جٌُمعِِهِ هآراهَََمِِه اَزبَََس کِِه شِِمٌردَم بي طٌو بُغضِِِ خودرآوَسَطِ سینه شِمردم بیـ طُو
ای باد،برآن یار سفر کرده بفرما...
باز آی،که درمانده ی درمان تو هستیم
#امامزمان
انسانی که نماز نمیخواند
هیچ وقت نمیتواند وفادار باشد..!
چون کسی که با خدایش وفا نکند
به بنده چطور وفا کند؟!
انقدر زمان بهم سخت میگیره،
انقدر زندگی دیگه رنگ و رو نداره،
انقدر همه چی تکراریه و مکرر،
انقدر که دنیا پسته و زودگذر،
که دیگه مگه اینکه شما بیای و
همه چی زیادی قشنگ بشه . .
- آقا مهدی عج :)
انقدر زمان بهم سخت میگیره،
انقدر زندگی دیگه رنگ و رو نداره،
انقدر همه چی تکراریه و مکرر،
انقدر که دنیا پسته و زودگذر،
که دیگه مگه اینکه شما بیای و
همه چی زیادی قشنگ بشه . .
- آقا مهدی عج :)
از لحاظ نیازمندی
نیازمند سجده روی سنگای سرد بین الحرمین هستم!:)
#دلتنگی
🔰 آیا امیرالمومنین خلافت خلفا را مشروع می دانستند ؟!
⁉️ #سوال_مخاطبین : سلام وقت بخیر میشه ی توضیحی دربارهی اینکه امیرالمومنین در خطبه ۶ خطاب به معاویه می فرمایند مردمى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كردند، هم بدانسان بيعت مرا پذيرفتند. پس كسى كه حاضر است نتواند ديگرى را خليفه گيرد، و آن كه غايب است نتواند كرده حاضران را نپذيرد. شورا از آن مهاجران است و انصار، پس اگر گرد مردى فراهم گرديدند و او را امام خود ناميدند، خشنودى خدا را خريدند یعنی خدا از این کار راضی و خشنوده؟
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
← #پاسخ : حضرت امیرالمومنین در نامه ای به معاویه فرمودند :
همانا كسانى با من بيعت كرده اند كه با ابا بكر و عمر و عثمان، با همان شرايط بيعت كردند،پس آن كه در بيعت حضور داشت نمى تواند خليفه اى ديگر انتخاب كند، و آن كس كه غايب بود نمى تواند بيعت مردم را نپذيرد. همانا شوراى مسلمين از آن مهاجرين و انصار است، پس اگر بر امامت كسى گرد آمدند، و او را امام خود خواندند، خشنودى خدا هم در آن است، حال اگر كسى كار آنان را نكوهش كند يا بدعتى پديد آورد، او را به جايگاه بيعت قانونى باز مى گردانند، اگر سرباز زد با او پيكار مى كنند، زيرا كه به راه مسلمانان در نيامده، خدا هم او را در گمراهى اش رها مى كند.
📕 نهجالبلاغه نامه ۶
✍️ مخالفین برای اثبات مشروعیت خلافت خلفا به این نامه استناد کرده اند و استدلال کرده اند که اجماع مهاجرین و انصار بر خلافت و امامت کسی باعث مشروعیت خلافتش می شود در نتیجه خلافت ابوبکر و عمر مشروع خواهد بود و امیرالمومنین نیز با خلافت شیخین مشکلی نداشتند، اما #پاسخ :
اولاً از آنجا که سید رضی مولف نهجالبلاغه قصد داشته است فقط بخشی از خطبه ها و نامه ها را نقل کند پس باید برای فهمیدن مقصود و معنای کلام امیرالمومنین باید به تمامی نامه مراجعه کرد نه بخشی از آن را، که تمامی نامه را نصر بن مزاحم و دیگران به صورت مبسوط نقل کرده اند که در نقل های آنان آمده است که امیرالمومنین در اغاز نامه می فرمایند:
← فإنّ بيعتي بالمدينة لزمتك و أنت بالشام
← همانطور كه بيعت با ابوبكر و عمر در مدينه بود و تو ای معاویه در شام به آن ملتزم شدی ، بايد به بيعت با من نيز تسليم بشوی .
📗 نام کتاب : وقعة صفين نویسنده : المنقري، نصر بن مزاحم جلد : 1 صفحه : 29
• این استدلال حضرت در پاسخ معاویه است که معاویه ادعا کرده بود چون اهل شام و معاویه با امیرالمومنین بیعت نکردند پس خلافت حضرت زیر سوال می برد :
← وأما قولك أنّ بيعتي لم تصحّ لأنّ أهل الشام لم يدخلوا فيها كيف وإنّما هي بيعة واحدة ، تلزم الحاضر والغائب ، لا يثني فيها النظر ، ولا يستانف فيها
← اما گفته تو كه به خاطر بيعت نكردن اهل شام ، خلافت مرا زير سؤال بردی ، سخن بی اساس و سخيف است ؛ چون بيعتی كه با خليفه مسلمين در مركز حكومت اسلامی انجام می گيرد ، رعايت آن بر تمام حاضران و غائبان لازم است و كسی حق ندارد در آن تجديد نظر كند و يا بيعتی جديدی را از سر گيرد.
