یار من چون به حرف میآید
آفتاب است و برف میآید...
#محمدصالحعلا
مشهد باشد، حرم سلطان باشد، کتابفروشی باشد، برف هم باشد!
قاب از این مطلوبتر داریم؟
#قاب_مطلوب
📷 آقای علی جاوید @Ghollabha
📍کتابفروشی رضوی؛ بابالجوادِ حرم امام رضا(ع)؛ مشهد.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
بیش از یک ساعت است که از تماشای این سینمایی گذشته و درون من هنوز آشفته و آشوب است.
سینمایی احمد، فارغ از نقاط قوت متعدد و نقاط ضعف اندکش، یک برگ برنده دارد که این فیلم را به یک اثر ارزشمند تبدیل میکند؛ پرداختن به یک سردار دفاع مقدس، بیرون از جغرافیای زمانی-مکانیِ جنگ هشتساله.
برگ برندهٔ احمد، خود حاجاحمد کاظمی است.
خدا رحمتش کند.
هنوز هم از سینماتیکت، میتوانید بلیط روزهای آینده را تهیه کنید.
#ببینید
پانوشت: خدا به عمر و زندگی حبیبالله والینژاد برکت بدهد.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
بیش از یک ساعت است که از تماشای این سینمایی گذشته و درون من هنوز آشفته و آشوب است. سینمایی احمد، فار
من دو تا بلیط فیلم سینمایی احمد را خریدم جهت نذر فرهنگی.
با این مشخصات:
پردیس سینمایی شهرک (میدان صنعت)
جمعه ۲۰ بهمن ساعت ۲۱:۰۰
اگر طالبش هستید، پیام بدهید به من تا تقدیم کنم.
✅ رسید به دست صاحبش. ولی پیام را پاک نمیکنم تا ریا شود بلکه ایدهٔ ریا برای شما باشد. :)
4_5965526535522747700.mp3
10.42M
#تو_برف_تهرانی
کم میای، زود آب میشی؛
ولی یاد هر کسی میمونه...
یه خیال بکری، یه لحظهٔ بیوزنی؛
که هرچی شاعره،
بهت مدیونه...
برای شنبهٔ زمستونیِ پس از برفِ تهران
چرا این قطعهٔ کامران تفتی تکراری نمیشه؟ ایبسا کل آلبوم #عکس_زمستونی_تهران
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
میدونید؟
من منتظر شام ۲۱ بهمن هستم.
یک ساعت قبل از اینکه بریم روی پشتبومهامون و اللهاکبر بگیم، انشاءالله فینال رو بُردیم و قهرمان آسیا شدیم.
چقدر که گرفتگیِ صداهامون اون شب حال بده بهمون.😍
آخدا! چشمِ بدخواههای ایران رو کور ک... نه چیزه... به نور حقیقت بینا کن😏
آره خلاصه.
چه دههٔ فجری داره میشه :) 🥳
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی قسمت ۲۲۷.aac
5.52M
#قافخوانی ؛ قسمت ۲۲۷
📖 صفحات ۹۸۰ تا ۹۸۵
🎤 با صدای خانم روزبهانی
❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
یار من چون به حرف میآید آفتاب است و برف میآید... #محمدصالحعلا مشهد باشد، حرم سلطان باشد، کتابف
چه آسمان سپیدی نشسته روی زمین
بلند شو چه نشستی؟ بیا! بیا و ببین
#محمدرضا_معلمی
زمستان، کمی از بدهیهایش با ما را صاف کرد. البته هنوز خیلی مانده!
#قاب_مطلوب
📷 سرکار خانم جغتایی @ghollogh
📍پردیس کتاب؛ مشهد
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی قسمت ۲۲۸.m4a
5.16M
#قافخوانی ؛ قسمت ۲۲۸
📖 صفحات ۹۸۶ تا ۹۹۱
🎤 با صدای خانم کاردانی
❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هفتادونهمین کتاب ۰۲
#امپراتور_کوتوله_سرزمین_لیلیپوت
#جمشید_خانیان
#نشر_افق
#خواندنیهای_یک_کتابخوان_معمولی
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
چه آسمان سپیدی نشسته روی زمین بلند شو چه نشستی؟ بیا! بیا و ببین #محمدرضا_معلمی زمستان، کمی از بدهی
سلام پاقدمت خیر و دیدنت برکت!
سلام دختر سرما، سلام ماهجبین
بیا که خوب میآیی، که خانه خانهی توست
غریبگی نکنی لحظهای بیا #بنشین
#محمدرضا_معلمی
از مجموعهٔ «ستاندنِ طلبها از زمستان»!
#قاب_مطلوب
📷 مصطفا جواهری
📍 کتابفروشی کتاب اردیبهشت؛ سعادتآباد؛ تهران
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
«يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰه.»
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی-قسمت ۲۲۹.m4a
7.9M
#قافخوانی ؛ قسمت ۲۲۹
📖 صفحات ۹۹۲ تا ۹۹۷
🎤 با صدای خانم اختری
❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
میدونید؟
رسیدن به یک قله خیلی کار سختیه، ولی حفظکردن حضور در قله، بسیار بسیار سختتر.
اما حالا قراره که برای بار #هشتم، دور جدید حلقه کتاب مبنا، عضوگیری و ثبتنام کنه.
ما به طور کلی، در حلقه #جمعخوانی میکنیم. اینکه همزمان چندصدنفر با همدیگه یه کتاب رو بخونن و به تبادل نظر بپردازند اتفاق فوقالعادهایه.
🔰سه تا کتاب اصلی داریم:
۱. سفر به گرای ۲۷۰درجه (سالها پیش خوندم و هنوز دوستش دارم)
۲. بندها (هنوز نخوندمش و با حلقه همراهم)
۳. و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد (از بهترین کتابهایی بوده که امسال خوندم)
یک کتاب اختیاری مثبت حلقه در ماه مبارک: کهکشان نیستی
و دو کتاب هم در مثبت حلقه نوجوان
در کنار اینها، چند برنامهٔ جانبی هم ندارم دیده شده.
🧐 من تقریبا میتونم ادعا کنم که در جریان فعالیتهای حوزهٔ کتاب در ایران هستم. حلقهٔ کتاب مبنا، به نوعی نظیر نداره.
از دستش ندید.
توضیحات تکمیلی رو میتونید توی این پست ببینید:
https://eitaa.com/37274734/324
و برای ثبتنام هم از این لینک اقدام کنید:
https://mabnaschool.ir/product/halghe8
😎 با استفاده از این کد تخفیف هم میتونید ۱۰درصد تخفیف بگیرید. از بین استفادهکنندگان از این کد، یک نفر به قید قرعه،از من کتاب #هدیه میگیره :)
کد تخفیف: javaheri1
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
Alexander Rybak - Fairytale (128).mp3
4.97M
#گلایه_کردن نوعی مهارت است. اصولا اینطور است که اگر در انجام دادن کار پیچیدهای (مثل #ویولن_زدن یا #دنده_عقب_راندن_تریلی) با دقت تمرین نکرده باشیم، گند خواهیم زد. اما اگر مهارتهای لازم برای انجام دادن آن را در خودمان ایجاد کنیم اصولاً با موفقیت انجامش میدهیم. گلایه کردن هم از این قاعده مستثنا نیست.
از کتاب #بگومگوهای_زندگی_مشترک
پانوشت: قطعهٔ مشهور #افسانه (fairytale) از ویلونیست مشهورتر، الکساندر ریباک. البته اصل قطعه، باکلام است.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی قسمت ۲۳۰.aac
4.3M
#قافخوانی ؛ قسمت ۲۳۰
📖 صفحات ۹۹۸ تا ۱۰۰۲
🎤 با صدای خانم روزبهانی
❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از آکادمی هنری ماه نو
❄️ کارگاه «نویسندگی خلاق» با استاد سیداحمد بطحایی
نویسندگی خلاق، خارج شدن از روشهای سنتی آموزش و چهارچوبهای معمول، پرورش خلاقیت و خلق روایتی نوآورانه است. در این کارگاه به شناختی آگاهانه از خود و جهان پیرامونمان میرسیم، به سراغ ترسها، رؤیاها، خاطرات گذشته و خیالات آینده میرویم و خود را مییابیم و بیترس، دست به قلم میشویم. توصیف و فضاسازی داستانی را تجربه میکنیم. مهارت خلق و پرداخت شخصیت را به دست میآوریم و تا پایان دوره، داستانی با فرم و شکلی مطلوب و مقبول مینویسیم.
🏛️ این کارگاه در ۷ جلسه و به صورت آنلاین برگزار میشود.
💡برای حضور در کارگاه نویسندگی خلاق هیچ پیشنیازی لازم نیست.
🔖به کسانی که این دوره را با موفقیت بگذرانند، مدرک معتبر یونسکو اعطا خواهد شد.
🕒 دوشنبهها ساعت ۱۶ تا ۱۸
🔗 جزئیات کارگاه و ثبتنام:
🌐 academy.isoa.ir
مدرسه اسلامی هنر
#یک_قدم_جلوتر...
@isoapr
[ هُرنو ]
❄️ کارگاه «نویسندگی خلاق» با استاد سیداحمد بطحایی نویسندگی خلاق، خارج شدن از روشهای سنتی آموزش و چ
من از اینکه شاگردی #سیداحمد_بطحایی را کردم خوشحالم.
درهای جدیدی برای جهانِ ادبیاتِ من باز شد.
نمیدانم چقدر شاگرد خوبی برایش بودهام، اما حتما او، معلم درجهیکی برای من بوده.
اگر حوصله و توانِ شنیدن ضعف قلمتان را ندارید، پیشنهادش نمیکنم. اما اگر دوست دارید با نیشترِ نقد، سمّ قلمتان خارج شود، پیشنهاد خوبی است.
سیداحمد معلمی است که سر رفاقت را باز میکند.
خدا حفظش کند.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از الف|نون
﷽
_________
اکرم عفیف وسط زمین بازی ایستاده بود. من وسط خانه پهنِ زمین بودم. بازیکن ما پشت اکرم عفیف چرخ میخورد. مچِ پایِ عفیف وسط زمینْ عقب جلو که میشد، من مژههام وسط خانه سخت و سنگین چفتِ هم میشدند. مچش عقب که میرفت، کف دستم پهنِ صورتم میشد. جلو که میخزید و زیر توپ که میزد، روحم سه لایه میپیچید دور تنم.
توپ اگر توی دروازه نمیرفت، هوفِ محکمی از شکاف لبهام بیرون میزد و گل که میشد، کف دستم صاف کوبیده میشد وسط صورتم. وسط پیشانیم. وسط ران پام و همه جام.
گزارشگر دهان که باز میکرد "خطا به نفعِ"، تا حرفش ته بگیرد و بگوید "قطر"، یک دور طیالارض میکردم تا برزخ و جملهاش با "به نفع ایران" که رنگ میگرفت، دوباره پهنِ فرشِ زمین میشدم و دوباره هوفِ غلیظ میسُرید بیرون از شکاف لبهام و سوراخهای دماغ و جمجمهام. بازیکن ما که خیز میگرفت روی دروازهشان، رگ و پی قلبم توی سینه جر میدادند خودشان را. گل اگر میشد، حنجره هم به اعضای جر خورده ملحق میشد و اگر نمیشد، دوباره کف دست بود که با پهنای صورتم داریه میزد.
قطر دور دروازهی ما زیاد چرخ خورد. بازیکنهای ما هم دور دروازهی آنها. میشد یکی از دفعاتی که توپ میرفت تا بیخ دروازهی حریف، فقط یکی از دهها باری که پهنای گِردش، تنه به تنهی پایهی عمودیِ دروازه میزد، نیمدرجه قِل بخورد و برود توی دلش، نشد. نرفت. بنا نیست بشود همیشه. فدای سرم. فدای سر بازیکنهامان. فدای سر مردمم.
وطن داشتن اینطور است. همین جرخوردگیهای قلب و حنجره و خراشهای نازکِ روی سر و صورت. همین خدا خدا کردنها و یا زهرا و یا زینب گفتنها و همین التماسهای پیدر پی به یک تکه جسمِ بیجانِ گِردِ چل تکهی سفید و سیاه، که یارو جانِ مادرِ نداشتهات، خبر مرگت، سقت سیاه، جان بکن د بِسُر توی آن دروازهی لامصب د. و همین چشم دوختنهای خیرهخیره به عقربههای ساعت و انتظار و انتظار که کاش کسی هزار تُن آدامس بریزد روی زمان و آدامسها بچسبند به عقربههای کوفتی و کُند جلو بروند و یکی بالاخره بعد بار دهم، بیستم، سیام، این گردالیِ لعنتی را بچپاند وسطِ آن دو پایهی عمود...
که نشد. نچپاند. انتظارهای بیحاصل.
جمله از احسان عبدیپور است که جایی بیربط به فوتبال گفته: "زندگی در این برهه و برشهاش هیچ برای گفتن ندارد. این انتظارهای عبث، حتی غم، که خالی خالیش برای خودش یک شکوه و عمقی دارد را هم، میزند خراب میکند..." فوت داورِ عرب که خزید توی سوت، غمِ خراب و کج و کولهای خِرِمان را گرفته بود...
بعدِ هجوم بیامان این همه ناکامی و حرمان، بعدِ بیش از نود دقیقه نعرههای خشک، دور هم گِرد شدیم و کاسههای سرمان را شکافتیم و کیلو کیلو زهر هلال ریختیم توی مغزمان. و خروار خروار بغضِ خیس بود که دستهجمعی میچپاندیم توی دریچههای دولتی و سهلتیِ قلبهای جر و واجر شدهمان. ما نه دور آن مستطیل سبز، که دور یک سه حرفیِ قرمز و سفید و سبز، گِرد شده بودیم. نعرههامان اصلِ اصلش برای آن سه رنگ بود نه برای رنگ سبز فقط.
هنوز و همیشه گِردیم به دورش. گاه گرداگردش دستهامان را ول میدهیم و با جیغهای تیز و زنگزده از تهِ حلقمان میپریم هوا، گاه انگشتهای عرق کردهمان را محکمتر چفتِ هم میکنیم و روحهای مچالهمان را نزدیکتر بهش. وطن داشتن شیریندردیست که مبتلائیم به آن. شکر!
@AlefNoon59
قاف۲۳۱.mp3
10.54M
#قافخوانی ؛ قسمت ۲۳۱
📖 صفحات ۱۰۰۳ تا ۱۰۰۸
🎤 با صدای آقای جبله
❇️اللهم صل علی محمد و آل محمد❇️
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
گواهی دهم که خدا یکی است و محمد(ص) رسول خداست.
عیدتون مبارکااا🌱🌱
📚 #قاف
👤 #یاسین_حجازی
#نشر_شهرستان_ادب
صفحهٔ ۱۹۱
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
دریا واسه کشتیای بیسرنشین، جا نداره
پس من چرا غرق بودم؟ تهران که دریا نداره...
#حسین_صفا
ماحصل دوربینبازیِ صبح عید.
و پیشنهاد میکنم مجموعه داستان «ساحل تهران» مجید قیصری را بخوانید.
قبلترها، اینجا دربارهاش نوشته بودم:
https://t.me/hornou/35
واقعا، مرغ دریایی داخل تهران چهکار میکند؟!
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف