4_5967535905907412497.mp3
7.41M
📕#قصه_هفتم
📕#دفتر_سخنگو
از مجموعه ده جلدی :
📕#یادداشت_های_یک_فرشته
✍#نوشته: #سعیده_اصلاحی
💢#تصویرگر: #فهیمه_حقیقی
📕#انتشارات_قدر_ولایت
🎤قصه گو:#زهرا_ضیایی
🌺🌸💥🌸🌼🌺🍀🦋🌺
#فایلصوتی
#قصه
#دفترسخنگو
🍀@honare6 🍀
644.7K
📕قصه: پری و طلایی
✍ نویسنده و قصه گو:
🎤زهرا جون امیدی❤️
یکی بود یکی نبود دریک روز افتابی که خورشید خانم مثل هرروز می تابید وتا باتابیدن خود همه جا را روشن وزیبا میکرد گل های زیبا ورنگارنگ از خواب بیدار می شدند وبه پروانه ها وزنبور طلایی سلام میکردند ومیگفتند بیاید روی ما بنشینید واز شهد های شیرین ولذیذ ما بخورید زنبور طلایی وپروانه زیبا با هم دوست های صمیمی بودند همه جا باهم میرفتند طلایی باپری همیشه روی یک قارچ زیبا که وسط چنگل بود قرار میگداشتند وبیشتر موقع ها باهم روی قارچ بازی وجشن میگرفتند واز این که باهم اینقدر صمیمی هستند بسیار خوشحال بودند تا یک روز که پری خانم روی قارچ منتظر طلایی بود هرچی منتظر طلایی موندنیومد خیلی نگران بود وهرجا که فکر میکرد دنبال او گشت ولی پیدایش نکرد خورشید داشت غروب میکرد ولی پروانه همچنان دنبال طلایی بود از خستگی روی یک گل خوابش برد صبح که طلایی داشت به سر قرار میرفت پری دید وپرسید چرا اینجا خوابیدی گفت من دیروز خیلی نگران بودم وهرجا گذشت نیدمت طلایی برای اتفاق دیروز از پری معذرت خواهی کرد وکل اتفاق دیروز براش تعریف کرد پری ازاینکه طلایی سالم وسلامت بود خدا شکر کرد وبهم قول دادند که هروقت مشکلی پیش امد بهم خبر بدهند چون انتظار کشیدن خیلی سخته
🌺🌸💥🌸🌼🌺🍀🦋🌺
#فایلصوتی
#قصه
#پریوطلایی
🍀@solimani6🍀