فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻فیلم غریب حتما بروید سینما ببینید و شهید محمد بروجردی را بیشتر بشناسید. امروز بیش از پیش به این روحیه نیاز داریم. همان روحیه ای که حاج قاسم داشت همان روحیه ای که امثال حاج حسین یکتا دارد....
📍تاریخی برای لبخند رضایت امام عصر(عج)
🔻از مدتها پیش دوستان و دشمنان منتظر ۲/۲/۲ بودند.
🔻دوستان منتظر لبخند رضایت امام عصر(عج) بودند و #اصحاب_معاویه هم می خواستند محصول میلیاردها دلار عملیاتهای بی رحمانه رسانهای و میدانی را در تکرار مظلومیت فرزند علی در کوچههای غربت درو کنند...
🔻و بالاخره عید فطر تاریخی فرا رسید...
🔻«سید علی» که تکبیر نمازعید را گفت، عظمتی فضای مصلی را فراگرفت که حاصل جان مجروح پیامبر و زخمهای علی و اشکهای فاطمه بود و شعاعی از «لمحمد ذخرا وشرفاو کرامتا و مزیدا»
🔻دوی دوی دو؛ روزی بود لبخند رضایت امام عصر از مردم ایران، در آینه سیمای «سیدعلی» درخشید...مردم کارشان را کامل انجام دادند...
🔻و البته روزی بود که مسئولان #تذکر_محکمی دریافت کردند که ارادههای خود را بیشتر تقویت کنند و #همکاری و همافزایی کنند و اسیر حاشیهسازیها نشوند.
✍حمیدرضا ابراهیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه خدا رو یاری کنیم خداوند هم ما رو یاری خواهد کرد...
چیزی که الان به وضوح میبینیم که جبهه مقاومت اسلامی با نصرت الهی در منطقه جلوی ابرقدرت ها بدون ترس میایسته...🍃
👓عکس بالا: جمعیت نماز عیدفطر پشت سر #بزرگترین_مرجع آن زمان در قم مقدسه (شیخ عبدالکریم حائری)
🔻 عکس پایین: بخشی از جمعیت نماز عیدفطر به امامت رهبرمعظم انقلاب
🔹 جمعیت ایران از آن روز حدود ۸برابر شده است؛
صف مردان به زور به ۹ردیف می رسد! شاید اگر بدون #انقلاب اکنون بود نهایت ۷۲ صف تشکیل میشد!
✅ اکنون نماز جماعت های #عادی در حرمهای مقدسه به راحتی چندین برابر این جمعیت است!
نماز عید فطر محلههای تهران بسیاااار از نماز شیخ عبدالکریم شلوغ تر است!
❗️ نماز عیدفطر #بزرگترین_مرجع حال حاضر و ولیّ جامعه که بماند!!
📌 ولی مردم متدین نیستند! چون با میلیاردها میلیارد دلار خرج رسانهای کمتر از ۱درصد دوست دارند مکشفه باشند!
🔴 اهمیت زيارت قبور
✍ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله:
🔹 به قبرستان زيارت اهل قبور
برويد تا ياد آخرت در شما زنده شود.
🔸 كسى كه در هر جمعه به زيارت قبر پدر ومادرش يا يكى از آنان برود، هم گناهش بخشيده مى شود و هم نزد خداوند فرزند نيكوكار به حساب مى آيد. همچنين مى خوانيم: دعا نزد قبر والدين مستجاب است.
و در روايات آمده است كه مردگان از زيارت شما مطلّع شده و #شاد مى شوند و به شما علاقمند و ماءنوس مى شوند.
📚 کتاب معاد، استاد قرائتی
═✧❁🌸❁✧═
@honar_dehaghan
═✧❁🌸❁✧═
38.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #رهبر_انقلاب: یک راهبرد بسیار مهم و اساسی #همکاری مسئولان کشور در قوای سهگانه است. | مسئولان بر حل مسائل اصلی کشور تمرکز کنند. | مردم #اتحاد خودشان را حفظ کنند.
🔻 تاکید #رهبر انقلاب بر اتحاد جامعه:
🔹 همیشه دشمن حاشیه ایجاد نمیکند، گاهی از روی غفلت حواشی در اطراف مدیران و کارها ایجاد میشود؛ نه مسئولان خود را سرگرم این حواشی کنند و نه مردم به آن توجه کنند.
🔹 دشمن با اتحاد و یکپارچگی #ملت_ایران مخالف است. دشمن مایل است مردم بخاطر عقاید و سلایق مختلف با هم بجنگند.
🔹 در یک جامعه نگاههای مختلف به مسائل هست اما این مانعی ندارد. همه باید در کنار هم #زندگی کنند و با هم کار و #مهربانی کنند.
❤️ السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید/سپهبد قرنی که بود و چرا پهلوی او را از ارتش اخراج کرد ؟
🌷انتشار به مناسبت ۳ اردیبهشت سالروز شهادت سپهبد قرنی
💠 @honar_dehaghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم محجبه وقتی تو خیابون راه میره
یعنی داره شعار میده
درود خدا بر بانوان محجبه♥🌱
═✧❁🌸❁✧═
@honar_dehaghan
═✧❁🌸❁✧═
🍃🌺🌼داستان شب🌼🌺🍃
درود و تحیت؛
شبتون بخیر و شادی...؛
دلتونمثل آسمان وسیع و سخی...؛
الهی شاد باشید و بانشاط و هیچ غم و غصه ای نداشته باشید...؛
الهی آمین🤲
.........................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۲/۰۳
"ضرب المثل: خرش از پل گذشت"
راویان شیرین سخن آورده اند:
در زمان ناصرالدین شاه قاجار، پیرمردی اهل حنیفقان ؛ کنار رودخانه موردکی ؛ آسیاب آبی داشت که با آسیاب کردن گندم های مردم ؛ روزگار خوبی را میگذراند.
پیرمرد یک گاو، هشت گوسفند و 40 درخت میوه و تعدادی مرغ داشت که در آن زمان وضع مالی خوبی بود.
روزی، دزدی سوار خر خود بود که چند شتر و چند کیسه طلا را دزدیده بود و برای فرار از دست سربازان شاه به کلبه پیرمرد رسید.
دزد به پیرمرد گفت: میخواهم از رودخانه گذر کنم و اگر تو برای من یک پل درست کنی یک کیسه طلا به تو میدهم.
پیرمرد که چشمش به کیسه طلا افتاد به رویاهایش فکر کرد که با فروختن طلاها، خانه بزرگی در شهر میخرد و ثروتمند زندگی میکند، برای همین قبول کرد.
از فردای آن روز، پیرمرد شروع به ساختن پل کرد و درختان میوه خود را برید تا برای ساختن ستونهای پل از آنها استفاده کند. روزها تا دیر وقت سخت کار میکرد و پیش خود میگفت دیگر به کلبه، آسیاب و حیوانات خود نیاز ندارم.
پس، هر روز حیوانات خود را میکشت و غذاهای خوب برای خود و دزد درست میکرد. حتی در ساختن پل از چوبهای کلبه و آسیاب خود استفاده میکرد، طوری که بعد از گذشت یک هفته ساختن پل، دیگر نه کلبهای برای خود جا گذاشت نه آسیابی.
به دزد گفت: پل تمام شد و تو میتوانی از روی پل رد شوی.
دزد به پیرمرد گفت: من اول شترهای خود را از روی پل رد میکنم که از محکم بودن پل مطمئن بشوم و ببینم که به من و خرم که کیسههای طلا بار دارد، آسیب نزند.
پیرمرد که از محکم بودن پل مطمئن بود به دزد گفت: تو بعد از گذشتن شترها خودت نیز از روی پل رد شو که خوب خاطر جمع بشوی و بعد کیسه طلا را به من بده.
دزد بلافاصله همین کار را کرد و به پیرمرد گفت: وقتی با خرم از روی پل رد شدیم تو بیا آن طرف پل و کیسه طلا را از من بگیر.
پیرمرد قبول کرد و همانطور که دزد نقشه در سر کشیده بود اتفاق افتاد.
وقتی در آخر کار دزد با خر خود به آن طرف پل رسید پل را به آتش کشید و پیرمرد این سوی پل تنهای تنها ماند.
از آن طرف و از بد حادثه وقتی سربازان از موضوع همکاری پیرمرد با دزد مطلع شدند وپیرمرد را به جرم همکاری با دزد نزد شاه بردند، ناصرالدین شاه از پیرمرد پرسید جریان را تعریف کن.
پیرمرد نگاهی به او کرد و گفت: همه چی خوب پیش میرفت فقط نمیدانم چرا وقتی اون مرد سارق خرش از پل گذشت، شدم تنهای تنهای تنها ...
" و از آن پس ضربالمثل خرش از پل گذشت از همین جا، شروع شد."
.........................................
بله عزیزانم ؛
این داستان ساده ای بود اما بواقع و عینی تر آنکه شیطان و نفس به بهانه ترقی و تسلط و ارتقاء در زندگی و با وعده پوچ همه عمر و زندگی و فرصت های ما را میگیرند و وقتی بهوش می آئیمکه خرشون از پل گذشته و ما با دستان خالی مغبون و متضرر ؛ عمر و داشته هایمان را به باد دادیم.
نتیجه: توی زندگیتان حواستون باشه خر چه کسی رو از پل رد میکنید ...!!!
شبتون خوش و برقرار
🍃🌺🌼🌸❤️❤️🌸🌼🌺🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
✅تحلیلی بر محورهای بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر اردیبهشت سال ۱۴۰۲
👈تاکید امام خامنه ای مدظله العالی بر همدلی و هم افزایی و همکاری قوای سه گانه،بعنوان یک راهبرد بسیار مهم در شرائط کنونی:
« ...اگر این سه قوه با هم بطور کامل همکاری کنند کارها به هیچ وجه گره نمیخورد،مشکل پیدا نمی کنند.مانع همدیگر نشوند،راه را برای همدیگر هموار کنند،خود مسئولان کشور متوجه هستند که این همکاری و هم افزایی و همدلی را چگونه می توان بوجود آورد،...»
👈تاکید معظم له بر تمرکز در حل مسائل کشور و عدم گرفتار شدن به حواشی :
«مسئولان کشور بر حل مسائل کشور متمرکز شوند و مشغول حاشیه ها نشوند.این یک راهبرد مهم است،همیشه هم دشمن نیست که حاشیه ایجاد می کند.حل مسئله ،سرگرم نشدن و مشغول نشدن به حواشی .گاهی از روی غفلت و با عوامل گوناگون و انگیزه های گوناگون ،یک حواشی اطراف یک کاری ،یک شخصی ،یک مدیری ،ایجاد میشود.سرگرم این حواشی نباید شد،نه مردم به این حواشی اهمیت بدهند ،نه مسئولان خودشان را مشغول کنند ؛متمرکز بشوند روی مسائل اساسی کشور ....»
👈اشاره موکد امام خامنه ای عزیز بر تاکتیک های دشمنان که عبارتند از :تزویر ،تحریف،دروغ. وسوسه کردن ،خلاف واقع نمایی ،تحقیر ملت ها ،بدبین کردن ملت ها به خود،پنهان کردن توانایی ها و برجستگی ها و درخشانی های ملت ها ...
« ...وسوسه های دشمن را برای بدبین کردن مردم به یکدیگر یا بدبین کردن مردم به مسئولان زحمت کش کشور بایستی باطل کرد....در گذشته استعمارگران با حرکت نظامی وارد کشورها می شدند.این تاکتیک امروزه از کار افتاده است.دشمنان فهمیده اند که از نیروی نظامی کاری ساخته نیست. در همین اواخر آمریکا در افغانستان و عراق تجربه کرد ،دید که با نیروی نظامی کاری از پیش نمی رود و لذا راهبرد را عوض کردند ....»
👈به روز بودن در شناخت حرکت دشمن و تاکتیک های آنها و شناسایی راه حل های ابطال. و بی اثر کردن راهبردهای معاندان
سلامتی رهبر بصیر و مشرف بر همه زوایای پنهان و آشکار راهبردهای دشمنان صلوات و قرائت آیه الکرسی فراموش نشود
✍ سهراب خلیلی
سوم اردیبهشت ۱۴۰۲
🍃🌸🌻داستان شب🌻🌸🍃
*سلام و ارادت ویژه*
شبتون آرام و با لطافت...
وجودتون مهربان و با صفا.. .
جمعتون سرشار از عشق و علاقه و مودت...
*الهی آمین*
..................................
امشب داستانی رو میخوام براتون نقل کنم که هم جالبه هم آموزنده....
بی شک همهء ما مشابه این داستان را دیده یا خودمان داریم...
کاش از کنار درسی که اینجا داده میشود؛ تاثیر و تغییری پیدا شود.
۱۴۰۲/۰۲/۰۴
🌸🌺🌸
*همسرم اجازه داد؛ یک شب را با زن دیگری باشم*
😢😯😢
ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند.
دوستی میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم که زن فهمیده ای بود ؛ از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم.
زنم گفت: که مرا دوست میدارد، ولی مطمئن است که آن زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم *"مادرم"* بود که ۱۹ سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست.
به او گفتم: بنظرم رسیده بسیار دلپذیر خواهد بود اگر ما امشب را با هم باشیم.
او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.
آن روز پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم ؛ کمی عصبی بودم.
وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود لباسش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، خودش را جمع و جور کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود.
با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.
ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود.
دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم.
هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.
من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسیده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم.
هنگام صرف شام ؛ گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم…
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم.
وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم به من خوش گذشت؟
من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود:
*نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای ۲ نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.*
و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.
..................................
بله عزیزانم ؛
*هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.*
*زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید؛ زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.*
امروز بهتر از فرداهای ناشناخته و شاید نیامدنی است.
دست خدا و دعای خیر عزیزانتون همواره همراهتان باد.
🍀🍁🌸🌺❤️❤️🌺🌸🍁🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینا چیه به خورد ما دادن؟؟؟؟ 😡
استاد قرائتی
#نشر_خوبیها
#سینما_تفکر
🍃🍃🌸داستان شب🌸🍃🍃
*سلام و تحیت*
*شبتون چونان گلستان : زیبا ؛ معطر ؛ آرام ؛ باصفا و دلربا......؛*
*وجودتون بسلامت و عافیت و هر رنجش و دلهره ای ازتون بدور باد....؛*
*الهی آمین*
.........................................
داستان امشب رو تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۲/۰۶
*"بنام خدای حکیم و جبار"*
ادیبان سخن آورده اند:
در عهد عتیق و در بلاد دور ؛ نجاری بود به نام "حکیم" که زن فرزانه و فرهیخته و نیک رویی داشت که پادشاه بی صفت را مجذوب خود کرده بود.....!!!
پادشاه نابکار دنبال بهانه ای از نجار بود تا او را سربه نیست کند و زنش را به ازدواج خود درآورد.
از اتفاق بر اثر غفلت نجار در کاری ؛ شاه به بهانه دلخواه رسید و بلفور حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را فردا صبح قبل از طلوع خورشید اعدام کنید
نجار برسم خدماتی که برای سلطان داشت ؛ شب را مهلت و قول داد پس از وداع ؛ خود را تسلیم کند.
آن شب نجار از شدت خشم و فکر نتوانست بخوابد ...
همسر نجار که زن فرهیخته و فهمیده متوکلی بود گفت:
ای مرد !!! مانند هر شب راحت بگیر بخواب ...
پروردگارت يگانه حکیم بی همتااست و درهای گشايش بسيار "
کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ...
صبح نجار صدای پای سربازان را شنيد...
چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم و مانع شدی تا فرار کنم و ...
با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند...
اما دو سرباز با تعجب گفتند :
ای نجار پاک سیرت و نیکو قول !!! بدان که پادشاه دیشب مرده و از تو میخواهيم تا لطف کرده و تابوتی برايش بسازی ...
چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ...
همسرش لبخندی زد و گفت :
من که به تو گفتم مانند هر شب آرام بخواب , زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند "
.........................................
