21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تزیین خوشگل کدوی یلدا😍😍
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
بخوان #دعای فرج را دعا اثر دارد🍃🌷
دعا کبوترعشق استُ بال پر دارد🍃🌷
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
🌸اللهم لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯در اهمیت #نماز همین کلیپ کافی است😍
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #یک_نکته_مهارتی
⭕️ اهمیت تفاوت قائل شدن خانم به پوشش خود در محیط عمومی خانه و اتاق خواب...
محسن پوراحمدخمینی
روانشناس و مشاور خانواده
🌸🍃
💓
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
#همه_بخوانید
⭕️ "کوری عاطفـی چیسـت؟"
کوری عاطفی یعنی اینکه؛
زن و مرد در زندگی حرفی برای گفتن ندارند و هرکدام از آنها در عین اینکه در خانه هستند اما هرکدام در اتاق خودشان و یا مشغول کار خودشان هستند....
اما به محض رسیدن به دوست و قوم خویش زبان باز میکنند و کلی حرف نگفته دارند؛ حتی در بارهی همسرشان....!
+ اگر به این مرحله رسیدید؛ دچار کوری عاطفی شدید و خیلی زود باید به فکر چاره باشید.
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
#تربیت_کودک
#انتقاد_کردن، به نوعی جراحی شخصیت است.
وقتی جراحی می خواهد توموری را از بدن بیمار خارج کند، مواظب است تابه رگ و پی های سالم اطراف تومور آسیب نزند.
والدین نیز وقتی که تیغ انتقاد را در دست میگیرند لازم است مواظب قسمتهای سالم شخصیت فرزندشان باشند، مثلا وقتی میخواهند از نوجوان به خاطر عدم مسئولیت پذیری انتقاد کنند نباید کل شخصیت او را زیر سوال ببرند.
پس جملاتی مثل:«کلا از تو ناامید شدم، تو هیچی نمیشه و ...» آسیب زننده است.
بهتراست بعد از گفتن بعضی نکات مثبتش که مطمئنا دارد، فقط از عدم مسولیت پذیری او انتقاد کنند.
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 پدر و مادرها باید همیشه خوش قول باشند؛
اما....
⭕️ در چنین مواردی باید بدقولی کنند و ضمن گفتن دلیل بدقولیشان، بابت این بدقولی عذرخواهی کنند.
🔹 محسن پوراحمد خمینی
🔸 روانشناس و مشاور خانواده
#کلیپ_تصویری
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ چرا همش دلم آشوبه ؟
اعصابم خورده !
کارام پیش نمیره !
همه چیو فراموش میکنم ! و ....
#کلیپ | #استاد_شجاعی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ این همسر ایدهآل من نیست!
#استاد_شجاعی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏋️♀️ از دست بچههام و اذیتهاشون دارم دیوانه میشم!
#استاد_شجاعی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با این ترفند لباسات رو چند سایز بزرگ کن
🧵🪡
#ترفند_خیاطی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه ایده بامزه برای پفیلای شب یلدا🍿😍#ایده #هنرکدبانو|عضوشوید 👇 https://eitaa.com/honarekadbanou/20 °•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالاد را اینجوری قرتی تزیین کن
#ترفند_آشپزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
᯽
🛑بازم ایده راحت یلدایی🥰
#چیدمان #ایده #چیدمان_میز
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترشی فلفل تند با مادر و دخترگیلانی....
#لذت_آشپزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مربای بالنگ ....
#لذت_آشپزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسر مازندرانی (مشکوفی)
#لذت_آشپزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
17.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آش آبادان ..
#لذت_آشپزی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب شب شهادته ام البنین هست🖤
تسلیت میگم ،هر وقت هر حاجتی دارم حتما به حضرت ام البنین توسل میکنم
یه چیز جالب بگم ❣❣
تو ایام فاطمیه از دوهفته قبلش خونه رو آماده و تر و تمیز کردم واسه مراسم ایام فاطمیه
تو ایام فاطمیه پیام دادم به چند نفری که فردا میخوام به نیت حضرت زهرا و ام البنین مراسم بگیرم اما همه یا خبر ندادن یا گفتن نمیایم ،جز یه نفر ،دیگه منم خیلی ناراحت شدم و گفتم حتما سعادت ندارم
از پارسال هم که رفتیم کربلا نذر کرده بودم که یه روز مشکلم حل بشه بیام کنار حرم حضرت عباس شنبه های ام البنینی ندارم رو ادا کنم
کربلا هم که نشد برم 😭خیلی تو دلم بود گفتم خیییلی دلم میخواد یه مراسم بگیرم یا بالاخره یه کمی از درد دلم در جواب محبت حضرت ام البنین انجام بدم
خلاصه که چند شب پیش رفتیم بانوی بی نشان ،اش دوغ همینجوری درست کردیم بردیم
گفتن شنبه شب هم اگه میتونی درست کن بیار،حالا شنبه شب چی بود،شب شهادت حضرت ام البنین ،و فک کن روز شنبه گرفتار این کار
قربونش برم که همه چی رو باهم برام جور کرد
الهی که هر کدوم تون هر حاجتی دارید برآورده بخیر بشه
این حقیر سراپا تقصیر براتون دعا کردم ان شاالله که خدا هم از ما قبول کنه
اینا رو گفتم که اگه حاجتی دارید به این خانم متوسل بشید ،خیلی دلسوز و مهربونه
فردا شب ایده یلدایی رو میزارم ،امشب و فردا به احترام حضرت ام البنین نزارم بهتره☺️
هنر کدبانو👩🏻🍳🥰
🌹مهرناز🌹۹۸ نزدیک اذان صبح بود که همه عموها و عمه هام دور آقاجون جمع شدن موقع اذان آقاجون اشاره کرد
🌹مهرناز🌹۹۹
مراسم ها تموم شد و من تمام مدت تو اتاق خودمو حبس کرده بودم
روز چهارم بود که بابا اومد تو اتاق که پاشو وسایلت و جمع کن بریم
گفتم نمیام بزارید من خودم همینجا میمونم
عمه ملوک اومد تو اتاق انگار پشت در وایساده بود
گفت وا دیگه چی همینمون مونده دختر تنها تو این خونه باشه و هزار تا حرف در بیارن پشت سرش
بابا نگاهی با حرص بهم کرد و گفت پاشو سپردم کاری به کارت نداشته باشن
عمو مجید هم اومد تو اتاق و گفت الان عموجون مصلحت همینه
ناچار نگاهی به همشون کردم و گفتم
خیلی نامردید و با دلخوری بلند شدم وسایلمو جمع کردم
انگار داشتن منو میبردن برا اعدام
سوار ماشین بابا شدم و شروع کرد به نصیحت کردن من
که سر به سر مژگان و پروانه نزار زیاد به حرفهاشون اهمیت نده
فهمیدم من باید تحمل کنم قرار نیست کسی عوض بشه
رسیدیم خونه
طبق معمول مژگان مشغول خوردن و پذیرایی از خودش بود
با دیدن من نگاهی سمت بالا بهم کرد و روشو کرد اونور
پروانه هم بی تفاوت سرش تو گوشی بود
همون گوشی که باعث شد من کلی دردسر بکشم
رفتم سمت بالا
در و اتاق و باز،کردم دیدم وسایل پروانه اونجاس
برگشتم سمت عقب بابا پشت سرم بود
گفت بیا اینور عیب نداره حالا یکم تحمل کن عوضش میکنم
سری به تاسف تکون دادم و در اتاق و باز کردم
همه وسایلم بهم ریخته بود
ادامه دارد...
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۱۰۰
رفتم تو اتاق و نگاهی به دور و برم کردم
سرم بشدت درد میکرد
اتاق پر از گرد و خاک و آشغال شده بود
انگار انباری بود هر چی دم دستشون می اومد انداخته بودن تو اتاق
وسایل رو تخت و ریختم رو زمین و بالشمو از بین وسایل پیدا کردم و دراز کشیدم
سردردم بدتر شده بود مجبور شدم برم پایین و مسکن بخورم
از پله ها که می اومدم پایین پریناز و دیدم خواب بود
دلم براش یه ذره شده بود
رفتم بالا سرش و دستی به موهای بورش کشیدم
مژگان بدون اینکه نگاهی بهم کنه گفت
دست نزن بهش بزار بچه ام بخوابه
برگشتم سمتش
نگاهش خیره به تلویزیون بود
فهمیدم روزهای بدتری در انتظارمه
گفتم مسکن دارید؟
بدون توجه بهم پسته ای برداشت و مغزشو دراورد و خورد
رو به پروانه گفت پاشو ببین چی میخواد
نره آشپزخونه رو بهم بریزه
پروانه ایشی گفت و بلند شد و رفت تو آشپزخونه و یه بسته قرص آورد و داد دستم و گفت
آب هم خودت بریز بخور
نوکرت نیستم که
قلبم بشدت درد میکرد
رفتم تو آشپزخونه یه لیوان برداشتم و پرش کردم
دوتا قرص خوردم و رفتم بالا
خوابیدم صبح زود بیدار شدم فضای بهم ریخته و کثیف اتاق رو اعصابم بود
شروع کردم به مرتب کردن اتاق
خیلی گرسنه ام بود از پله ها رفتم پایین بابا رو دیدم که تو آشپزخونه نشسته سر اجاق گاز و مشغول گرم کردن یه سیم بود
نگاهی به پذیرایی کردم کسی نبود
آروم رفتم تو آشپزخونه
بابا داشت یه چیزی میکشید
تا منو دید دستپاچه شد
گفتم کجان
سیمی که دستش بود و پشتش قایم کرد و گفت حتما رفتن خرید
گفتم من گشنه ام هست چیزی برا خوردن دارید
گفت تو یخچال و ببین
ادامه دارد...
