6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حدیثی بسیار مهم و پر برکت ، حتما حتما ببینید
🔊📌برگزاری جلسه هیئت اندیشه ورز بمناسبت گرامیداشت هفته عفاف وحجاب
🔹️بسیج دانش آموزی کوثر شهرستان تکاب
┏⊰🌸🌸⊱━━━─━━┓
🆔@hoozekoosar
┗━━─━━━⊰🌸🌸⊱┛
🤍⃟🕊
~اگر...✋🏻
تیر دشمن...💣•°
جسم شہدا را شڪافت...‼️••
~تیر بدحجابــے...🏹•°
قلب آن ها را میدرد...💔••
شہدا شرمنده ایم):🍃
#حجاب
Alireza Eftekhari18643647914484.mp3
زمان:
حجم:
9.41M
🎵موسیقی عصرگاهی
#علیرضاافتخاری
تـُوبخوان...
💠 *تا دیشب معنای این آیه قرآن که می فرماید:*
*شهیدان زنده هستند و عِندَ رَبّهِم یُرزَقون اند را نمی دانستم اما حالا.....*
*واقعاً شهیدان زنده اند*
👇🏻👇🏻بخونید👇🏻👇🏻
🔺 اواخر شب بود که پسرم تازه به خواب رفته بود و من هم فرصت را غنیمت شمردم و تعدادی از برگههای امتحانات میانترم دانشجوهایم را تصحیح کردم. از بس با پسرم کلنجار رفته بودم و بازی کرده بودم خسته شده بودم، به رختخواب رفتم و زود خوابم برد، *در خواب شهید همت را دیدم* با موتور تریل آمد ، چشمان درشت و زیبایش را به من دوخت و با لبخند گفت:
بپر بالا!
محو تماشای چشمان او بودم و بی اختیار سوار موتور تمیز و نوی او شدم.
از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم، به در یک خانه رسیدیم.
🔺 ناگهان از خواب پریدم، سابقه نداشت که نیمههای شب بدون دلیل از خواب بیدار شوم. چهرهی نورانی و چشمان مشکی شهید همت در خاطرم تازه بود و به خوبی همه جزییات خوابم را میدانستم. به امید دوبارهی دیدن چشمهایش به خواب رفتم ، صبح زود بیدار شدم اما بدون دیدن دوبارهی چشمهایش❗️
🔺 خوابی که دیدم بودم آنچنان شفاف و روشن بود که آدرس خانهای که با شهید همت رفته بودم به خوبی در ذهنم مانده بود ، به دانشگاه که رسیدم در جمع دوستانم این خواب را تعریف کردم و گفتم: به نظر شما تفسیر این خواب چیست؟
🔺 هر کس اظهار نظری میکرد ، بعد از دقایقی همه با هم گفتند:
آدرس خانه را بلدی؟
گفتم: بله.
گفتند: خوب معلوم است، حاج ابراهیم بهت گفته باید آنجا بروی❗️
🔺دل تو دلم نبود کلاس درس که تمام شد بلافاصله خودم را به در آن خانه رساندم. همه شواهد و جزییات مو به مو در خاطرم بود و این خانه دقیقا همان خانه بود...
🔺با آشوبی در دل و دستی لرزان زنگ خانه را زدم.
پسر جوانی دم در آمد، با ابروهایی برداشته و موهایی ژولیده گفت:
بله کاری دارید؟!
🍃*با عجله گفتم:
شما با حاج ابراهیم همت کاری داشتی؟*
نام حاج ابراهیم را که شنید ناگهان رنگش عوض شد و بدون مقدمه شروع به گریه کرد. ..
شانههای نحیف و استخوانیاش میلرزید و گلوله گلوله اشک بر محاسن نداشتهاش میلغزید.
🔺حال او را که دیدم بی اختیار اشکم روان شد و دست او را گرفتم و یک یا الله گفتم و داخل خانه شدم.
🔺در میان اشک و هق هق گریه گفت:
چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم. دیشب آخرای شب داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت.
گفتم:
می گن شماها زنده اید، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه...
الآن هم که شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید.❗️
🔺او را در بغل گرفتم، تنها بود تنهای تنها!
شانههای او میلرزید و قلب مرا هم میلرزاند...
🔺 ذراتی از اشک که از حدقه چشمم جوشیده بود بر روی عینکم ریخت و دیدم را کم میکرد اما دید باطنیام را زیاد.
👈* تا دیشب معنای آیه قرآن را که میفرماید: شهیدان زنده هستند و عند ربّهم یرزقوناند را نمیفهمیدم اما حالا ...
کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه
⚠️ واقعا شهیدان زندهاند*
🔹 برداشتی از خاطره ۴۰ کتاب شهیدان زندهاند.
😭😭😭
🌷اللهم عجل لولیک الفرج
✍حاج قاسم سلیمانی:
در دفاع مقدس شرط اداره و فرماندهی ، سِن نبود،شرط اداره و فرماندهی ، تحصیلات نبود.
شرط اداره و فرماندهی، رتبه نبود.
شرط اداره و فرماندهی، سنوات نبود....
اما یک شرط وجود داشت و آن پخته شدن در کوره بود، زلال شدن در کوره بود، کوره آتش عملیات ها و جنگ. لذا برخی از رشدها ، رشدهای الکی نبود، پفکی نبود، رشدهای حقیقی بود.
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
اینم جواب حضرت آقا دقیقا برا همین روزا 👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ضعفهای ما به خاطر مدیریتهای بیتحرک و غیرانقلابی است ✍رهبر انقلاب :خدماتی که نظامی اسلامی و جمهوری اسلامی به ایران و ملت ایران کرده، خدماتی برجسته و فوقالعاده است؛ مقایسه با دوران طاغوت نشان میدهد که چه خدمات بزرگ و ارزشمندی را نظامی اسلامی انجام داده است. بله، ضعفهایی وجود دارد که این مربوط به مدیریتهای ماست، نه حرکت عمومی نظام اسلامی. ما هر جا یک مدیریت انقلابی فعال و پرتحرک داشتیم، کار پیش رفته است و هرجا مدیریتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیرانقلابی و بیتحرک داشتیم کارها متوقف مانده یا به انحراف رفته است. باید مدیرانمان پرانگیزهتر و کارآمدتر باشند. من قاطع عرض میکنم اگر مدیریت در بخشهای مختلف کشور متدین، انقلابی و کارآمد باشد همهی مشکلات کشور حل خواهد شد و ما مشکل غیرقابل حلی در کشور نداریم. ۹۶/۱/۱
👈 ڪمی بشوم شبیـه ابـراهیـم
✍مذهبی بودم
#کارم شده بود چیک و چیک!
📸 #سلفی و یهویی..
🎞 #عکس های مختلف با #چادر و روسری لبنانی!
من و دوستم #یهویی توی کافی شاپ
من و زهرا یهویی گلزار شهدا
من و خواهرم یهویی سرخه حصار
📸عکس لبخند با #عشوه_های ریز دخترکانه..
😊دقت میکردم که حتما چال لپم نمایان شود در تمامی عکسها..
💌 #کامنتهایم یک در میان احسنت و فتبارک الله احسن الخواهر!
#دایرکت_هایم پرشده بود از تعریف و تجمید ها
🍀از نظر خودم کارم #اشتباه_نبود
چرا که داشتم #حجاب؛حجاب برتر!
📸کم کم در #عکسهایم رنگ و لعاب ها بالا گرفت
📌تعداد #مزاحم_ها هم خدا بدهد برکت!
کلافه از این صف طویل مزاحمت...
یکبار از خودم جویا شدم #چیست_علت⁉️
📗 #چشمم_خورد_به_کتابی..
رویش نشسته بود خروارها #خاڪ_غفلت..🍁
🍀هاا ڪردم.. و خاڪها پرید از هر طرف..
" #سلام_بر_ابراهیم" بود عنوان #زیر_خاڪی_من...🍂
#ابراهیم–هادی خودمان..
همان گل پسر #خوشتیپ..
چارشانه و هیڪل روی فرم و #اخلاق ورزشے..
👌 #شکسـت_نفــس خود را..
#شیک_پوشی را بوسید و گذاشت #ڪنج خانه..
ساڪ ورزشی اش هم تبدیل شد به #ڪیسه پلاستیڪی!
📱رفتم سراغ #ایسنتـا و پستـها
نگاهی انداختم به #ڪامنتها
💢80 درصدش #جنـس_مـذڪـر بود‼️
با #احسنت_ها و درودهای فراوان!
لابه لای ڪامنتها چشمم خورد به #حرفهای نسبتا #بودار بـرادرها!
دایرڪت هایم ڪه بماند!
عجب لبخند ملیحی..
عجب حجب و حیایی...
💢انگار پنهان شده بود پشت این حرفهای نسبتا ساده
#عجب هلویی..
عجب قند و نباتی ای جان!
از خودم #بدم امد😔
#شرمسار شدم از اینهمه #عشـوه و دلبـرے..😔
🌹شهید هادی ڪجا و من ڪجا!
باید #نفــس_را_قــربـانی_مےڪردم..
پا گذاشتم روی نفس و خواستم ڪمی بشوم #شبیـه_ابـرهیم و ابرهیم ها...
🍀 #فاطمه_قاف
🌸 #حجاب_حیا
🌼 #شکستن_نفس
🥀 #شهید_ابراهیم_هادی