بله دوستان خوبم؛
فکر و حساب و کتاب زيادی ؛ انسان را خسته می کند ...
درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست و فکر و تدبیر و تحلیل و حل کار اوست و بس.
ساعت زندگیتان را به افق آدمهای ارزان قیمت ؛ کوک نکنید که:
*یا خواب می مانید..!!!*
*یا از زندگی عقب میمانید...!!!*
*با افراد بافضیلت همنشین باشید*
در هر شرایطی امیدتان را به خدا از دست ندهید و هر لحظه منتظر رحمت بی کرانش باشید که مدبر امور اوست...
*حتما شنیدیده اید که هنگام گرفتاری و ناراحتی بعضیا میگویند:
پناه بر "خدای حکیم "
شبتان خوش و برقرار
🍃🍃🌸🌺🌻🌻🌺🌸🍃🍃
🌹اکران فیلم سینمایی غریب
۶ و ۷ اردیبهشت ماه ساعت ۲۰
سینما آزادی دهاقان
جهت تهیه بلیط میتوانید به کانون بسیج هنرمندان و اداره فرهنگ ارشاد اسلامی دهاقان
مراجعه کنید
مجموعه های فرهنگی میتوانند بلیط را با ۵۰ درصد تخفیف تهیه کنند
خانواده ها جهت تهیه بلیط به پایگاههای بسیج محلی و کانون های فرهنگی محله مراجعه نمایند
بلیط برای افراد متفرقه مبلغ ۳۰ هزار تومان
جهت رزرو بلیط با شماره :۵۳۳۳۹۵۹۹ در ساعت اداری تماس بگیرید
#کانون بسیج هنرمندان دهاقان
#اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی دهاقان
🍃🌸🌺🍀❤️❤🍀🌺🌸🍃
*سلام علیکم ؛*
شب جمعه و شب مخصوص زیارتی امام حسین(ع)؛
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
*حسین جان (ع) :*
*عشق تو مرا " اَلَسْتُ مِنْکُمْ بِبَعید "*
*هجر تو مرا " اِنَّ عَذٰابی لَشَدید "*
*بر کنج لبت نوشته " یُحیِی و َیُمِیت "*
*مَنْ مٰاتَ مِنَ الْعِشقِ فَقَد مٰاتَ شَهید"*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
الهی که مهر و محبت وشفاعت و سخاوت امام حسین(ع) در دنیا و عقبی سایه سار وجود شما و خانواده محترمتان باد...
امشب به نیت براورده شدن حاجات و سلامتی و ظهور امام زمان(عج) سلام ویژه بر آن امام شهید... و بیان حاجات و آرزوهامون......
الهی که بزودی زود در حرم و مرقد ومضجع مطهرش با خانواده زائر و سالک و مقیم و مهمان باشیم
ان شاءالله
ملتمس دعاى ویژه شما بخصوص برای کسانی که التماس دعا دارند.
🍃🌸🌺🌻❤❤️🌻🌺🌸🍃
🍃🍀🌺داستان شب🌺🍀🍃
سلام و تحیت...؛
شبتون خوش و باصفا و سرشار از انس و مودت و نشاط...؛
الهی دلتون آرام و بی کینه باشه و خاطراتتون فقط خوش باشه و مثبت....
الهی آمین
..........................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۲/۰۷
🌸"بیسکوییت زندگی"🌸
یاد بزرگترهای فامیل بخیر....
دستشون خیر و کلامشون صلح و تجربه شون ادب بود و بس....
دل به دنیا و ذخارفش نداشتند و کاری نمیکردند که بخواند افسوس بخورند و ماتم بگیرند....
دوستی داشتم از همین بزرگان که میگفتش:
اون ایام هشت سالم بود…
یه روز از طرف مدرسه بردنمون کارخونه تولید بیسکوییت سازی...؛
مارو به صف کردن و بردنمون تو کارخونه که خط تولید بیسکویت رو ببینیم....
وقتی به قسمتی رسیدیم که دستگاه ؛ بیسکویت میداد بیرون ؛ خیلی از بچه ها از صف زدن بیرون و بیسکویتایی که از دستگاه میزد بیرون رو ورداشتن و خوردن…..
ولی من رو حساب تربیتی که شده بودم ؛ میدونستم که اونا دارن کار اشتباه و زشتی میکنن...؛
واسه همین تو صف موندم ... ولی آخرش اونا بیسکویت خورده بودن و منی که قواعدو رعایت کردم هیچی نصیبم نشده بود…
الان شصت سالمه، اون روز ها گذشت ؛ ولی تجربه اون روز ؛ بارها و بارها تو زندگیم تکرار شد...
خیلی جاها سعی کردم که آدم باشم و یه سری چیزا رو رعایت کنم... ؛
ولی در نهایت ؛ من چیزی ندارم و اونایی که واسهء رسیدن به هدفشون خیلی چیزارو زیر پا میزارن از نعمت های تو دستشون لذت میبرن…
از همون موقع تا الان یکی از سوالای بزرگ زندگیم این بوده و هست که خوب بودن و خوب موندن مهمتره یا رسیدن به بیسکوییتای زندگی...!!!؟؟؟
اونم واسه مردمی که تو و شخصیتت رو با بیسکوییتای توی دستت میسنجند؟!؟!
بعد اون دوستم به من میگفت :
خدایی و صادقانه شما قضاوت کنید و بگویید که حق با کدام اندیشه و نظریه است؟
.......................................
بله دوستان خوبم؛
داستان زندگی و رفتار امروز ما ؛ داستان تجربه و درسی است که در اون سالها آموختیم....
ارزشها همانی است که در اون سالها دیده و تجربه کردیم و ضد ارزشها نیز بهمچنین....
وایضا: امروز کارگاه ادب و فرهنگ سازی است برای آیندگان که البته مربی و معلم آنها ما هستیم...
به آیندگان چه یاد میدهیم و چگونه و به چه قیمتی...؟
از الان میتوانیم نسل آینده را بخوبی در جلوی روی خود مجسم کنیم....!
شبتون خوش و خوشیتان مستدام.
🍃🌸🌺🌻❤❤️🌻🌺🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هزاران هزار بوسه بر دستان سازندگان و طراحان و بازیگران این کلیپ
💠 چقدر زیبا و چقدر عالی و چقدر حماسی و احساسی احترام به پرچم مقدس #ایران را با دو دقیقه نمایش نشان دادند
🔰 چقدر موضوع درس در میهن دوستی بچه ها تاثیر دارد
💠 یکی خودش را پله کرد ، یکی بند کفشش را در آورد.... به به، احسنت به این #غیرت
👌ایکاش عزیزانی که مهارت کلیپ سازی دارند،از این دست کلیپها بیشتر بسازند
🇮🇷 #ایران
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
🌹امام علی (ع) فرمودند
خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد..
📚وسائل الشیعه ج۴ص۱۷۴
🌹امام علی (ع) فرمودند
بهشت بر مردی که نسبت به زن و دختر
و خواهرش... بیتفاوت است و غیرت
ندارد حرام است..
📚 کافی ج۵ ص۵۳۷
خدایا ما را از لغزش ها وفتنه های آخر الزمان در امان نگه دار.
#اللهمعجللولیڪالفرج
#امام_زمان
🌹 استقبال بسیار خوب مردم عزیز و ولایتمدار و مومن شهرستان دهاقان ازاکران فیلم سینمایی غریب
۶ و ۷ اردیبهشت ماه
سینما آزادی دهاقان
نشاندهنده علاقه مردم به شخصیت های بزرگ دفاع مقدس می باشد
مسئولان فرهنگی شهرستان باید از این فرصت ها جهت ترویج فرهنگ دفاع مقدس استفاده کنند
هزینه کار فرهنگی اکران اینگونه فیلمها و بازتاب آن در جامعه بسیار کمتر از هزینه های فرهنگی جایگزین است
نمایش فیلم غریب و دیده شدن توسط بیش از ۵۰۰نفر از مردم عزیز دهاقان پیامی بزرگ برای مسئولان دارد که مردم ما تشنه این فعالیت ها هستند
امروزه یکی از حلقه های مفقوده فرهنگی جامعه ما نپرداختن به گنجینه پر افتخار دفاع مقدس می باشد
گنجینه ای که باید با حفظ و نشر آن باعث اعتلای آن شویم
زندگی شخصیت بزرگی همچون شهید بروجردی که روحیه ای خدمتگزار و انقلابی همچون حاج قاسم داشت
امروزه می تواند انقلابی بزرگ در جامعه ما را رقم بزند
و ما بتوانیم در این عرصه همچون همه صحنه های انقلاب پیروز شویم
مردمی بودن ،دشمن ستیز بودن ، بصیرت،مومن بودن ،شجاعت و ولایی بودن شهید بروجردی یکی از بزرگترین خصلت هایی است که امروزه ما به آن نیاز داریم.
