7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟در قعر تاریکی،
جایی که دیگر امید نوری نیست؛
گاهی دستی میآید و بالا میکشد تو را!
🦋رجب، ماه طناب انداختنِ خود خداست،برای بندهای که گم شده!
#ماه_رجب 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کرمان- سه روز مانده به سالگرد شهادت سردار دلها
🔰ویژه برنامه سالروز شهادت
سردار شهید "حاج قاسم سلیمانی"🕊
در#اجتماع_بزرگ_دختران_حاج_قاسم
《دعوت از دختران به همراه مادران》🧕🏼
۱۳ دی ماه ، ساعت ۱۴ 🕰
مصلای امام خمینی«ره» اصفهان📍
_ با برنامههای جذاب و به یاد ماندنی💫
♦️همراه با قرعه کشی ۳۱۳ نفر و شرکت#رایگان در اردوی کرمان ،
زیارت مزار مطهر
شهید حاج قاسم سلیمانی(عزیزِ دلها)✨
_ منتظر حضورِ پر شور شما
به همراهِ عزیزانتان هستیم🌿♥️
#دختران_مقاومت✌️🏻
#مقاومت_رمز_ظهور
#اجتماع_دختران_حاج_قاسم ✨
『 @ejtemaedokhtaranehajghasem 』
529_58795814871736.mp3
25.8M
~
• اما ما هنوز هم منتظریم بگن این یه
شوخی بود و رفتن تو بهانهای برای
محک زدن ماست، اما نه!
تو واقعاً رفتی فائزه!
خدا به همراهت رفیق🕯"
#فرشته_ای_از_فرشتگان
# سالگرد شهادت فائزه
مداح دلسوخته اهل بیت در روز تولدش بهترین هدیه را از جانب خدا دریافت کرد:)
تولد ۴۵/۱۰/۱۱❤️
شهادت ۷۵/۱۰/۱۱💔
زمینی شدن و بهتر از آن آسمانی شدنت مبارک سید جان 🌱
شهید#سیدمجتبی_علمدار
🌷شادی روح این سید بزرگ و یاران
شهیدش فــاتحـه ای تقـدیم کــنید.
شهید"سید مجتبی علمدار"و انگشتری که حضرت زهرا بازگرداند
📌با سید رفته بودیم حمام عمومی. سید انگشترهای دستش را کنار حوض گذاشت. انگشترش را آب برد داخل چاه.خیلی ناراحت شد.به شوخی به سید گفتم: تو نباید به مال دنیا دلبسته باشی.
🔸گفت: «راست میگی ولی این هدیهٔ همسرم بود؛ خانمی که ذریهٔ حضرتزهرا (س) است. اگر بفهمد بد می شود.» روز بعد به همراه سید راهی مازندران شدیم.
🔹دو روز مرخصی تمام شد.راهی تهران شدیم.نگاهم به دست سید افتاد. خواب از چشمانم پرید با تعجب گفتم: «سید این همون انگشتره!گفت آروم باش. خودم دیدم انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. حالا همان انگشتر در دست سید بود.
▪️با تعجب گفتم تو رو خدا بگو چی شده؟ اما سید حرفی نمی زد و بحث را عوض می کرد سید را حق مادرش قسم دادم. گفت چیزی را که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن و حتی اگه تونستی بعد از من هم به کسی نگو چون تو را به خرافه گویی متهم می کنند.
▫️سید گفت: «من آن شب به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم متوسل شدم. گفتم مادر جان بیا و آبروی من را بخر. بعدش طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم.
🔻نیمه شب بود که برای نمازشب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. مسواک و انگشترم روی مفاتیح بود. رفتم سمت مفاتیح تا انگشترم را دستم کنم.با تعجب دیدم همان انگشتری که در حمام گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت.نمی دانی چه حالی داشتم.»
هدایت شده از هیئت فدائیان مهدی "علیهالسلام"
[💐 اطلاعیه مراسم جشن میلاد با سعادت امام محمد باقر"علیه السلام"💐]
🔹️سخنران:
حجتالاسلام خانی(کارشناس نوجوان)
🔸️با نوای:
سید روح اله حسینی
زمان📆:
چهارشنبه ۱۲ دی ماه ماه ساعت ۱۹:۰۰
🔺مکان:
کرسگان،خیابان امام خمینی(ره)،مسجد جامعکرسگان،طبقه دوم
"هیئت فدائیان مهدی علیهالسلام"
@fa_mahdy_nojavan