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۱۰۱
از اینکار بابا حس خوبی نگرفتم اصلا
ذهنم آشفته بود
یخچال و باز کردم پر بود اما جرات دست زدن نداشتم
یه سیب برداشتم و رفتم بالا
خبری از مژگان و دخترا نبود
تا عصر هم خبری نشد
باز از اتاق بیرون اومدم و از پله ها پایین رفتم
سیامک و دیدم که پایین کنار بابا نشسته بود
سر و وضعش کلی فرق کرده بود
برگشتم بالا که نبینه منو
صداشون خیلی ضعیف بود
متوجه چیزی نشدم و برگشتم اتاقم
صدای آیفون اومد
بابا در و باز کرد از پنجره نگاهی به حیاط کردم دیدم مژگان و دخترا هستن
صدای مژگان و پروانه کل خونه رو برداشته بود دلم برای پرینناز پر میکشید از پله ها رفتم پایین که مژگان با دیدنم رویی ترش کرد و سرشو برگردوند اون سمت
پریناز و صدا کردم با دیدن من بال درآورد و دویید سمتم
بغلش کردم ومحکم چسبوندم به خودم
پریناز خوشحال گفت وای نمیدونی که چی ها خریدیم عروسی دایی هست
با شنیدن این حرف نگاهم رفت سمت بابا
که بی تفاوت نشسته بود
آقاجون تازه فوت کرده بود هنوز هفتمش نشده بود
اینا چطور آدمی بودن اخه
کلی وسایل داخل کیف دستی و نایلون رو زمین ولو بود
از بی عرضگی بابا خبلی لجم گرفته بود
پریناز دوباره گفت تازه قراره بیان خونه کناری ما
از حرص دلم میخواست سرمو بکوبم به دیوار
خونه ای که بابا برای ما ساخته بود و هر طبقه رو به اسم یکیمون کرده بود الان قرار بود سیامک عوضی بیاد بشینه
از حرصم بالا نرفتم و نشستم تو پذیرایی
یکم که گذشت سیامک بلنند شد و گفت من میرم دیگه
مژگان خودشو داشت میکشت که شام بمون یه چیزی سفارش میدیم
سیامک رفت و مژگان خریدهاشو جمع کرد و برد تو اتاق
پروانه با افاده ای که انگار شاهزاده کدوم سرزمین بود جلوم رژه میرفت
پریناز ولم نمیکرد و همش سر و صورتمو بوس بارون میکرد
برای شام مژگان یکم سوسیس سرخ کرد و برا همه ساندویچ درست کرد و مجبور شد به منم بده چون پریناز ول کن نبود
رفتم بالا تو اتاقم
تصمیم گرفتم حتما برم اون دفترخونه ای که آقاجون خونه رو زده به اسمم و سند و امضا کنم
از بی عرضگی بابا بعید نبود چند روز دیگه منو بیرون. نکنه
ادامه دارد...
