بامن مشغول باشی؟زن گفت: نه به خدا ، عبےد گفت اگر تو را در قبر گذاشتن و منڪر و نڪیر براے سوال و جواب پیشت آمدند در آن حالت دوست دارے با من باشے؟ زن گفت: نه به خدا، عبےد گفت: اگر قیامت برپاشد و تو نمے دانستے ڪه پرونده اعمالت به دست راستت مے دهند یا دست چپت آیا در آن حالت باز دوست داشتے با من مشغول باشے؟ زن گفت: نه به خدا عبیدگفت: اگر ترازوے اعمال گذاشتند و تو نمے دانستے ڪه اعمال خوبت بیشتر میشود یا اعمال بدت ! آیا در آن حالت باز دوست داشتے ڪه با من مشغول گناه باشے؟ زن گفت: نه به خدا عبید گفت: اگر در مقابل خدا قرار گرفتے و خداوند با تو صحبت مے ڪرد ،آےا باز هم دوست داشتے با من باشے ؟ زن گفت نه والله عبید گفت: وقتے مردم از روے پل صراط رد میشدند و تو نمے دانستے ڪه آیا میتونے رد بشے یانه؟ آیا باز هم دوست داشتے بامن مشغول گناه باشے ، زن گفت نه به خدا دیگه نگو ، عبید گفت : راست گفتے و آن زن به خانه رفت و به شوهرش گفت هم من بد ڪردم هم تو و زن توبه ڪرد واز عبادت ڪاران بزرگ شد .

به حسن گریه کنم یا به حسین یا به رضا به حسن گریه کنم یا به شهید کربلا دختر بدر دو جا امشب سه جا دارد عزا گاهی می گوید حسن گاهی حسین گاهی رضا گاهی می گوید حسین در سفر کرببلا دید چون زینب محزون که زمین می لرزد شط و دریا شده خون ماء معین می لرزد دید زینب که سواری به حرم می آید دیده اش پر غم و با قامت خم می آید گفت زینب به یقین این شه و این اکبر اوست کشته گشته زجفا اکبر و این پیکر اوست شه دین نعش علی را بگرفت در بر زین به در خیمه لیلا بنهادش به زمین با دوصد آه و فغان گفت به لیلای حزین شو تو از خیمه برون کشته فرزند ببین گفت لیلا چقدر ناله من پیر کنم نوجوان اکبر من بی تو چه تدبیر کنم عاقبت گرگ اجل یوسف گل پیرهنم برد و نگذاشت که بر وی نظری سیر کنم همراهتان نور #عشق خدائی نور عشق الهی https://eitaa.com/hlgole2

🍂می گويند کم کم شهریور در حال رفتن است. و مهر آغاز می شود. چه خوش خیالند! مهر برای ما مدتهاست که آغاز شده، مهر آنهایی که دوستشان داريم، و مهر آنهایی که دوستمان دارند. "مهر" به ماه نیست، مهر به "دل" است.🍁 پیشاپیش مهرتون پرمهر و پاییزتون مبارک.❤️🧡💛

💠✨روزی شاگردان نزد حکیم رفتند 🌸✨و از او پـــرســیــدنـــد: 💠✨استاد، زیبایی انسان در چیست؟! 🌸✨استاد ۲ کاسه اورد و گفت: 💠✨به این ۲ کاسه نگاه کنید ... 🌸✨اولی از طلا درست شده 💠✨و درونـش زهـر اسـت 🌸✨و دومی کاسه ای گلی است 💠✨و درونش آب گوارا است ... 🌸✨شما کدام را می خورید؟! 💠✨شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را 🌸✨حــکــیــم گــفــت: 💠✨آدمی هم همچون این کاسه است 🌸✨آنچه که آدمی را زیبا می کند 💠✨درونش و اخلاقش است. 🌸✨در کـنـار صـورتـمـان .... 💠✨باید سیرتمان را زیبا کنیم