هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یزید چگونه به درک واصل شد ؟
https://eitaa.com/serat12110
هدایت شده از کانال «مکتب خانه»
🔴 مجازات سیاهلشکر یزید
▫️ ابن رباح روایت میکند:
مرد نابینایی را که روز شهادت امام حسین در کربلا حاضر شده بود، دیدم. کسی علت نابینایی او را سؤال کرد. او در پاسخ چنین گفت: «ما ده نفر رفیق بودیم که برای کشتن حسین به کربلا رفتیم؛ ولی من شمشیر و تیر و نیزه به کار نبردم. چون حسین کشته شد، به خانه خود بازگشتم و نماز عشا خواندم و به خواب رفتم.
▪️ در عالم رؤیا شخصی نزد من آمد و گفت: رسول خدا تو را میخواند؛ برخیز و اجابت کن. گفتم: مرا با رسول خدا چه کار است؟ آن شخص گریبان مرا گرفت و کشان کشان نزد رسول خدا برد.
▫️ من نزدیک رسول خدا رفتم و مقابل او زانو بر زمین زدم و گفتم: «السلام علیک یا رسول الله» ولی آن حضرت جواب نداد و مدت زیادی مکث کرد. پس از آن سر خود را بلند کرد و فرمود: «ای دشمن خدا! هتک حرمت مرا نمودی و عترت مرا کشتی و حق مرا رعایت ننمودی.» گفتم: «یا رسول الله! به خدا قسم من در کشتن فرزندانت نه شمشیر زدم و نه نیزه به کار بردم و نه تیری انداختم.» فرمود: «راست گفتی؛ ولی سیاهی لشکر کُشندگان حسین را زیاد کردی. نزدیک من بیا.» من نزدیک آن حضرت رفتم. دیدم طشتی پر از خون نزد اوست. به من فرمود: این خون فرزندم حسین است. سپس از آن خون به چشم من کشید. چون بیدار شدم، تاکنون چیزی را نمی بینم».۱
▪️ سیاهلشکر ظالمین شدن، عقوبت بسیار شدیدی به همراه دارد. مانند آنکه انسان عضو گروهها و شبکههای مجازی ضددین و ضدانقلاب و عضویت در کانالهای مجازی دشمن باشد و همین که اعضای این شبکهها را زیاد میکند، سیاهلشکر دشمن است؛ زیرا همان طورکه سپاه یزید را سیاهلشکرها پر کردند، امروز نیز کانالها [و شبکههای] معاند را سیاهلشکرها پر میکنند.
۱. لهوف، سیدبنطاووس، ص۱۶۵
📚 برشی از کتاب زیباییها و زشتیهای کربلا
#⃣ ازتبیین تاقیام
✓جبههٔ انقلاب اسلامی در فضای مجازی
هدایت شده از کانال «مکتب خانه»
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمله صدام به حرم امام حسین علیه السلام
حالا صدام به چه سرنوشتی دچار شد و امروز حرم امام حسین علیه السلام در چه شکوهی ...
هر که با آل علی در افتاد بر افتاد
هدایت شده از کانال «مکتب خانه»
⭕️ وقایع روز عاشورا(4)
❇️شهادت امام حسین(ع)
🔹جنگ تن به تن شد؛ حضرت آمد وسط میدان و مبارز طلبید. عرب روی قانون و سنتی که داشت ننگ و عارش بود که اگر مبارز بطلبند مبارز نیاید. آنها سی هزار نفرند و این یک نفر. از بزرگترین شجاعانشان آمدند. آمدن همان و دو نیم شدن همان. یکی دیگر آمد و یکی دیگر. وحشت همه را گرفت. اینجاست که این جور اشخاص متوسل به دغلی و کار نامردی میشوند. عمر سعد فریاد کشید: کجا میروید؟! به خدا قسم اگر شما بخواهید اینجور به جنگ او بروید همهتان را از دم شمشیر میگذراند. «وَ اللهِ لَنَفْسُ ابیهِ بَینَ جَبینِهِ، هذَا ابْنُ ابیطالبٍ هذَا ابْنُ قَتّالِ الْعَرَبِ» این پسر علی است، این کشنده عربِ مشرک است، روح علی در چهره این نمایان است، کجا میروید؟!