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🌹مهرناز🌹۱۰۲
صبح اول وقت بیرون زدم
خداروشکر دیگه کاری بکارم نداشت مژگان
رفتم سمت مغازه عمو مجید هنوز باز نکرده بود
منتظر شدم
کم کم همه مغازه ها باز کردن و اخر سر عمو مجید هم اومد
با دیدن من گفت تو اینجا چیکار میکنی
رفتیم تو مغازه
ماجرا رو براش تعریف کردم
وضعیت بابا رو هم گفتم
سری تکون داد و گفت من یه بوهایی برده بودم اما نمیخواستم قبول کنم
گفتم عمو من نمیتونم تو اون وضعیت تو اون خونه زندگی کنم
خونه کناری رو که برا ما ساخته بود یه طبقه اش و داده سیامک
با خجالت سرمو انداختم پایین و گفتم
عمو آقاجون یه وصیتی کردن در مورد خونه
عمو مجید اخمهاشو کرد تو هم و گفتت اره. یادمه ولی انتظار نداری که تو دختر تک و تنها بری اونجا زندگی کنی
گفتم. نه انتظار ندارم ولی اینطور که دارم میبینم نه مادرم قراره حمایتم کنه نه پدرم
عمو گفت
عمو جون سعی کن رو پای خودت وایسی انتظار از کسی نداشته باش
متوجه شدم آبی از عمو هم برام گرم نمیشه
تصمیم گرفتم سراغ مادرم برم ببینم کجاس
اما کسی نبود که بتونم سراغی. ازش بگیرم
خداحافظی کردم و برگشتم خونه
مژگان خونه نبود و فقط بابا بود
گفتم کجا رفتن باز اینا
بابا همونطور که رو مبل دراز کشیده بود گفت
رفتن خرید طبق معمول
نشستم کنار بابا و گفتم میشه یه چیزی بپرسم
گفت چی
گفتم شنیدم با مامانم فامیل بودین
گفت اره فامیل دور بودیم تو عروسی دختر خاله ام دیدمش
دختر محجوب و سر به زیری بود
تو نگاه اول جذبش شدم
ادامه دارد...
ارسال فقط با لینک
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🏴 شهادت یا وفات !؟
🚩 مسمومیّت و شهادت حضرت امّالبنین علیهاالسلام توسط بنیامیّۀ ملعون
◾️امام جعفر الصّادق علیه السلام:
او (#حضرت_ام_البنین) آشکارا بنی امیه را لعن میکرد؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به شهادت رساندند.
📓تنقیح المقال ج ۳ ص۷۰
📓المحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰
📓زنان نابغه ص۱۵۰
📓ام البنین ص۴۷۰
📓ام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰
📓اعلام النساء ص ۴۹۶
📓وقایع الشیعه ص٨۵
◾️حضرت #ام_البنین علیهاالسلام با فصاحت و بلاغتی که داشت، پس از واقعۀ عاشورا و جنایات بیحساب غاصبین خلافت در حقّ خاندان رسالت، در مقام افشاگری از ظلم و تعدّی بنی امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداریهای مستمر، مردم را متوجّه ظلم و بیلیاقتی حکّام وقت مینمود؛ لذا آن بانو را با سم زهرآگین، مسموم و در سیزدهم جمادیالثانی سال ۶۴ هجری، سه سال پس از عاشورا به شهادت رساندند.
🏴 شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیهاتسلیت باد.
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
🗓 سیزدهم جمادی الثانی:
🌹شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها
◼️ در اين روز در سال ۶۴ه حضرت ام البنين عليها السلام، همسر اميرالمؤمنين عليه السلام و مادر قمر بنى هاشم عليه السلام به شهادت رسیدند .
▪️نام مبارك آن حضرت فاطمه ، و كنيه شريفش ام البنين است ، و آن حضرت به همین كنيه معروفند. پدر آن حضرت حزام بن خالد، و مادرشان ليلى دختر شهيد بن ابى عامر است .
▪️امير المؤمنين علیه السلام آن حضرت را به همسرى برگزيد و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنايت فرمود: حضرت قمر بنى هاشم عباس عليه السلام ، عبد الله ، جعفر و عثمان عليهم السلام ، كه هر چهار پسر در كربلا شهيد شدند.
▪️بانوانى كه از كربلا به مدينه مراجعت كردند، در خانه ام البنين عليها السلام عزادارى مى كردند. آن حضرت اگر چه در كربلا نبود ولى از ناله و گريه قرار نداشت و همه روزه به بقيع مى رفت مرثیه سرایی میکرد.
📚ام البنين عليها السلام ،سيده نساء العرب / ص84
📚رياحين الشريعه / ج3 / ص294
▪️حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزارداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین نگاشته اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به شهادت رساندند.
📚وقایع الشیعه / ص85 / وقایع سیزدهم جمادی الثانی
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به فرمان ام البنین ابر بارون میشه
❌توصیه دانلود ،دلت شکست مارو هم دعا کن
#هنرکدبانو|عضوشوید 👇
https://eitaa.com/honarekadbanou/20
°•🍃🌸🍃•°