🌺💐داستان شب💐🌺
*سلام علیکم*
شبتون متنعم به نعمت سلامت و نشاط و آرامش...؛
ریزش آرام دانه های باران گوارای نگاه زیبایتون...؛(البته جاهایی که داره بارون میاد😂)..؛
الهی که هر حاجت و آرزویی دارید محقق بشه و به عینه تجسم کنید استجابت دعا در زمان گریهء ابرها...؛
*الهی آمین*
...................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۲/۰۸
"یکی از نعمت هایی که داریم و خیلی از اون غافلیم و اون امنیت و آرامش هستش."
قدماء کلام و حکایت ؛ نقل میکنند:
در عهد قدیم ؛ سلطانی بود خردمند و فرزانه...؛
او برای تفهیم موضوعی به عوام و خواص ؛ جایزه بزرگی برای هنرمندانی گذاشت که بتوانند به بهترین شکل ؛ آرامش و امنیت را به تصویر بکشد...!
نقاشان بسیاری از سراسر قلمرو او؛ آثار خود را به قصر فرستادند.
آن تابلو ها، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب، رودهای آرام، کودکانی که در چمن می دویدند، رنگین کمان در آسمان، پرنده و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ؛ مردمی در کنارهم در آسایش و......!!!
سلطان؛ تمام تابلو ها را بررسی کرد، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد...!
اولی، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود، در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است...!
تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد، اما کوهها ناهموار بود، قله ها تیز و دندانه ای بود، آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند...!
این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت...!
اما وقتی آدم با دقت به این تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم و گزنده ؛ جوجه پرنده ای را می دید آنجا ؛ در میان غرش وحشیانه ی طوفان ؛ در جوار دندانه های بران قله کوه ؛ در سایه جولان خشکی و برودت و برهوت ؛ آن جوجه ؛ آرام آرام آرام نشسته بود وگویی پناه گاه مطمئنی داشت...!
سلطان فرزانه ؛ درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ی جایزه ی بهترین تصویر آرامش ؛ تابلو دوم است و بعد توضیح داد:
آرامش چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ؛ بی مشکل و بدون کار سخت یافت شود ؛ بلکه معنای حقیقی آرامش این است که هنگامیکه شرایط سختی بر ما می گذرد آرامش در قلب ما حفظ شود و برای رسیدن به این آرامش و امنیت بایستی که همه ما با این مشکلات و مسائل در حوزه های مختلف مقابله کنیم تا آسایش را لمس و در وجود خود احساس کنیم...!!!!
...................................
آری دوستان خوبم؛
آرامش و آسایشی که اکنون من و شما در این گوشه جهان پرهیاهو و آشوب داریم ؛ مرهون زحمات مردان بزرگیست که در حوزه کار و تلاش و صنعت و امنیت و اطلاعات و کشاورزی و خدمات و... دست بدست هم داده تا چنین آرامش و آسایشی داشته باشیم...!!!
پس لازم است قدردان بوده و خود نیز در سهم و مسئّولیتی که داریم کوشا و پرتلاش تر از همیشه باشیم...!
شبتون لبریز از آرامش و نشاط و سلامتی قرین وجود و دورهمی تان باد. ان شاءالله
مراقب خودتان باشید.
دوستتون دارم و ارادتمندم.
🌺🌸❤️🌼❤️🌸🌺