eitaa logo
[ هُرنو ]
912 دنبال‌کننده
867 عکس
55 ویدیو
118 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
✍مجموعه‌ای بی‌نظیر از عکس‌های دوره قاجار. ▪️یکی از هموطنان فرهنگ‌دوست این تصاویر تاریخی را به رایگان به اشتراک گذاشته‌، و تنها درخواستش این است که تا حد امکان بازنشر کنید تا افراد بیشتری استفاده کنند و از این مجموعه ارزشمند بهره‌مند شوند. حجم کل مجموعه در حدود ۶ گیگابایت است که در پوشه‌های متعدد قرار دارد، و بصورت یکجا یا جداگانه قابل مشاهده و دانلود است. از تلگرامِ بهمن دارالشفایی @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
. منت می‌گذارید بر سر من و حمد شفا، صلوات یا هر طور دیگری که می‌دانید، برای یکی از دوستان‌مون، دعا کنید؟ خواهش می‌کنم...
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
آقاجون... من دو تا خواهر خونی و دارم و چند ده تا خواهر جونی... حال یکی از خواهرام خوش نیست. رو‌به‌راه نیست. شما سلطانی، باب‌الحوائجی، کارراه‌بندازی. من نوکرتم، خرابتم، روسیاهتم. می‌گن شما خواهرتو خیلی دوست داری. حال این خواهر ما رو خوب کن. اول به دل پدر و مادرش و بعد هم به دل ما رحم کن... پانوشت: لطفا دعا کنید...
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
امروز روز شلوغی بود. همه کاری کردم که سرم گرم باشه. توی ستاد زور زدم و زور زدم و دو پاراگراف رمان خوندم. رفتم مرکز شهر برای عکاسی. جلسه گرفتم. با بقیه شوخی کردم. برای نرگس دلقک‌بازی درآوردم. حتا عین ابله‌ها جوکر تماشا کردم. هر کاری کردم که به روی خودم نیارم. نشد. من تجربهٔ بغضِ بیخ گلو، برای آدمی که نه دیده‌امش و نه شنیده‌امش و تنها کلماتش رو‌ خوندم، نداشتم. حالا دارم... بابت تجربهٔ زیسته‌ای که بهم دادی هم ممنونم. ولی دیگه بسه. من تجربه زیسته نمی‌خوام. آنلاین شو که کلی کار داریم خواهر من. یک‌ خواهش؛ به هر طریق، زبان، منش و روشی که بلدید دست به دامن آخدا بشید که حال این خواهر ما خوب بشه زودتر. لطفا... @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
ای وای...
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
ای وای...
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
ای وای...
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
انا للّه... برای رفیق‌مون دعا کنید... 😭 گرچه که انقدر این مدت سختی کشید که حالش خوبه حتما... برای پدر و مادرش دعا کنید که خدا صبرشون بده... ای دنیا...
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
آه از غمی که تازه شود با غمی دگر...
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
در آکس صحن مسجد نشسته‌ام. دکتر غلامی دارد سخنرانی می‌کند. کناردستی‌هایم با خودشان می‌گویند این دیوانه چرا میان سخنرانی گریه می‌کند؟ من مثل باقی رفقایم بلد نیستم بلند بنویسم. بلد نیستم تفصیلش بدهم. بلد نیستم کلمه‌ها را کنار هم جفت‌وجور کنم. کلماتم مانند خودم مچاله‌اند. در آکس آسمان نشسته‌ای. احوال ما را می‌بینی؟
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از حلقه هشتم مبنا
مجازی بودن همیشه خوب نیست! وقتی خانواده‌ای داغدار می‌شود، اعضای خانواده هرطور شده کنار هم جمع می‌شوند.در آغوش هم اشک می‌ریزند.همدیگر را آرام می‌کنند. من دلم میخواست امشب تهران بودم، در آکس صحن مسجدی که مصطفای جواهری تک و تنها نشسته بود و گریه می‌کرد. دست می‌انداختم دور گردنش حتم دارم محمد جوان هم گوشه‌ای در چین نشسته و دلش همین را تمنا می‌کند.یا جواد قاعدی در اصفهان مثل همه ما، گوشه‌ای تک و تنها توی خودش مچاله و شده و زل زده به صفحه تار و مواج نمیدانم چند اینچی روبرویش! امشب فهمیدم مبنا همه‌چیزش خوب است الا مجازی بودنش! پ.ن: خواهش می‌کنم برای شادی روح خواهر تازه از دست رفته‌مان، فاتحه‌ای قرائت کنید.
۱۸ خرداد ۱۴۰۳