قصه خاله پیرزن و مهمونای ناخونده رو یادتونه؟
همون که گنجیشک و مرغ و خر و سگ، شب میان به خونه کوچیکش و پناه میارن به خاله پیرزن
صبح به یکی یکیشون میگه حالا برید بیرون دیگه
🦜گنجیشکه میگه
من که جیک جیک می کنم برات، تخک کوچیک میذارم برات،بذارم برم؟
🐴خره گفت:
من که عرعر می کنم برات، پشگل تر می کنم برات، همسایه خبر می کنم برات، بذارم برم؟
🐓مرغه میگه:
من که قد قد قدا می کنم برات، تخم بزرگ می کنم برات، بذارم برم؟
🐕سگه گفت:
من که واق واق می کنم برات، دزد را بی دماغ می کنم برات، بذارم برم؟
و همه پیش خاله موندگار میشن 🙂
#نوستالژی
@honarhaiema🧸🎈
چقققدر برای دخترام قصه تعریف می کردم...
مهمونای ناخونده رو خیلی بیشتر می کردم تا قصه طولانی تر بشه😅
اینم خاله 😁
از اولین تجربیات من برای درست کردن عروسک
به این عروسکا میگن #عروسک بقچه ای 🙄
با دایره هایی درست میشه که دورتا دورش رو چین میدن و با الیاف پر می کنن.
من عجله داشتم و با تکه پارچه هایی که داشتم درست کردم، رنگ بدن نداشتم برای صورت
برای همین صورتش خیلی سفید شده
از اون آرایشای قدیمی که صورت رو سفییییید می کردن، اونجوریه😄
#من_وعروسک_هام 9
@honarhaiema🧸🎈
کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید
که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید
کسی که نسل او را می شناسد، خوب می داند
که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می آید
#روز_امید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@honarhaiema