🔹اینجا بود که چهره جنگ تغییر کرد و به آن یک مرد و یک نفر تیراندازی و سنگپرانی میکردند. امام که حمله میکرد، تمامشان فرار میکردند و حتی یک صف در مقابل امام، یک مرد پنجاه و شش ساله، نمیآیستاد. نوشتهاند آن طور که بز از جلو شیر فرار کند این جمعیت فرار میکرد. ولی حضرت مقداری که دور میشد، میآمد در نقطهای که انتخاب کرده بود میایستاد، نقطهای که به خیام حرم نزدیک بود، چون ضمناً دلش هم به طرف خیام حرم بود که آنها مطمئن باشند حسین هنوز زنده است. صدای مبارک بلند میشد: لاحولَ و لا قوّةَ الّا بالله العلی العَظیم شعار توحید: خدایا قوّت بازوی حسین هم از توست، تو این نعمت را به حسین دادهای. این را میگفت تا زینب دلش آرام بگیرد که هنوز برادرم حسین زنده است، تا بچههای حسین مطمئن باشند هنوز حسین زنده است. و در خلال همین جریانها بود که حضرت فوقالعاده خسته شده بودند. ایستاده بودند، یکی از اینها آمد و سنگی به پیشانی مبارک امام زد، پیشانی مبارکش شکست، خون جاری شد. لباسها را بالا زد که خون را از جلو چشم و پیشانیش پاک کند. تیری به سینه مقدسش آمد که از روی اسب به زمین افتاد.
🔹این اسب که یک حیوان تربیتشده برای میدان جنگ بود در همین خلالها آمد یالهای خودش را به خون اباعبدالله خونین کرد و به مقر اصلی خودش برگشت. حضرت چند بار برای وداع تشریف آوردند. این بار سوم که صدای شیهه اسب بلند شد بچهها خیال کردند آقا آمدهاند که بار دیگر خداحافظی کنند ولی وقتی بیرون آمدند اسب پدر را دیدند در حالی که یالش غرق در خون است و زینش واژگون. اینجا بود که این بچهها دور این اسب را گرفتند و مانند هر مصیبتزدهای شروع کردند به ناله کردن و فریاد کردن. اباعبدالله دختر عزیزی دارد که او را خیلی دوست میدارد و آن دختر هم پدر را فوقالعاده دوست میدارد. این دخترک وقتی که آمد جملههایی با خودش میگفت. گویی که این اسب را خطاب کرده است. یک دختری که خیلی پدرش را دوست دارد و خودش را فراموش میکند به اسب میگوید: یا جَوادَ ابی هَلْ سُقِی ابی امْ قُتِلَ ابی عَطْشاناً من میدانم پدرم با لب تشنه بود، من نمیدانم پدرم را با لب تشنه کشتند یا سیرابش کردند وَ اسْرَعَ فَرَسُک شارِداً مُحَمْحِماً باکیاً، فَلَمّا رَأَینَ النِّساءُ...
🔹امام زمان صلوات الله علیه همین منظره را مرثیهخوانی میکند، میگوید: جد بزرگوار! آن وقتی که اسب تو آمد در حالی که فریاد میکشید و همینکه زن و بچه تو اسب تو را به این حال دیدند روانه قتلگاه شدند. خَرَجْنَ حَواسِرَ مُسَلَّباتٍ حافیاتٍ باکیاتٍ. آمدند ببینند آقا در چه حالی است. میدانید وقتی آمدند آقا را در چه حالی دیدند؟ در حالی دیدند که شمر روی سینه اباعبدالله نشسته بود.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚پانزده گفتار، صفحه 197
📚 آشنایی با قرآن، جلد 10، صفحه 172
هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوجه کلاغهایی که باعث بیآبرویی صدام شدند!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۳۰ تیر، سالگرد شهادت #عباس_دوران
√ @Roshangari_ir | روشنگری
هدایت شده از روشنگری
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 دانشمندی که مقابل چشمان خانوادهاش ترور شد!
√ @Roshangari_ir | روشنگری
هدایت شده از روشنگری
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می دونستی زمان شاه قرار بوده برامون مترو بزنن اما ...
√ @Roshangari_ir | روشنگری
هدایت شده از محفل زیارت امین الله عج قم| 🇵🇸
#رنگ_آمیزی_محرم
🏴🏴🏴🏴🏴
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔻محفل زیارت امین الله قم|عضو شوید: 👇
╭┅─────┅╮
🕌 @aminalla
🌐 گروه هم اندیشی رفقای امین الله | گروه دیوار فامیلی| بله | سروش | روبیکا | آپارات | اینستاگرام | سایت