هدایت شده از رسانه پژوهشی فقه و حقوق بشر
گزارش تصویری
🔰دیدار کارگروه فقه کودک (وابسته به گروه فقه و حقوق بشر)مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام با تولیت محترم مرکز،حضرت آیت اله شیخ جواد فاضل لنکرانی مد ظله العالی
💠در این دیدار که در تاریخ ۲۳ اسفندماه برگزار شد، مدیر گروه فقه و حقوق بشر، جناب دکتر محمدمهدی مقدادی و همچنین دبیر گروه، گزارشی از فعالیتهای یکسال اخیر این گروه در موضوع پژوهش و بررسی حقوق کودک از منظر فقه امامیه ارائه کردند.
🔺در پایان جلسه نیز تولیت معظم مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام، حضرت آیت اله شیخ جواد فاضل لنکرانی مد ظله العالی به ایراد سخن پرداخته و ضمن تشکر از فعالیتهای انجام شده، با تاکید بر اینکه این گروه علی الظاهر تنها گروهی است در کل کشور که به مساله حقوق کودک از منظر فقه امامیه می پردازد، به بیان ضرورت فعالیت در این زمینه و ورود به مسائل مستحدثه، پرداخته و بر لزوم فعالیت و استمرار در این راه تاکید کردند.
همچنین بر ضرورت نگارش دانشنامه حقوق کودک از منظر فقه امامیه نکاتی ارائه فرمودند.
♻️برای دریافت مشروح اخبار این جلسه و اطلاع از فعالیتهای این کارگروه به آدرس زیر مراجعه نمایید:
http://research.markazfeqhi.com/research_fegh/5
💠💠 رسانه فقه وحقوق بشر
https://eitaa.com/joinchat/953221362C46dd05616a
May 11
🕯ادبیات
🌴 شماره 10 🌴
همانطوری که در پستهای گذشته بیان گردید؛ در استعمالات زیادی از جملات شرطیه، جزا محذوف میگردد و فاء همراه با جمله بعد از آن را نباید جزای شرط تلقّی نمود چون باید بین جمله شرط و جزای شرط، رابطه سببی - مسبّی حاکم باشد. لذا با نبود این معیار، باید گفت: جزا محذوف است و این فاء هم، فاء رابط نیست بلکه فاء عاطفه یا فاء مفید صِرف سببیّت خواهد بود.
بر این اساس باید به دو نکته توجه لازم نمود.
یک. با وجود ایمنی از اشتباه، معطوف علیه میتواند محذوف شود و این هم مخصوص ادات عطفِ «واو»، «فاء»، «أم متصله» و «لا» است.
دو. نظر مشهور این است که عطف جمله اسمیه بر جمله اسمیه، و همچنین عطف جمله فعلیه بر جمله فعلیه جایز است به شرط این که در إخبار و إنشاء اتحاد داشته باشند.
از این رو، در مثالهای قرآنیای که ذکر گردید، معطوف علیهِ محذوف با مدخول فاء باید وحدت إخباری و یا وحدت إنشائی داشته باشند و اهل علم بیان هم دقیقا چنین اندیشهای دارند.
حال اگر بخواهند اختلاف داشته باشند، باید این فاء، عاطفه نباشد بلکه مفید صِرف سببیت باشد مثل همان فائی که در جواب امر و نهی، عرض، تحضیض، استفهام، تمنّی و ترجّی ذکر میگردد مثل آیه شریفه « كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي.»
از این رو، فاء در مثل «إن لم يستيقن أنّه قد نام فإنّه على يقين من وضوئه» عاطفه است چون جزای محذوف( فلا یجب علیه الوضوء) با مدخول فاء( انّه علی یقین)، هر دو إخباری هستند ولی در مثل آیه شریفه « إنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ» صِرف سببیت است چون جزای محذوف( اصبر) با ( قد کذّبت) وحدت إنشائی و إخباری ندارند.
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
سلام و تحیت خدمت همه عزیزان
فرا رسیدن بهار طبیعت، و بهار دلها ماه مبارک رمضان را تبریک عرض گفته، و آرزوی موفقیت در سال جاری را بر تک تک اعزه دارم. بدین مناسبت، چند روایت خدمت شریفتان تقدیم میگردد.
🌿 امام صادق (ع) فرمودند: هیچ نوروزی نیست که ما در آن روز، منتظر فرج نباشیم زیرا نوروز از روزهای ما و روزهای شیعیان ما است.
🌿 محضر حضرت امیر المؤمنین علی (ع) فالودهای تقدیم گردید؛ حضرت فرمودند: مناسبت آن چیست؟ عرض شد: امروز، روز نوروز است و بدین خاطر هدیهای تقدیمتان شد. حضرت فرمودند: هر موقع مقدورتان بود، به خاطر خداوند متعال به همدیگر هدیه دهید و همدیگر را زیارت کنید.
🌿 حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: با همدیگر مصافحه نمایید و به همدیگر هدیه دهید چون مصافحه موجب زیادی دوستی میشود، و هدیه کینه را از بین میبرد.
دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع يَوْمَ النَّيْرُوزِ فَقَال ... وَ مَا مِنْ يَوْمِ نَيْرُوزٍ إِلَّا وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِيهِ الْفَرَجَ لِأَنَّهُ مِنْ أَيَّامِنَا وَ أَيَّامِ شِيعَتِنَا.( بحار الأنوار؛ 56؛ 92)
عَنْهُ ع: أَنَّهُ أُهْدِيَ إِلَيْهِ فَالُوذَجٌ فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا يَوْمُ نَيْرُوزٍ قَالَ فَنَوْرِزُوا إِنْ قَدَرْتُمْ كُلَّ يَوْمٍ يَعْنِي ع تَهَادَوْا وَ تُوَاصَلُوا فِي اللَّهِ.( مستدرك الوسائل؛13؛ 205)
وَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: تَصَافَحُوا وَ تَهَادَوْا فَإِنَّ الْمُصَافَحَةَ تَزِيدُ فِي الْمَوَدَّةِ وَ الْهَدِيَّةَ تَذْهَبُ الْغِلَّ.( همان)
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
🕯 ادبیات
🌴 شماره 11 🌴
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
بیان یک اشکال و جواب « قسمت اول»
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
📕 با توجه به ارتکاز عقلاء در جملات شرطیه مبنی بر وجود ارتباط سببی - مسببی بین فعل شرط و جزای شرط، حال دیده میشود که در آیه شریفه « إِنْ تُخْفُوا ما فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ»، یعلمه مجزوم شده است و این نشان از جزا بودن آن است با اینکه ترتّب سببی - مسببی بین علم، و إخفاء و إبداء وجود ندارد. و بدین اشکال کثیری از مفسرین واقف بودند.
✍️ نکاتی در مقام پاسخ به این اشکال به ذهن قاصر خطور میکند و توهّم آن میرود. لذا باید با وجود جهالت تمام گفت: و الله العلیم.
حال در حد احتمال، بیانهای مختلفی را میتوان ارایه داد.
1️⃣ در دانش کلام، دو نوع علم وجود دارد؛ علم ذاتی و علم کاربردی. لذا در این آیه شریفه مراد از یعلم، علم ذاتی نیست چون واضح است که این نوع علم خداوند متعال اصلا به هیچ چیزی منوط و وابسته نیست؛ بلکه در مقام عمل و اثبات، این علم کاربردی و فعلی خداوند متعال با آن علم ذاتی همسو میگردد با اینکه در مقام ثبوت، این دو علم قابل انفکاک نیستند و علم کاربردی هیچ تاثیر و نقشی در ذات خداوند متعال ندارد.
2️⃣ سیاق آیه شریفه مذکور به مثابه آیه شریفه «وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ» است. از این رو مراد از یعلمه اللّه، یحاسبکم به اللّه است.
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
🕯 ادبیات
🌴 شماره 12 🌴
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
بیان یک اشکال و جواب « قسمت دوم»
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
3️⃣ کثیری از مفسّرین، یعلمه را به « يحفظه اللّه عليكم و یعاقبکم الله و يجازيكم بذلك» تفسیر کرده و اذعان نمودهاند که اخفاء و اظهار در نزد خداوند متعال مساوی است و گفتند: « و إن كان الله يعلمه كان أو لم يكن.»
پس از یک طرف، به دلیل مجزوم شدن یعلمه که نشان از جزای شرط است و از طرف دیگر، علم خداوند متعال به هیچ چیزی بند نیست، ایشان فهمیدهاند که به ظاهر و با انجماد در الفاظ ذکر حکیم، این رابطه سببی- مسببی حاکم نیست؛ از این رو دست به تفسیر به مجازات و عقاب نمودند همانطوری که صاحب کتاب التفسیر الکبیر بدین نکته توجه داشته و بیان اشکال را به علم کلام حواله داده و گفته است: « و هذه المسألة لها غور عظيم و هي مذكورة في علم الكلام.».
4️⃣ عرف و عقلاء در محاورات خویش، مقصود و معنای « اگر تو کار مخفیانهای انجام دهی، من متوجه میشوم» را با قالبهای مختلفی مانند همین جمله شرطیه و مانند « چه کار مخفیانه انجام دهی و چه علنی، برای من فرق و تفاوتی ندارد.» بیان میدارند؛ حال سیاق آیه شریفه بدین منوال است. پس اینها تفنن در عبارتند و از این رو، برخی از مفسرین گفتهاند: « و أتى جواب الشرط قوله: يَعْلَمْهُ اللَّهُ و ذلك من التفنن في الفصاحة. و المفهوم أن الباري تعالى مطلع على ما في الضمائر، لا يتفاوت علمه تعالى بخفاياها.».
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
🌿 اللهمّ إنّک عَفُوٌّ، تُحِبُّ العفوَ فاعفُ عنّی.
خدایا! همانا تو آمرزگار و بخشایندهای، بخشیدن را دوست میداری، پس از من درگذر. 🤲🏻
اقبال الاعمال، ج1، ص 134
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
سلام و نور خدمت همراهان عزیز
تقبل الله اعمالکم فی هذا الشهر المبارک
فاء در دعای « اللهمّ إنّک عَفُوٌّ، تُحِبُّ العفوَ فاعفُ عنّی»، چه نوع فائی است؟ و به بیانی، مفید چه معنایی است؟
پیشنهاد می شود اندکی تأمل شود. و بعد از یک روز، بدان خواهیم پرداخت.
🕯 ادبیات
🌴 شماره 13 🌴
✅ اندیشه مشهور علمای علم نحو و بیان، این است که در عطف جمله بر جمله، وحدت در إخبار و إنشا شرط است. از این رو، در جایی که فاء بین دو جملهای قرار بگیرد که این ویژگی در آن تأمین نشده باشد، فاء مفید سببیّتِ محض خواهد بود مثل همین دعای مذکور، و مانند عبارت « إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ و انحر» ولی طبق اندیشه افرادی که در عطف جمله بر جمله، لزومی بر مراعات آن نمیبینند، این فاء را لاجرم باید عاطفه در نظر گرفت.
✅ به هر حال، در این گونه عبارات، جمله پیشین سبب تحقّق جمله پسین میشود. لذا دلیل طلب درود بر پروردگار و نحر، إعطا کوثر است. و ریشهی درخواست عفو از سوی خداوند متعال، دوست داشتن آمرزیدن باری تعالی است.
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
ام سلمه میگوید وفتی نام خدیجه را به زبان آوردیم، پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گریان شدند و فرمودند: خدیجه! و کجا مانند خدیجه پیدا خواهد شد؟! در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود و مرا در پیشرفت دین خدا یاری داد و با ثروتش کمک کرد.
همانا خداوند عزّ و جلّ به من امر فرمود که خدیجه را بشارت دهم به خانهای در بهشت که از نوع قصرهای زمرّدی است و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست.
قَالَتْ: أُمُّ سَلَمَةَ فَلَمَّا ذَكَرْنَا خَدِيجَةَ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص، ثُمَّ قَالَ: خَدِيجَةُ وَ أَيْنَ مِثْلُ خَدِيجَةَ صَدَّقَتْنِي حِينَ كَذَّبَنِي النَّاسُ، وَ آزَرَتْنِي عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِي عَلَيْهِ بِمَالِهَا، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي أَنْ أُبَشِّرَ خَدِيجَةَ بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِيهِ وَ لَا نَصَب.
كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ؛ ج1 ؛ ص360
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
سلام و نور
🌸 ان شاء الله تعالى، در یکی دو روز آینده نکات مهمی در خصوص مفعول فیه( ظرف) عرض خواهد شد.
🌿 گاهی، تصورها این است که بحثی مانند مفعول فیه، یک بحث سادهای در دانش نحو است در حالی که در فهم عبارات عربی از اهمیت بالایی برخوردار است.
✅ از این رو، لطفا منتظر پست آتی ما باشید.
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
🕯 ادبیات
🌴 شماره 14 🌴
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
مفعول فیه. قسمت اول
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
📔 غیر ارکان یا منصوب هستند، یا مجرور، و یا تابع.
📔 حال منصوبات سه دستهاند:
1️⃣ قید حدث؛ که منحصر در مفعول به، فیه، له، و مطلق است.
2️⃣ قید ذات؛ فقط شامل مفعول معه و حال است.
3️⃣ ویژگی ابهام زدایی از ذات کلمه و نسبت دارند.