📓 نام کتاب : شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد جلد : 14 صفحه : 43
✓ در نتیجه امیرالمومنین در این نامه در حال بیان عقیده یا قاعده کلامی نیست بلکه کلام ایشان طبق قاعده الزام است که معاویه ادعا کرده بود چون اهل شام با امیرالمومنین بیعت نکردند پس خلیفه نیست که امیرالمومنین در باب جدل و قاعده الزام به معاویه می فرمایند همانطور که تو عقیده داری مهاجرین و انصار با ابوبکر و عمر بیعت کردند و تو خلافت آنها را قبول کردی پس باید خلافت من را هم قبول کنی چون همان مهاجرین و انصار که با ابوبکر و عمر بیعت کردند با من نیز بیعت کردند پس خلافت من هم شرعی هست.
ثانیاً چگونه حضرت خلافت خلفا را مشروع می دانستند با اینکه خودشان بارها به صراحت تصریح کرده اند که خلافت حق ایشان بوده است و غصب شده است :
← فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ صلىاللهعليهوسلم حَتَّى يَوْمِ اَلنَّاسِ هَذَا
← پس سوگند به خدا، من همواره از حق خويش محروم ماندم، و از هنگام وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگرى اختصاص دادند.
📕 نهجالبلاغه خطبه ۶
ثالثا اگر امیرالمومنین خلافت خلفا را مشروع می دانستند باید با آنها بیعت می کردند در صورتی که طبق کتب مخالفین، امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام، مخالف خلافت ابوبکر بود و با او نیز بیعت نکردند تا جایی که نزدیک بود حضرت را به شهادت برسانند .
رابعاً خود حضرت یکی از کسانی بود که مخالف خلافت عمر بن خطاب بوده است و حتی برای به خلافت رسیدن او به ابوبکر اعتراض کرد :
فدخل عليه علي و طلحة فقالا من استخلفت قال عمر قالا فماذا أنت قائل لربك
📔 طبقات ابن سعد، ج 3 ص 196
بر اهل سقیفه تا ابد لعنت باد.
بر غاصبین حق ولایت الهی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و دشمنان آن حضرت و مماشات کاران بر فعل حرام غاصبین، تا ابد لعنت باد.
لعن الله القاسطین و المارقین و الناکثین
💔 این قوم خواستند مرا بکشند ...
• ابن قتیبه دینوری عالم اهل سنت در کتاب خود نقل می کند :
⇜ فقالوا له : بايع . فقال : إن أنا لم أفعل فمه ؟ ! قالوا : إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك ! قال : إذا تقتلون عبد الله وأخا رسوله. قال عمر : أما عبد الله فنعم ، وأما أخو رسوله فلا ، وأبو بكر ساكت لا يتكلم ، فقال له عمر : ألا تأمر فيه بأمرك ؟ فقال : لا أكرهه على شئ ما كانت فاطمة إلى جنبه ، فلحق علي بقبر رسول الله صلى الله عليه وسلم يصيح ويبكي ، وينادي : يا بن أم إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني .
⇜ امیرالمومنین را با زور از خانه خارج کردن و نزد ابوبکر بردند. گفتند با ابوبكر بيعت كن . امیرالمومنین صلی الله علیه فرمودند : اگر من بيعت نكنم ، چه می شود ؟ گفتند : قسم به خدای كه شريك ندارد ، گردنت را می زنيم . حضرت فرمود : در اين هنگام بنده خدا و برادر پيامبر را كشتهايد. عمر گفت : بنده خدا بله ولی برادر رسول الله خیر، ابوبكر ساكت شد و چيزی نگفت. عمر به او گفت: آيا به او فرمان نمى دهى كه بيعت كند؟ او گفت: ما دامى كه - حضرت - فاطمه در كنارش هست او را به چيزى كه ميل ندارد مجبور نمى كنم، آنگاه - امیرالمومنین - خود را به قبر رسول خدا رسانيد و با صداى بلند گريه میكرد و مىگفت: ان القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى " قوم ضعيفم شمردند و نزديك بود مرا بكشند"
📕 الإمامة والسياسة 1 / 30
✍️ این سخن امیرالمومنین : ان القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى، اشاره به سخن حضرت هارون دارد که وقتی گوساله سامری حق ایشان را غصب کرد به حضرت موسی فرمود : إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي ( آیه ۱۵۰ سوره اعراف ) یاد حدیث منزلت افتادم که رسول الله خودشان را به حضرت موسی تشبیه کردند و امیرالمومنین را به حضرت هارون تشبیه کردند ...
بر دشمنان فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) تا ابد لعنت باد.