[ هُرنو ]
اول از همه اینکه یلداتون مبارک. 🍉 اما👇 خبر اول اینکه با استقبال شما، چاپ اول شمارهٔ جنگ به اتمام رس
.
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
فقط تا امشب فرصت دارید جنگ مدام را با ۲۰٪ تخفیف تهیه کنید.
هدایت شده از [ هُرنو ]
Rastaak & Aban - Yalda.mp3
3.18M
903.8K
سلام و ادب و عیدتون پساپس مبارک :)
امیدوارم که حالتون خوب و خوش و خرم باشه. ممنون می‌شم که این چند دقیقه رو بشنوید و آستین‌ها رو بالا بزنید. 🌱
توضیحاتی درباره چهار قلم جنس مورد نیاز برای خانواده‌ای در روستای کوسه؛ شهرستان شیروان؛ استان خراسان شمالی.
5892101503421816اگر بیشتر هم جمع بشه، خرج تامین وسایل مهم دیگر و درمان چشم دختر خانواده می‌کنیم. ان‌شاءالله #رزق @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
استارت ماشین را که از خیابان روبروی پادگان شهید ادیبی مرزن‌آباد زدم، به احسان که کنارم نشسته بود و ر
.
کفارهٔ شراب‌خوری‌های بی‌حساب
هشیار میانهٔ مستان نشستن است
املت حتی بعد از توقیف ماشینت هم می‌چسبه. 😂
آه
أعُوذُ بِكَلِمَاتِ الله
من کاملا
پناهنده شده‌ام به دامنه‌ات
و احتمالا بالا خواهم رفت
قلّه‌های سختت را...
تو آبروی منی
و من به روی دامنه‌ات
نماز می‌خوانم
مسجد حبیب‌الله (توتونچی)
معمار؟ #استاد_لرزاده و به گمانم گنبد این مسجد در بین تمام آثار استاد، نادرترینشان باشد.
هشتگ #درمسجدعشق‌رفته‌بودم‌به‌نماز را که یادتان هست؟
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
من، کم دورهٔ نویسندگی شرکت نکرده‌ام.
کم استاد نویسندگی ندیده‌ام.
اما کارگاه نویسندگی خلاق را به خاطر نویسندگی تبلیغ نمی‌کنم. من کاری ندارم که شما قرار است نویسنده شوید یا نه. یا اصلا نوشتن مسأله‌تان هست یا نیست.
فکر می‌کنم شرکت کردن در کلاس نویسندگی خلاق (اولین ترم از کارگاه‌های نویسندگی مدرسهٔ مبنا) برای هر آدمی مفید است. آدمی که این کارگاه را شرکت می‌کند، رفیق بهتری می‌شود، فرزند سرحال‌تری می‌شود، والد دقیق‌تری می‌شود. من این کارگاه را حتی به افراد غیرمذهبی هم پیشنهاد کردم. نتیجه؟ نه تنها رضایت داشتند که به دیگران هم توصیه کردند.
خلاصه که فقط دو روز از مهلت ثبت‌نام این کارگاه باقی مانده.
از من می‌شنوید، از دست ندهید.
https://B2n.ir/r83815
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
چهل‌وسومین تا پنجاه‌وچهارمین کتاب صفرسه
#نغمه_آتش_و_یخ
#جرج_آر_آر_مارتین
#رویا_خادم‌الرضا
#نشر_ویدا
#چند_از_چند
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
بعد از مدت‌ها نشستم و کتاب خواندم.
گوشی را گذاشتم کناری. روی نیمکت‌های کافهٔ تعطیل‌شده‌ای در طبقه دوم یک کتابفروشی در دماوند نشسته‌ام. آفتاب، ملایم و کج روی پایم ولو شده. از درخت گردوی سمت راستم در بیرون از پنجره یک سنجاب دوید و من دویدنش را دنبال کردم. سگ سفید همسایه روی سنگ‌های تراورتن شکستهٔ کف حیاط دراز کشیده. دختر و پسری دبیرستانی، خانواده را پیچانده‌اند و چند میز آن‌طرف‌تر مشغول گپ‌وگفت‌اند.
و من بعد از مدت‌ها بدون دغدغه کتاب خواندم. بدون نگرانیِ «در دسترس آدم‌ها بودن». از اینکه دیگران منتظرند سریع تماسشان، پیامکشان، پیامشان در پیام‌رسان یا هر جای دیگری زود جواب داده شود بی‌زارم. و از گفتگوی زیاد با دیگران خسته می‌شوم.
وضعیت سوشال مدام که بهتر بشود، موبایلم را کنار می‌گذارم.
گمشدهٔ زندگی‌های ما خلوت است. بدون خلوت، مضحک‌ترین مخلوق خداییم.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
پنجاه‌وپنجمین کتاب صفرسه
#خیابان_۲۰۴
#زهرا_کاردانی
#نشر_سوره_مهر
#چند_از_چند
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف