eitaa logo
[ هُرنو ]
895 دنبال‌کننده
751 عکس
43 ویدیو
117 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
و تمام...
اول؛ اولین کبریت زیر باروتِ معدن ، این‌جا برایم کشیده شد. گوشهٔ ذهنم آمد که کمی، فقط کمی به آن بزرگ‌مرد پرابهت باعظمت، نزدیک شوم. گذشت، تا سلطان برایم کتاب را هدیه گرفت. یک هدیهٔ درست و حسابی و بی‌غش که مدت‌ها منتظرش بودم. حضرت پدر هم را هدیه داده بودند و معطل خواندنم بود. این شد که...
دوم؛ با سلطان تصمیم گرفتیم این سه کتاب را در طول یک‌سال همخوانی کنیم. گفتم‌اش که: «در خانهٔ دو نفره‌مان، صبر و حوصله و همت، همیشگیِ شانه‌های تو بوده. کمک کن که این بار، آلودهٔ کم‌زوری و نااستواری خودم نشوم.» گفت: «شاید چند دیوانهٔ دیگر هم مثل خودمان خواستند که همراه‌ مسیر یک‌ساله‌مان شوند.» و اینطور شد که...
سوم؛ آهسته آهسته، مسافران اتوبوس شوالیه از راه می‌رسیدند. گروه سه کتاب، شد. فاصلهٔ بین «سه» و «کتاب» به نیم‌فاصله بدل شد و فاصله‌های مسافران اتوبوس هم به مرور کمتر شد... روزانه‌خوانی‌هایمان آغاز شد و من هم را شروع کردم...
چهارم؛ اتوبوس راه افتاد...
پنجم؛ روز اول فروردین امسال، قسمت صفرم را در هُرنوی عزیزم با شما گرامیان به اشتراک گذاشتم و شروع شد...
ششم؛ رسیدم به اول مرداد. بالاخره در سی‌سالگی، روغنِ سربازی باید به تن من هم مالیده می‌شد. را باید چه می‌کردم؟ به رسم مشورت‌های همیشگی، سراغ برادر بزرگترم آقای رفتم که چونان نامش، همیشه پر از رجاء است. با پررویی گفتم که قاف‌خوانی را بسپارم به شما؟ و با همان محبت و لطف و بزرگواری همیشگی، مایهٔ دلگرمی شدند. من دو ماه نبودم و چراغ هرنو، با صدای گرم اهالی روشن ماند. و وقتی هم که آموزشی تمام شد، بر رسم دوماههٔ هرنو باقی ماندیم. حالا دیگر را چندین نفر میخواندند...
هفتم؛ و امروز، اینجا، شما پانصد و پنجاه و پنج نفر، ایستگاه آخر را شنیدید... آقای ، در دقیقهٔ آخرِ ایستگاه جملهٔ آخر را میخوانند که: «اسلام پدید آمد و غریب بود و بعد از این به عاقبت هم غریب شود...» خداوندا! ما، از محبت‌مان (هر چقدر کج‌ومعوج) به پیامبرت بود که یک سال از او خواندیم و گفتیم و صدا ضبط کردیم. هنر نکردیم. منتی هم نیست، که اگر باشد از جانب تو و اوست بر ما. اما همین محبت را گواه بگیر و قَسَمت می‌دهیم که ما را ، از غریب‌کنندگانِ اسلامِ محمد‌(ص) ِ خودت قرار مده. آمین. و الصلاة و السّلام، علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین
هدایت شده از [ هُرنو ]
بسم‌الله چهارم امام مهدی(عج) : لِیعمَل کلُّ امْرِءٍ علَی ما یقَرَّبُ مِن مَحَبَّتِنا . هر یک از شما باید کاری کند که با آن به محبّت ما نزدیک شود. خانواده‌ای آبرومند با دختری ۷ساله و پسری ۱۲ساله، جهت بازسازی منزل‌شان، نیازمند وام قرض‌الحسنه‌ای به ارزش ۱۰میلیون تومان هستند. این خانواده ساکن شهرستان آبدانان استان ایلام هستند. ✅ شماره کارت:
۵۸۹۲۱۰۱۵۰۳۴۲۱۸۱۶
به نام مصطفی جواهری (جهت کپی کردن شماره کارت، روی آن کلیک کنید؛ کارت برای خیریه است و پس از واریز نیازی به اطلاع‌دادن نمی‌باشد.) لازم به ذکر است که پس از تسویهٔ وام توسط پدر خانواده، مبلغِ جمع‌آوری شده را به امر خیر یا وام قرض‌الحسنهٔ دیگری اختصاص می‌دهیم. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
این موجودی رو باید برسونیم به ده میلیون. دیگه شما و کَرَم‌تون و فرستادن پیام بالا برای بقیه. من از تکرار کردن و اینا خوشم نمیاد. ولی برای کار خیر، هرچقدر لازم باشه تکرار می‌کنم و خواهش می‌کنم ازتون و دست‌بوس‌تون هم هستم. مشتی هستید. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
من رأی می‌دهم. بی حرفِ پیش؛ بی حرفِ پس. راستش را بخواهید، هنری هم نداشته‌ام برای انقلاب و وطن و خون شهیدانش که حالا بخواهم گله‌مند باشم یا هر چه. از بی‌کفایتی‌ها عصبانی می‌شوم. ولی مگر خودم چه گُلی به سر مملکت زده‌ام؟ اگر بتوانم همین‌جایی که هستم را یک قدم به جلو هُل بدهم، وظیفه‌ام را درست انجام داده‌ام. همین. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
امام علی‏ علیه‌السلام: طوبی لِمَن أحسَن إلَی الِعبادِ و تَزَوَّدَ لِلمَعادِ. خوشا به حال آن که به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد. 🔸 : چهارم ۱۸.۱ میلیون تومان جمع شد! ۷۲ نفر در رزق چهارم شریک بودند. از پنج هزارتومان تا ده میلیون‌تومان. ده میلیون تومان، به خانوادهٔ آبدانانی به صورت وام قرض‌الحسنه تقدیم می‌شود و پس از بازگشت، صرف قرض‌الحسنه‌ای دیگر یا امیر خیری دیگر می‌شود. هشت میلیون باقیمانده هم ان‌شاءالله صرف رزق پنجم خواهد شد‌ که گزارشش را تقدیم می‌کنم. خداوند از همگی قبول کند ان‌شاءالله. دست‌بوس، قدردان و ممنونِ تک‌تک شما ۷۲نفری که در این امر خیر شریک بودید هستم. خداوند به رزق و روزی همهٔ شما برکت بدهد. ✅ آمادهٔ رزق بعدی شویم. دعاجو و دعاگو @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- «آراء رو جمع می‌کنن، غروب که می‌شه میارن مسجد. وای اگه بدونین چه خبر می‌شه، چه ازدحامیه. اون شب تا صبح کسی نمی‌تونه بخوابه! فلانی یه تیک، فلانی یه تیک، فلانی یه ضربدر، فلانی یه ضربدر!» + «می‌گم جمعه انتخاباته؟» رونوشت به پروردگار متعال: من بعد از اینکه بابت گناهانم به عقوبت رسیدم و پیش از اینکه به بهشت بَرین روانه بشوم، تقاضای زندگی در این سریال را دارم. با تشکر. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هشتادوششمین کتاب ۰۲ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
و عشق چارهٔ همه‌چیز است به شرطی که شعله‌های آن روشن بماند. 📚 @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هشتادوهفتمین کتاب ۰۲ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
«راهش اینه که حرف، حرف دلت باشه. کی از فرداش خبر داره؟ همی مو‌. اگه همی فردا زندگی بهم گفت از جلو چشام برو پس، می‌تونم بگم چه خبرن؟ نِه!» 📚 پانوشت: عکس را ده سال پیش، چند روز بعد انداخته‌ام. روستای نایبند؛ بهشتی در کویر... و چون‌که اسفنده💜 @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هشتادوهشتمین کتاب ۰۲ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
می‌روم و می‌گویم.mp3
10.89M
داستان صوتی «می‌روم و می‌گویم»، یکی از داستان‌های این مجموعه است با صدای نویسنده. ببینید برای پرداخت شخصیت مشهدی علی‌دوست، نویسنده چه آشنایی‌زدایی سحرآمیزی را به کار برده است. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
خدایا شکرت.
قیمت این قلم‌ الان در دیجی‌کالا، ۷.۹۹میلیون تومان است. کیف محافظ هم چیزی بین ۷۰۰هزارتومان تا یک میلیون تومان. یعنی قیمتی که برای فروش گذاشته‌ام، حدود دو میلیون تومان زیر قیمت بازار است. و البته کاملا نو. در صورت لزوم، به بنده پیام بدهید. ارادت. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
به کویش قاصدی می‌رفت و بی‌دردان ز نادانی همه مکتوب می‌دادند و من دادم دلِ خود را... اولین عزیزی که نام این بنا را درست حدس بزند، هدیه‌ای دریافت خواهد کرد. پانوشت: و چون‌که اسفند ماه است! 💜 @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
بله بله! مدرسهٔ علمیهٔ علیا شهر فردوس خراسان جنوبی شما فکر کنید اینجا قرار باشه درس بخونید! مگه میشه خروجی، غیر از آدم حسابی باشه آخه؟ پانوشت: چرا انقدر‌ همه‌تون می‌دونستید اینجا کجاست؟! واقعا چرا؟ فردوس خیلی شهر گمنامیه. از اون گمنام‌تر، مدرسهٔ علیا! خلاصه که نوش‌جان صاحب اولین پاسخ :)