🏴🏴🏴شهید آوینی:
کوران روزحشر در اینجا نیز کورند_ که :” مَن کانَ هذِهِ أعمی فَهُوَ فی الآخرهِ أعمی” _ ونمی بینند. آنان از کجا بدانند که کدام امر عظیم واقع شده است؟
نه آنگاه که امام آمد و نه امروز که رفته است. اگرنه، این ولی خدا برای آنان حجتی میشد تا صدق قصص انبیا را باور کنند و چون سحره فرعون دربرابر این انقلاب به سجده درآیند که ” امنّا بِرَبِّ موسی وَ هرون”
🆔 @hojjatiye
🔴 خاطره ای از مخالفت شیخ محمود #حلبی (رهبر انجمن حجتیه) با قیام پانزدهم خرداد:
هر دفعه که صدای رگبار از میدان بلند می شد ایشان یک تکانی می خورد و می گفت: “هان حالا بیرونش کن، حالا بیرونش کن، این هم حرف شد که حالا بیرونت می کنم.”
من گفتم “چیه قصه و مگر چه شده است؟”
ایشان گفت: “مگر نمی دانی که آیت الله خمینی در سخنرانی اش گفته است کاری نکن که مثل پدرت بگویم بیرونت کنند؟ و خوب مگر می تواند بیرونش کند، با این تیراندازی و با این مردم کشی مگر می شود بیرونش کند؟“‼️
🔸متن کامل را اینجا بخوانید:
yon.ir/xizBX
🆔 @hojjatiye
🔴 به خیال تبعیّت از قرآن، در مقابل قرآن مجسّم که امیرالمؤمنین است ایستادند❗️
مقام معظّم رهبری در بخشی از سخنانی که به مناسبت سالروز رحلت امام راحل ایراد فرمودند، به جبههای از دشمنان اشاره کردند که میتوان جریانات #شبه_انجمنی را هم از این دست دانست:
جبههی مقابلِ امیرالمؤمنین را شما ملاحظه کنید که در تاریخ مشخّص شده است: قاسطین، ناکثین، مارقین...
مارقین [یعنی] کجفهمها و نادانها و جاهلهایی که به خیال اسلام، به خیال تبعیّت از قرآن، در مقابل قرآن مجسّم که امیرالمؤمنین است ایستادند؛..
⚡️البتّه کجفهمی مربوط به تودههای مارقین بود و رؤسای آنها احتمالاً با دشمنان بیزدوبند نبودند کما اینکه در تاریخ چنین چیزی را در مورد خوارج میگویند و ادّعا میشود.
در مورد امام بزرگوار هم همین سه جبهه وجود داشتند،... مارقین -ناآگاهها- آن کسانی بودند که در مقابل امام بزرگوار ما، موقعیّت کشور را، موقعیّت انقلاب را، موقعیّت ملّت ایران را نفهمیدند، جبههبندی دشمنان را نشناختند، شیوههای دشمنیِ دشمنان را درک نکردند، به چیزهای کوچک سرگرم شدند، عظمت حرکت امام را نتوانستند تشخیص بدهند...
⚠️ این سه گروه و دشمنی این سه گروه، مخصوص زمان امام هم نبود، بعد از امام هم استمرار پیدا کرده است. امروز هم همین سه گروه در مقابل نظام اسلامی و میراث بزرگ امام که جمهوری اسلامی است، صفآرایی کردهاند.
🆔 @hojjatiye
🔴 انجمنیها مصداق طالبان حقّی هستند که ...
یکی از معیارهایی که باید در قضاوت نسبت به انجمن حجتیّه، همواره مدّنظرمان باشد، این جملهی امام علی (علیه السّلام) است که فرمودند:
✅ لاتَقْتُلوا الخَوارِجَ بَعْدى، فَلَيسَ مَنْ طَلَبَ الحَقَّ فَاَخْطَـأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فَأدْرَكَهُ؛
بعد از من خوارج را نكشيد؛ زيرا كسى كه طالب حق باشد و به آن نرسد، با كسى كه جوياى باطل باشد و به آن دست يابد، يكسان نيست. (نهج البلاغه، از خطبه 61)
💠 شهید مطهّری در توضیح این عبارت میفرمایند:
«علی (ع) چون میدانست اینها بدبخت و بیچارهاند و فقط به اشتباه افتادهاند، با آنكه همیشه مزاحمش بودند با آنها سختگیری نمیكرد و حتی دستور داد بعد از من خوارج را نكشید: «لا تقتلوا الخوارج بعدی فلیس من طلب الحقّ فاخطأه كمن طلب الباطل فادركه» بعد از من اینها را نكشید، اینها با معاویه و اصحابش فرق دارند، اینها حق و دیانت را میخواستند و چون جاهل و بیتمیز بودند به اشتباه افتادند، اما معاویه و عمرو عاص و یارانشان از اول دنبال دنیا طلبی رفتند و به دنیای خود هم رسیدند.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج4، ص 967)
🏴🏴🏴سالروز شهادت مظهر عدالت تسلیت باد.
🆔 @hojjatiye
🔴 شیخ محمود حلبی: ما بنا نداریم با شاه در بیفتیم❗️
مرحوم استاد حمید سبزواری در خاطرات خود می گویند:
✍ « یک سفری آقای شیخ محمود #حلبی که در راس انجمن بود به سبزوار آمد. یک شب در منزل حاج آقا فخر که یکی از علمای سبزوار بود، من یک شعر خواندم در رابطه با حضرت امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه). ایشان خوششان آمد و بسیار تعریف کردند و گفتند: ما فردا می خواهیم برویم نیشابور، با ما به نیشابور بیایید.
بعد ما بلند شدیم و روز دیگر به نیشابور رفتیم. در نیشابور در خانه ی مجللی از ما پذیرایی کردند. به نظر من سه اتاق بود که اینها پر از جمعیت بود و من در آنجا یک شعری خواندم که این شعر دقیقا حمله به دستگاه سلطنت بود:
بسته دارد لب من دشمن تردامن/تا بر دوست نگویم سخن از دشمن
رازها دانم در پرده و نتوانم/پرده برداشتن از راز نهانی من
بس که در پرده سخن گفتم و کس نشنود/خود همان به که زگفتار شوم الکن
یا سخن سازم آن سان که پسندد خصم/ از گل و باده و از ساده ی سیمین تن
✔️ این قصیده را تا آخر خواندم؛ بعد که این شعر را که بسیار طولانی بود خواندم و نشسته بودم ، یک قندانی پیش من بود آقای حلبی اشاره کرد که آقا حمید آن قندان را اینجا بیاورید. من قندان را برداشتم بردم جلوی ایشان گذاشتم. ⚡️ایشان در گوش من گفت: «ما بنا نداریم با این بابا در بیفتیم.»❗️چون من آخر آن شعر به سلطنت و مسائل سیاسی و وطن پرستی و ضد سلطنتی اشاره کرده بودم.
✅ من واقعا سرد شدم. آمدم نشستم، به این فکر افتادم که خیر، این انجمن جای من نیست، من اسلام را منهای سیاست نمی توانم بپذیرم. اسلامی که من مطالعه کرده بودم، و صحنه هایی را که دقیقا به آن توجه کرده بودم که یکی از صحنه هایش کربلا، یا قبلش ضربت خوردن حضرت امیر، زندگی حضرت علی (علیه السلام) بود که اینها را مطالعه کرده بودم گاهی سری به نهج البلاغه زده بودم و یا فرمایشات حضرت امام حسین (علیه السلام) و آن شعر معروف که حضرت امام حسین (علیه السلام) رجز می خواندند، وقتی اینها را مقایسه می کردم دیدم خیر، ما را دارند به یک جایی می کشانند که اسم ما مسلمان باشد، رسماً هر بلایی سر ما آمد تحمل کنیم.⚠️
تصادفا من از آنها کناره گیری کردم و در مجامعشان شرکت نمی کردم. این را هم عرض کنم که در بسیاری از جلساتی که اینها به عنوان مبارزه و معارضه با بهاییت راه می انداختند خبری نبود. در اطراف سبزوار که چند جایی بود تعداد کمی از روستاییان بهایی شده بودند، ولی تعداد آنان از میزان انگشتان دست تجاوز نمی کرد.
📚 منبع: حال اهل درد، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص120
🆔 @hojjatiye
🔴 «شیخ محمود #حلبی و اختصاصات فقهی غالیان»
✅ نوشتاری خواندنی در نقد دو سخنرانی رهبر انجمن حجتیه
yon.ir/yrZUR ✍
🆔 @hojjatiye
🔴 تلاش انجمن برای جذب شریعتی❗️
به مناسبت سالروز فقد دکتر شریعتی، خاطرهای را منتشر مینمایم که حاکی از تلاش انجمن جهت جذب ایشان است. قابل ذکر آن که سران انجمن نه تنها ارادتی به دکتر شریعتی نداشتند، بلکه به واسطه برخی از تفکّراتش به شدّت با او مخالف بودند. امّا تنها هدف از بازخوانی این خاطره، نشان دادن این مسئلهی مهمّ است که انجمن هیچگاه از جذب نیروهای گوناگون دریغ نکرده و نمیکند.
محمّدعلی نجفی در این باره میگوید:
✅ « یک شب در حسینیه ارشاد منتظر بودم سخنرانی دکتر شریعتی تمام بشود و با گروهی از دانشجویان برویم خانهی ما. بعد از سخنرانی دکتر، دو نفر که به انجمن حجتیّه اعتقاد داشتند، آمدند و با کمال احترام و خضوع بسیار شروع کردند به گفتگو با دکتر شریعتی؛ و حرفشان این بود که شما با این بیان و دانشی که دارید، در مقابل امام زمان (علیه السّلام) مسئول هستید و حتماً باید اقدامی در این زمینه بکنید. ایشان را تشویق میکردند که بیایید در انجمن حجتیّه فعّالیّت کنید.
دکتر با متانت و درایت با آنها برخورد کرد و گفت: «چرا من نیرویم را بگذارم روی این که اثبات کنم بهائیّت چه اشکالی دارد؟ من تمام تلاشم را میکنم تا چهرهی درستی از اسلام روشن بشود و اگر این چهرهی اسلام، روشن و مشخص بشود، هم بهائیّت و هم مارکسیسم در مقابل آن تاب نمیآورند.»
📚شریعتی در زندان، محمّد حکیمپور، انتشارات نغمه نواندیش، ص41
🆔 @hojjatiye