ساعت آخر کلافه و سردرگمم مداحیی که دیشب گوش کردم به یادم می‌آید.. چشم هایم را میبندم ، و آرام زمزمه میکنم قدم قدم میری ..قدم ز غصه تا میشه ‌! زمزمه هایم بین صحبت های دبیر که سعی دارد درس سخت و پیچیده را به ما توضیح بدهد گم میشود . صحنه های فیلم شهادت شهید علی وردی جلوی چشم هایم می آید .. آروم آروم تو این دلم..آتیش به پا میشه ! قلبم میلرزد.. فشرده میشود.. انگار کسی قلبم را در مشتش گرفته و میفشرد. درست مثل چند روز گذشته با به یاد آوردن اتفاقاتی که برای شهید علی وردی افتاده بود ، شرمنده تر میشوم .. شرمنده تر میشوم از خودم .. از خدا از اهل بیت از شهدا خودکارم را برمیدارم گوشه ‌ی کتابم شروع به نوشتن میکنم قدم قدم میری قدم ز غصه تا میشه ... آروم آروم تو این دلم آتیش به پا میشه ... شهید_آرمان_علی‌وردی #حضرت‌صدو‌بیستو‌هشت #خاطرات‌یک‌دهه‌هشتادی #شهید_آرمان_علی_وردی #برادر_شهیدم @A_AliVerdi

جام جهانی داشتیم ،وقتی جام جهانی مد نبود یک طرفش ما بودیم ، طَرفِ دیگه اش همه ی جهان... [به یاد شهدایے که رفتند،تا این پرچم بالا بمونه ! به امید برد تیم ملی در مقابل آمریکا (:] #برای_ایران #شهید_آرمان_علی_وردی #برادر_شهیدم #برای_آرمان #امنیت #مہربون_برادرم @A_Aliverdi

🔹 ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند... #آرمان_عزیز #شهید_آرمان_علی_وردی #مثل_یک_برادر 💔 #تا_پای_جان_برای_ایران 🇮🇷

چند گامی به عقب آمد و افتاد و شکست تا سرش خورد به دیوار، سرم تیر کشید😭 #برای_آرمان #شهید_آرمان_علی_وردی #برادر_عزیز_تر_از_جان💚 @homesick_karbala

آخر روزی گریه هایت به دادت رسید! 🖤 #عزیز_برادرم💚 #شهید_آرمان_علی_وردی @homesick_karbala

#شهید_آرمان_علی_وردی #شهیدانه @homesick_karbala

میدونی چیھ ؟ انگشتر ِ حاج قاسم بعد از اون انفجار سنگین سالم موند . . داداش آرمان ؛ چجوری زدنت که انگشترت شکست (:💔؟ #برادرشهیدم #شهید_آرمان_علی_وردی @homesick_karbala

یکی قاسم بود... دیگری ارمان:)) 💔 _______________ #برادرشهیدم #شهید_ارمان_علی_وردی @homesick_karbala

بجای من تو زخم خوردی رفیق...😔🥀 #شهیدانه #شهید_آرمان_علی_وردی @homesick_karbala

تو که همسنُ سالِ منی... #شهید_آرمان_علی_وردی @homesick_karbala

نقاره می‌زنند… چه شوری به پا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند… که حاجت‌روا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند… نوای جنون کیست؟ بر سنگفرش صحن حرم خط خون کیست؟ آهنگ دیگری‌ست که نقاره می‌زند خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند   هنگامه تقرب حبل‌الورید شد آن کس که داشت نذر شهادت شهید شد آمد حرم، رضای رضا را گرفت و رفت در دم برات کرب و بلا را گرفت و رفت   ای تشنه‌لب شهید! زیارت قبول، مرد! دیدی تو را چگونه شهادت قبول کرد؟   عشاق دوست غسل زیارت به خون کنند سرمست عطر یار، هوای جنون کنند   چاقوی کفر در کف تکفیر برق زد جادوی غرب، شعله به دامان شرق زد   گر ابن ملجمی به مرادی رسد چه باک؟ حاشا که اوفتد علم «یا علی» به خاک   حاشا که دست تفرقه مسحورمان کند از گرد آفتاب حرم دورمان کند هم‌سنگریم و همدم و همراه و هم‌قسم آری به خون فاطمیون حرم قسم... ✍🏻 مهدی سیاری #آرمان_عزیز 🏷 #شهید_آرمان_علی_وردی ---------- @homesick_karbala