📝 این قید حدث یا ذات بدین معناست که این منصوبات یک ارتباط تنگاتنگی با حدث یا ذات دارند و آن دو را توضیح میدهند. از این رو، قید یعنی محدوده و شمولیت حدث یا ذات را تقلیل یا توسعه میدهد.
🖌 بر این اساس، مفعول فیه ویژگی توضیح دهندگی حدث را دارد که حدث عامل در چه ظرفی تحقق پیدا کرده است.
پس اگر قرار باشد مفعول فیه در یک عبارت کوتاهی معنا شود باید گفت: ظرف وقوع حدث. لذا باید « فی» را قبل از آن در نظر گرفت. پس لحاظ « فی» شرط اساسی عنوان مفعول فیه است که با نبود آن، اسماء زمان و مکان عنوان مفعول فیه بودن را از دست خواهند داد مانند عباراتی که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد.
🖍 شایان دقت است که تعریف مذکور، در تمامی زبانها حاکم بوده و از قواعد ادبی جهانی به حساب میآید. بله ممکن است در هر زبانی، ویژگیهای لفظی خاصی داشته باشد مانند منصوب شدن در زبان عربی.
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
🕯 ادبیات
🌴 شماره 15 🌴
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
مفعول فیه. قسمت دوم
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
🎞 بررسی دو مثال با محوریت بحث مفعول فیه:
1️⃣ یوما در عبارت شریفه « وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ »، ظرف نیست چون نمیتوان فی را در قبل از آن لحاظ نمود و با لحاظ آن، معنا نادرست خواهد شد زیرا مراد از « يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ »، روز قیامت است و تقوای در عمل، در روز قیامت معنا ندارد بلکه تقوا در زندگی دنیایی جاری و ساری است. از این رو، یوما مذکور، مفعول به است.
2️⃣ ایّام در عبارت « إغتنم ایّام الشباب»، ظهور در مفعول به بودن دارد با اینکه مثل عبارت شریفه فوق، محذور معنایی ندارد ولی به دلیل اینکه، اغتنم متعدی است و نیازمند مفعول به است و اگر مفعول فیه در نظر گرفته شود، این فعل خالی از مفعول به میشود؛ بله اگر متکلم این جمله، وسط سخنرانی باشد و با قرینه فهمیده شود که او مثلا در مورد استعداد و هوش بالای انسانی صحبت میکند که در این عبارت، آن را به عنوان مفعول به حذف نموده است، حال در این فرض اشکالی نخواهد بود که ایام الشباب مفعول فیه آن باشد، ولی اگر در ابتدای کلام و سخنرانی خود باشد، اخذ ایام به عنوان مفعول فیه صحیح نیست چون خلاف ظاهر است.
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
🕯 ادبیات
🌴 شماره 16 🌴
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
مفعول فیه. قسمت سوم
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
🎞 بررسی آیه شریفه « وَ ابْتَلُوا الْيَتٰامىٰ حَتّٰى إِذٰا بَلَغُوا النِّكٰاحَ »با محوریت بحث مفعول فیه:
📝 حتی از سه حالت خارج نیست:
1️⃣ یا حرف جرّ هست مثل إلی که در این صورت چون بر سر إذا وارد شده، مفید انتهای غایت زمانی هست مثل سلام هی حتّی مطلع الفجر. در این فرض، مبانی مختلف است به طوری که عدّهای معتقدند غایت در حتّی با غایت در إلی متفاوت است به نحوی که غایت حتی داخل در مغیّا است؛ در این صورت نتیجه کلام، ظرفیّت کلمه إذا هست. یعنی ابتلوا الیتامی الی زمن بلوغهم النکاح الذی هو داخل فی الغایة.
در صورت عدم پذیرش این مبنا( داخل نبودن غایت در مغیّا )، إذا صرفا غایت زمانی هست نه ظرف زمان.
2️⃣ یا اینکه حتّی عاطفه هست مثل واو عاطفه. در این صورت « إذا»بر یک معطوف علیه مقدَّر از جنس ظرف زمان عطف میشود یعنی و ابتلوا الیتامی فی کل الازمنة و زمن بلوغهم النکاح. طبیعتا در این فرض هم معنای ظرفیّت وجود دارد.
این وجه ممکن است به دلایلی از جمله تقدیر معطوف علیه ردّ شود، و به همین جهت است که اکثر مفسّرین اصلا آن را ذکر نکردند ولی جای بحث و گفتگو دارد.
3️⃣ و یا اینکه حتّی استینافیه باشد. در این فرض، حتّی عامل نیست و علقه عاملی و معمولی میان إذا و ما قبل حتی هم منقطع هست. از این رو قطعا میشود گفت إذا ظرف برای ما قبل حتّی نیست اما آیا این باعث میشود حتّی از معنای ظرفیت به طور کلی خارج شود و صرفا دلالت بر زمان داشته باشد؟! اگر این طور شد در حقیقت ما با دو جمله مواجه هستیم: یکی « و ابتلوا الیتامی»، و دیگری جمله ای که با أذا بلغوا النکاح شروع میشود ولی این جمله ناقص است و باید کامل گردد و برای تکمیل آن یا باید إذا رو مبتدا در نظر گرفت و خبر محذوف، و یا خبر برای مبتدای محذوف باشد، و یا اینکه مفعول فیه برای عامل مقدّر شود. طبیعتا احتمال اول و دوم مردود است چون نوعا إذا مبتدا و خبر واقع نشده است؛ پس تنها احتمال سوم باقی میماند.
صاحب جواهر رحمه اللّه ظاهرا این احتمال رو پذیرفته است همانطوری که جمهور حتّیای که وارد بر إذا میشود را از نوع حتّی استینافیه دانستهاند ولی با این تفاوت که صاحب جواهر بر خلاف جمهور، معنای شرط را نمیپذیرد.
بنابراین ایشان با لحاظ خصوصیّت استینافیه بودن حتّی پیش رفته است و به این نتیجه رسیدهاند.
نکته: برخی و بلکه اکثرا گفتند معنای استینافیه بودن صرفا قطع تعلّق عاملی و معمولی است اما همچنان مفید انتهای غایت برای ماقبلش هست. بر این اساس در اینجا هم بعد از ظرفیّت إذا برای عامل خودش، مجموعا انتهای غایت برای ماقبل حتّی هست؛ ولی باز هم میتواند به لحاظ معنا ظرف برای ماقبل حتّی باشد.
✅ خلاصه اینکه اذا تنها در صورت جارّه بودن حتّی بر اساس مبنای عدم دخول ما بعد در ماقبلش، و یا استینافیه بودن حتّی با فرض عدم وجود معنای انتهای غایت، معنای ظرفیّت را نخواهد داشت، اما براساس دیگر وجوه باید معنای ظرفیت داشته باشد.
📂 متن ارسالی از صدیق شریفمان 📂
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
سلام و تحیت
🌸 رویکرد ما در تمامی این نگاشتهها، بر این است که به بحثهای تکراری و مطالبی که در کتب متداول حوزه علمیه و جامعة المصطفی یافت میشود نپردازیم، بلکه بیشتر به نکات مفهومی و تحلیلی عنایت داشته باشیم.
🌸 از سوی اعزه، هر نقد و نکتهای هست، با کمال میل پذیراییم و استفاده میکنیم.
🌿 ان شاء الله تعالى، پست بعدی پیرامون تحلیل مبحث مفعول له خواهد بود.
✅ از این رو، لطفا منتظر پست آتی ما باشید.
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83
﷽
🕯 ادبیات
🌴 شماره 17 🌴
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
مفعول له. قسمت اول
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
🗂 مفعول له از مفاهیم جهانی بوده، و از جمله مفاعیلی است که به عنوان قید و توضیح دهنده حدث به حساب میآید و ارتباط تنگاتنگی با حدث داشته و هیچ کاری با ذات ندارد، از این رو پرسیده میشود که این حدث به چه دلیلی رخ داد؟ پس این مفعول، علّت و انگیزه تحقّق حدث را بیان میدارد.
📚 دو نوع مفعول له وجود دارد:
1️⃣ مفعول لإجله( مفعول له تحصیلی): در عالم خارج و مصادیق، تحقّق حدث بر تحقّق علّت تقدّم دارد مانند ضرب زیدٌ ابنَه تأدیبا.
2️⃣ مفعول من أجله( مفعول له حصولی): محقّق شدن علّت جلوتر از تحقّق حدث است مثلا هَرَبَ فلانٌ مِن الحربِ جُبنا.
شایان دقّت است که در عالم ذهن و معنا، همیشه علّت و انگیزه مقدّم بر حدث است، و فاعل بدون لحاظ آن به هیچ وجه دست به تحقّق حدث نمیزند.
✅ پ. ن:
ذات، مفهومی است که تحقّق آن در عالم خارج و مصداق، نیاز به چیزی ندارد مانند میز. ولی حدث یک مفهوم وابسته است و محقّق شدن آن، نیاز به یک چیز یا دو چیز دارد مانند زدن، که نیازمند دست و میز هست.
✧❁ الذکر الحکیم ❁✧
🆔@Hojjat68Hekmat
🆔https://eitaa.com/joinchat/1290404153Cf2a3596a83