#الهی
لذت ترک لذت را در کامم،
لذیذتر گردان...
سحر شانزدهم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
دومین کتاب صفرسه
#در_اهمیت_مرگ_بیمورد_آقای_بادیاری
#میلاد_روشنی_پایان
#نشر_چشمه
#چند_از_چند
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
آن شب خواب دیدم که بر بال پرنده بزرگی نشستهام و آن پرنده در سمت قبله پرواز میکند. پرنده پس از چندی جهت خود را تغییر داد و به سمت راست متمایل شد و آنگاه به سوی مشرق رو کرد و سرانجام در جهت جنوب به پرواز درآمد. سپس مدتِ درازی رو به سمت مشرق رفت و در زمین تاریک سرسبزی فرود آمد و مرا فروگذاشت.
این جملات، بخشی از مقرری دیروز ما در #سهکتاب بود. توصیف یکی از خوابهایی است که جناب ابنبطوطه در اقامتش در اسکندریه دیده است. فردایش هم برای تعبیر خوابش پیش یکی از علمای شهر میرود.
تصویر را هم هوش مصنوعی بینگ ساخته است. راستش را بخواهید، دیگر جرأت نوشتن خوابهایم را ندارم. میترسم. بعضی از خوابها، خیلی شخصی است. یعنی اصلا عالم خواب را دیگر باید بگذاریم برای آدمها باقی بماند. یک نقطهٔ امنِ همیشگی.
#خوابنگاری
کانال عمومی سهکتاب را داشته باشید.
به زودی آغاز به کار خواهد کرد. 👇
@seketaab
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
#الهی
ای آشنایم...
تو خود دانی که بیگانهام، بیگانهترم کن.
خوشا به حال مومن که غریب است...
سحر هفدهم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
#الهی
وای بر من اگر دانشم رهزنم شود
و کتابم، حجابم...
سحر هجدهم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از [ هُرنو ]
سلام حاجآقا
شما که خوبین. حکما باهاس عالی باشید.
ولی امسال دهمین سالیه که ماه رمضونِ من یکی، ماه رمضون نیست. من هیچوقت میزون نبودم. کسی ندونه، شما که میدونید. موتور دلم همیشه سه، کار میکرده. ولی از همون سهسالگی که دستامتو دستای درشت بابا بود و پیکانسفیده رو تو پامنار پارک میکردیم و راه میافتادیم سمت پلهنوروزخان و بوی معطرِ دیوونهکنندهٔ بازار تهران میزد تو دماغم و میرسیدیم دم جلوخان مسجد جامع بازار تا هیوده سال بعدش که شده بودم کفتر جلد روسیاه منبرِ حسابی شما، واسه چند روزم که شده خیال میکردم آدمحسابی شدم. خیال میکردم یکی هست که میتونم واسطهش کنم تا اون بالاسری نگام کنه و صدامو بشنُفه و واسه چند شبم شده، روسیاهی و بدوبویی دلمو بیخیال بشه و ندید بگیره.
آقامجتبی!
امسال دهمین سالیه که ماه رمضون، از وسطاش گس میشه تو دَهنم. تو مُخم تهرانو زیرورو میکنم تا ببینم این دل چرک و سوخته رو باید پای منبر کدوم بزرگ بزنم زمین تا آروم بگیره. ولی نیست. بزرگ هستا. تهران عالِم داره. اگه نداشت که این خرابشده تا حالا صدبار خرابتر شده بود. تهران به ستون آدمبزرگا و صاحبنفساشه که تکیه زده. ولی دل سرکش من، به شما تکیه کرده بود. یعنی هیودهسال اینجوری بار اومدم که شب قدرمو باید پشت سر شما برم دم خونه خدا.
ده ساله نیستید. ده ساله یه جماعتی آلاخونوالاخون و دربهدرِ کوچهخیابونای این شهرِ دراندشت شدن و هر سال شب قدر با خودشون میگن که «هیچکس، هیچکس اینجا به تو مانند نشد...». ده ساله هر شب قدر، با لحن شما عزوجز میکنم که «خدایا ما بد کردیم...» ده ساله که دلِ واموندهٔ سرکش من، منتظره شما بیای و افسارشو بگیری دستت و رامش کنی...
حاجی!
ده ساله نیستید!
این ده سالی که میگم، واسه شما یه چشمبههمزدن بوده. واسه من ثلث عمرم. جوونیم، داره میگذره و شما بالاسرم نیستی...
یه امشبه رو شما واسهمون «هفت بار یا ارحم الراحمین» بگو.
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس ... هیچ کس اینجا به #تو مانند نشد
پانوشت: التماس دعا از همگی...
دعاجو و دعاگو
و طالبِ حلالیت.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
سلام حاجآقا شما که خوبین. حکما باهاس عالی باشید. ولی امسال دهمین سالیه که ماه رمضونِ من یکی، ماه رم
.
حاجآقا جانم.
حالا شد یازده سال.
یازدهمین سالیه که شبهای قدرش یادمون میافته یتیم شدیم...
شما که همون بزرگمردی.
ما هم همون دربوداغونهاییم.
امسال از اون بالاها دعامون کن. جای دوری نمیره....
#الهی
خودت گفتهای: «و لا تیأسوا من رَوح الله»
ناامید چون باشم؟
سحر نوزدهم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
#الهی
از نماز و روزهام توبه کردم؛
به حق اهل نماز و روزهات،
توبهٔ این نااهل را بپذیر...
سحر بیستم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف