#الهی
از نماز و روزهام توبه کردم؛
به حق اهل نماز و روزهات،
توبهٔ این نااهل را بپذیر...
سحر بیستم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
من میترسم از زمانی که نوجوان ما آموزش ببیند برای مستحبِ خدا میشود دروغ گفت... نگران امروز نیستم.
۱. ما در مدرسه، به طور معمول در سال حدود ۵روز برای مرخصیِ هر دانشآموز (جدای از روزهایی که دانشآموز بیمار میشود) در نظر میگیریم.
۲. به دلایل تربیتی، مقیّد هستیم که روزهای آخر اسفند و پس از عید نوروز را همگی، (معلم و دانشآموز) در مدرسه حاضر باشیم و با مرخصی این روزها موافقت نمیکنیم. باور داریم که قانونمندشدنِ بچهها در آیندهشان مهم است.
۳. ۲۷ و ۲۸ اسفند گذشته، شنبه و یکشنبه بود. یعنی قبل و بعدش تعطیل بود و اصطلاحاً، بینالتعطیلین. در تصمیمی یکپارچه برای کلِ مجموعهمان (دبستان و متوسطه، دخترانه و پسرانه) جهت رفاه حال خانوادهها، این دو روز هم تعطیل اعلام شد تا خانوادهها فرصت برنامهریزی برای مسافرت پیش از شروع ماه مبارک را داشته باشند. یعنی در مجموع ۱۸ روز تعطیل. و این موضوع از ابتدای اسفند به اطلاع خانوادهها رسید.
۴. پیش میآید که تکوتوک خانوادههایی باشند که تقاضای مرخصی پیش از تعطیلی رسمی داشته باشند. معمولا برای سفر کربلا که هماهنگی بلیطش کمی پیچیدهتر است. اگر بتوانند، جابجا میکنند و اگرنه منطقِ مدرسه را میپذیرند و یکی دو روزی برای فرزندشان غیبت غیرموجه ثبت میشود.
۵. یکی از دانشآموزانمان، سه روز پیش از عید (غیر از ۲۷ و ۲۸ اسفند که همگی تعطیل بودیم.) یعنی روزهای ۲۲، ۲۳ و ۲۴ اسفند را به همراه خانواده رفت کربلا. دو روز ۱۴ و ۱۵ فروردین هم مشهد. یعنی ۵ روز غیبت غیرموجه. تا همینجا برای من سوال پیش میآید که توجیه آن پدر و مادر، برای هماهنگی یک سفر مستحبی که مغایر با قانون مدرسه است، چیست. قانون مدرسه، وحی منزل نیست. اما اگر فرزندمان یاد گرفت که میتواند در مواقعی که به نفعش نیست، قانون را دور بزند، چه تضمینی است که در بزرگسالی، در بزنگاههای جدیِ بزرگتر، قانون را دور نزند؟
به همینجا ختم شد؟ خیر.
آن دانشآموز با خودش گواهی پزشک برای غیبت آورد. و در ادامهاش، رشدِ شاخ روی سرِ من. که مگر میشود پدر و مادری برای سفر کربلا، به فرزندش دروغ بیاموزد؟
من خیلی میترسم. میترسم از زمانی که نوجوان ما آموزش ببیند برای مستحبِ خدا میشود دروغ گفت...
من، باور دارم که آن دانشآموز بیمار بوده است. و حتا بدون گواهی پزشک، اگر فقط شفاهی توضیح میداد (خودش یا والدینش) برای من حجت بود. ولی نیامدنش، به خاطر مریضی بوده است؟...
۶. میترسم از زمانی که نوجوان ما آموزش ببیند برای مستحبِ خدا میشود دروغ گفت... نگران الان نیستم. نگران روزی هستم که جوانی داشته باشیم بدون پایبندی مصمم به قانون. جوانی که قانون تا وقتی برایش ارزش باشد که به نفعش باشد...
خدا آخر و عاقبت ما را بخیر کند.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هفت عدد محبوبی است و خصوصا عدد محبوب میسآملیا هم بود. هفت قلپ آب برای کسی که سکسکهاش گرفته، هفت دور دویدن دور حوض آسیاب برای کسی که گردنش گرفته و هفت قاشق از شرب محرک معجزهآسای میسآملیا برای کسی که انگل داشت؛ میشود گفت که همهٔ دوادرمانهایش به این عدد ربط داشت. هفت، عدد مجموعهای از احتمالات بههمپیوسته است و هرکسی که عاشق معما و طلسم باشد اهمیت هفت را میداند.
از رمان #آواز_کافه_غمبار که این روزها همراهش هستم.
و امروز، هفتاد و هفتهزار و هفتصد و هفتاد و هفتمین کیلومتر را روی آسفالت خروجی اتوبان شهید سلیمانی به شهید مدرس گذراندم. و هفت، عدد محبوبی است.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
649.5K
#قافخوانی؛ قسمت ۲۲
صفحات ۱۰۲ تا ۱۰۴
🔷 حَسّان بن ثابِت، از بزرگترین شاعران عرب قبل از ظهور اسلام و در آغاز دوره اسلامی است. وی را جزو صحابه رسول خدا(ص) به شمار آوردهاند. او اشعاری در دفاع از پیامبر(ص) و هجو دشمنان اسلام دارد؛ البته او در هیچیک از غزوات صدر اسلام شرکت نکرد.
برای بیشتر دانستن این لینک را ببنید👇
https://fa.wikishia.net/view/%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%86_%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA
🔷 برخان. [ب َ] (اِ) آواز و صدا. (برهان)
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به #پناه آمدهایم
رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم
تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمدهایم
سبزهٔ خطِّ تو دیدیم و ز بُستانِ بهشت
به طلبکاریِ این مهرگیاه آمدهایم
با چُنین گنج که شد خازنِ او روحِ امین
به گدایی به درِ خانهٔ #شاه آمدهایم
لنگرِ حِلمِ تو ای کِشتیِ توفیق کجاست؟
که در این بحرِ کَرَم غرقِ گناه آمدهایم
آبرو میرود ای ابرِ خطاپوش ببار
که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمدهایم
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز که ما
از پِیِ قافله با آتشِ آه آمدهایم...
دعاجو هستم...
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
#الهی
اگرچه درویشم،
ولی داراتر از من کیست؟
که تو دارایی منی...
سحر بیستویکم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
741.8K
#قافخوانی؛ قسمت ۲۳
صفحات ۱۰۵ تا ۱۰۷
🔷 دیبا. (اِ) قماشی باشد از حریر الوان. (برهان). قماشی است ابریشمین در نهایت نفاست. (برهان ذیل طراز).
🔷 ابریق . [ اِ ] (معرب ، اِ) معرب آبری (تاج العروس) یا آبریز. ظرف سفالین برای شراب:
ابریق می مرا شکستی ربّی
برمن در عیش من ببستی ربّی .
(منسوب به خیام).
🔷 زه . [ زِه ْ / زَه ْ ] (اِمص ) زاییدن آدمی و حیوانات دیگر باشد. (برهان ) (آنندراج ). زادن را گویند. (جهانگیری )
🔷 کوشک . (اِ) بنای بلند را گویند و به عربی قصر. (برهان ).
یادآوری میکنم که زحمت یافتن معنای واژگان و توضیحات با آقای صاحبدلِ عزیز است.
https://eitaa.com/gahnevis
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
ششمین کتاب ۰۲
#آواز_کافه_غمبار
#کارسون_مکالرز
#حانیه_پدرام
#نشر_بیدگل
#خواندنیهایم
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
800.5K
#قافخوانی؛ قسمت ۲۴
صفحات ۱۰۸ تا ۱۱۰
❇️ ابلیس گفت:«... ایشان [امت محمد(ص)] را خصلتهای پسندیده بسیار خواهد بود: امر به معروف کردن و نهی از منکر.»
🔷نگوسار. [ ن ِ ] (ص مرکب) مخفف نگونسار است یعنی هرچیز که آن را سرازیر آویخته باشند. (برهان قاطع)
🔷 ستنبه (س تَ بِ) (ص.) ۱- تنومند، قوی هیکل. ۲- بدهیبت، ترسناک.
🔷 ملعنت . [م َ ع َ ن َ] (ع اِ) مأخوذ از تازی، کاری که سبب لعنت گردد و شیطنت. (ناظم الاطباء). ملعنة. رجوع به ملعنة شود. || (اِ مص) ملعونی. بنفرینی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
🔷 عفریت. [ ع ِ ] ( ع ص ) دیو ستنبه . (منتهی الارب) (ترجمان القرآن جرجانی) (دهار). دیو. (غیاث اللغات).
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.38M
#قافخوانی؛ قسمت ۲۵
صفحات ۱۱۱ تا ۱۱۴
❇️ «...او را صفای آدم دهید و رقت نوح و خان ابراهیم و زبان اسماعیل و جمال یوسف و بشارت یعقوب و آواز داود و صبر ایوب و زهد یحیا و کرم عیسا!»
🔷 تازی: عرب ، تازیک، عربی، زبان عربی
🔷 قود (لغت نامه دهخدا): قود. [ق َ] (ع اِ) اسبان یا اسبان که بلگام و رسن کشند آنها را و سوار نشوند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج).
🔷 نعمان بن منذر یا ابوقابوس نعمان بن منذر: آخرین پادشاه از سلسلهٔ لخمیها در حیره بود. لخمیها نام دودمانی عرب بود که در روزگار ساسانیان و میان سدههای سوم تا هفتم میلادی بر حیره فرمان میراندند. آنان در آغاز کیش بتپرستی داشتند، سپس مسیحی نسطوری شدند و پس از چیرگی مسلمانان دین اسلام را پذیرفتند. لخمیها پیرو ساسانیان بودند.
🔷 در مورد نعمان عبدالمسیح اینجا را ببینید. https://www.cgie.org.ir/fa/article/222836/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%A8%D9%82%DB%8C%D9%84%D9%87
🔷 ابتهال: [ اِ ت ِ] (ع مص) زاری. بزاری دعا کردن. (زوزنی). دعا و زاری. زاری کردن. اخلاص ورزیدن در دعا.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
#الهی
اگر ستارالعیوب نبودی،
ما از رسوایی چه میکردیم؟...
سحر بیستوچهارم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
#الهی
آن کس که سحر ندارد،
از خود خبر ندارد...
سحر بیستوپنجم 🇵🇸
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
May 11
#الهی
تا به حال میگفتم گذشتهها گذشت.
اکنون میبینم که گذشتههایم نگذشت،
بلکه همه در من جمع است.
آه، آه، از یوم جمع...
سحر بیستوششم
#الهینامه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
پس از دو روز وقفه، #قافخوانی را با سه قسمت در یک روز ادامه خواهیم داد...
امشب شب بیستوهفتم ماه مبارک و است و احیا دارد. و از آنجا که «چه حرفها که درونم نهفته میماند/خوشا به حال شماها که شاعری بلدید»... التماس دعای ویژه دارم. از #همهٔ شما ۲۷۵ نفر که میهمان و تاج سرِ هرنو هستید.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.58M
#قافخوانی؛ قسمت ۲۶
صفحات ۱۱۵ تا ۱۱۷
❇️ «هیچ کس ذکر تو [محمد مصطفی] نشنود، الا که رغبتی و ترسی در دل وی آید.»
🔷 اذفر. [اَ ف َ] (ع ص) تیز. تیزبو. (غیاث). تیزبوی. (تاج المصادر بیهقی) (ربنجنی). پربو. شدیدالرائحة، اعم از خوش یا ناخوش. تُندبوی.
🔷 زقه. [زُق ْ ق َ/ ق ِ] (از ع ، اِ) آب و دانه که طائر از گلو برآورد و در دهن بچه اندازد. (غیاث اللغات) (آنندراج). خورشی که مرغ به چوزه ٔ خود به دهان میدهد. (ناظم الاطباء). و رجوع به زَق ّ شود.
- زقه دادن؛ غذا دادن مرغ بچه ٔخود را بدهان.
🔷 جزع. [ج َ زَ] (ع اِمص) فغان و فریاد و زاری و ناله و اندوه و بیصبری و ناشکیبایی. (از ناظم الاطباء)
🔷 عروةالوثقی. [ع ُرْ وَ تُل ْ وُ قا] (ع اِ مرکب) (الَ ...) دست آویز محکم، و عروه که بمعنی رسن شهرت دارد خطاست. (غیاث اللغات) (آنندراج ). گوشواره ٔ استوار. (ملخص اللغات خطیب کرمانی ). عقد محکم و استوار. (ناظم الاطباء). دستاویز محکمتر. محکمترین دستاویز.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.08M
#قافخوانی؛ قسمت ۲۷
صفحات ۱۱۸ تا ۱۲۱
🔷 استعجال. [اِ ت ِ] (ع مص) شتافتن خواستن. بشتافتن خواستن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). شتابانیدن. شتاب خواستن. استیجاء. شتابی خواستن. (غیاث)
🔷 زهره چکیدن: به معنی مردن از ترسی عظیم یا سخت ترسیدن و زهره ترک شدن.
🔷 (مُ زِ عَ) [ ع . منازعة ] ۱- (مص ل .) ستیزهکردن، خصومت کردن. ۲- (اِمص .) نزاع ستیزه.
🔷 معاشر. [م َ ش ِ] (ع اِ) ج ِ مَعْشَر. (ترجمان القرآن) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گروههای دوستان و به معنی مطلق گروه نیز آمده و این جمع معشر است. (آنندراج) (غیاث). معشر. [م َ ش َ] (ع اِ) گروه. (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن).
🔷 خنک (خُ نُ) (شب جم.)خوشا؛ آفرین.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.21M
#قافخوانی؛ قسمت ۲۸
صفحات ۱۲۲ تا ۱۲۵
🔷 درویش: [مجاز] کسی که به اندکمایه از مال دنیا قناعت میکند.
🔷 حشیش. [ح َ] (ع اِ) گیاه خشک. (دهار) (مهذب الاسماء).
🔷 بطحاء (بَ) [ ع . ] ( اِ.) ۱. رود بزرگ، رود وسیع. ۲. مجرای وسیع آب. ج. بطاح، بطائح.
🔷 مسکه . [م َ ک َ/ ک ِ] (اِ) به فارسی زبد است. (فهرست مخزن الادویه). چربی که از ماست گیرند. زبد. (مهذب الاسماء). زبدة. (نصاب).
🔷 وحل. [وَ ح َ] (ع اِ) خلاب. گل تنک که ستور در آن درماند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گل و لای زمینی که به آب نرم شده باشد. (غیاث اللغات از منتخب از قاموس). ج، اوحال، وحول. (منتهی الارب)
و یادآوری میکنم که یافتن معانی واژگان و توضیحات، زحمتِ برادر و دوستِ نادیده و دیدهٔ عزیزم، آقای صاحبدل است. @gahnevis
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
970.7K
#قافخوانی؛ قسمت ۲۹
صفحات ۱۲۶ تا ۱۲۸
🔷 خطر [ xatar ] [ xatr ]
بر وزن سطر به معنى قدر و منزلت و شأن و شوكت و عظمت باشد و به معنى آفت و دشوارى و گروبستن در اسب دوانى و شرط در تيراندازى عربى است و وسمه را نيز گويند و آن برگى باشد كه بدان خضاب كنند و به عربى ورق النيل خوانند. (فرهنگ فارسی برهان قاطع , ج۱ , ص۳۴۴)
🔷 الا آنهم صباحا: (جمله فعلی دعایی هان بامداد بر تو خوش باد. صبح بخیر. توضیح دربیت ذیل (( الانعم صباح )) آمده: ((بلبل کردش سجود گفت: الاانعم صباح خود بخودی باز داد صبحک الله جواب)) (خاقانی)
🔷 وطاق. [وِ] (ع اِ) خیمه. ج، وطاقات. (اقرب الموارد).
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف