نبض هر ضربان ، ای بزرگ جهان. .🫀 #حسین‌طاهری #مداحی

تو‌سپاه‌قاسم‌ابن‌الحسنن‌ همه نوجوونای‌‌کشورمون...✌️🏻 #مداحی #محمدحسین‌پویانفر

امام ِحسن ، حسین 💔 :) . #مهدی‌رسولی

حسنی ام این صدای قلبمه🥺🫀 #مداحے #امیر‌برومند

حتی مسمارم شد شعله ور
پشت در مادر شد بی پسر

❤️‍🩹🖤 #نریمان‌پناهی

قربة الی 

الله

،میرم طرف تنور... تو حیاط خونه ذکرم آیه های نور💔 #مهدی‌رسولی

علی رو بی یار نکن💔 تکیه به دیوار نکن🍂

هرگز! انجام کارهای فراوان و مهم؛ #توجیهی برای ترک مسئولیت های کوچک‌تر نیست... _مولایمان به مالک اشتر میفرمود. نهج‌البلاغه،نامه۵۳

نیازمند دیدن همچین صحنه ای هستم:)

آروم دلم . . قبل‌رفتنت‌ ، منو‌حلال‌کن . . تو‌خونه‌ی‌من . . زهرا‌ زدنت‌ ،‌ منو‌حلال‌کن . . #فاطمیه

الان فقط دلم حرم میخواد رفیق با معرفت یه حرم فقط

جای خوب و بد عوض شده، جای حلال و حروم عوض شده، جای دختر و پسر عوض شده، جای محرم نامحرم عوض شده ، کلا جای هر درستی با هر غلطی عوض شده؛ کار درستُ بکنی برا بقیه تعجب‌آوره ولی کار غلطُ بکنی هضم شدس؛ چیشد که اینجوری شد رونمیدونم💔، ولی قشنگه ما خوب باشیم بین تموم این قضایا... ⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

حاج قاسم میگفت: این‌انقلاب؛آن‌قدرتلاطم‌وسختۍ داردڪھ‌یك‌روز؎شھداآرزومیڪنند زنده‌شوند‌و‌براۍدفاع‌ازاین‌انقلاب دوبار‌ه‌شھیدشوند...💔⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

|•🖤°🖤•| #تلنگر استاد پناهیان میگن: ‏از دنیا گذشتن حینِ شهادت کار آسونیه، ولی الان تو باید واسه امام زمان[عج] از دنیایِ خودت در حالی که زنده‌ای بگذری:)

شهر آبستن غم هاست، خدا رحم كند شهر اين بار چه غوغاست، خدا رحم كند بوی دود است كه پيچيده، كجا ميسوزد؟ نكند خانه‌ مولاست، خدا رحم كند همه‌ شهر به اين سمت سرازير شدند در ميان كوچه دعواست، خدا رحم كند هيزم آورده كه آتش بزنند، اين در را پشت در حضرت زهراست، خدا رحم كند مو پريشان كند و دست به نفرين ببرد در زمين زلزله برپاست، خدا رحم كند همه جمعند و موافق، كه علی را ببرند و علي يكه و تنهاست، خدا رحم كند ماجرا كاش همان روز به آخر ميشد تا ز آغاز بلاهاست، خدا رحم كند... #فاطمیه

دود بود و دود بود و دود بود گل میان آتش نمرود بود باغبان بود و خزان باغ شد میخ در کم کم ز آتش داغ شد یک طرف گلبرگ اما بی سپر یک طرف دیوار بود و میخ در قلبِ آهن را محبت نرم کرد میخ از چشمان زینب شرم کرد شعله تا از داغ غربت سرخ شد میخ کم کم از خجالت سرخ شد گفت با در رحم کن سویش مرو غنچه دارد، سوی پهلویش مرو روز، رنگ تیرهٔ شب را گرفت مجتبی چشمان زینب را گرفت پای لیلی چشم مجنون می‌گریست میخ بر سر می‌زد و خون می‌گریست جوی خون نه تا به مسجد رود بود دود بود و دود بود و دود بود... 🔥⚘️

بعد از تـــــــ💔ـــــــــــو

یـــَقــیــن‌داٰرَم‌کـــِه‌بــــــٰارٰان‌خــٰواهـــَد‌آمــــــَد..!✨💚 #اللهم‌عجل‌الولیك‌الفرج