قافخوانی-قسمت۱۰۱.mp3
1.65M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۱
📖 صفحات ۳۷۷-۳۷۹
🎤 با صدای خانم امیدوار
🔷 دشخوار. [دُ خوا / خا] (ص مرکب) (از: دش= خلاف و ضد + خوار= سهل و آسان). مشکل و دشوار.
🔷 رحلت کردن. [رِ ل َ ک َ دَ] (مص مرکب) کوچ کردن و رفتن و سفر کردن و راهی شدن.
🔷 اشکنبه.[اِ کَم ْ ب َ/بِ] شکنبه از انسان و حیوان. شکم حیوانات علفخوار که در تداول عامه آنرا سیرابی نامند.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قاف خوانی- ۱۰۲.mp3
2.51M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۲
📖 صفحات ۳۸۰-۳۸۲
🎤 با صدای خانم مقدمی
🔷 صوب. [ص َ] (ع مص) طرف. جانب. سمت. ناحیت
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی- قسمت ۱۰۳.mp3
10.51M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۳
📖 صفحات ۳۸۳-۳۸۶
🎤 با صدای خانم صِهْری
🔷 دارُالنَّدْوَة: واژۀ ندوه در این ترکیب از ریشۀ «ن د و» به معنای فراهم آمدن و اجتماع کردن گرفته شده است.
این مکان از بناهای قُصَی بن کلاب است. و به دلیل ابتکار وی در تأسیس آن و گردآوردن قبایل قریش، او را مُجَمِّع (گرد آورنده) لقب دادهاند.
دارالندوه که همان خانۀ قصی بود در کنار مسجدالحرام و سمت غربی آن قرار داشت و درِ آن به سوی کعبه باز میشد. محل گردآمدن اشراف قریش در مکه در عصر جاهلیت برای مشورت و تصمیمگیری دربارۀ مسائل مختلف بود. اموری چون پیمان خُزاعه و بنیهاشم، فراهم شدن زمینۀ حِلف الفضول و تصمیم قریش برای قتل پیامبر اسلام(ص) از تصمیمات مهم دارالندوه بود.
🔷 اعور: [اَع ْ وَ] (ع ص، اِ) شخص/مرد یک چشم. آنکه بینائی یک چشم از دست داده باشد.
🔷 صابی: (بِ) [ع. صابیء] (اِ. ص.) کسی که از دین خود برگشته و به دین دیگری گرویده باشد.
🔷 معشر. [م َ ش َ] (ع اِ) گروه
🔷 برنا جلد: جوان چابک
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی-قسمت۱۰۴.mp3
2.14M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۴
📖 صفحات ۳۸۷-۳۹۰
🎤 با صدای خانم روزبهانی
🔷 بُرد یمانى: نوعى جامه است. به نوعى پارچۀ گرانبها که در یمن تولید مىگردد برد یمانى و به نوعى دیگر از آن، که از پنبه یا کتان است «حبره» گفته مىشود.
از آن به مناسبت، در بابهاى طهارت، صلاة و دیات، سخن رفته است.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی-قسمت۱۰۵.mp3
1.68M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۵
📖 صفحات ۳۹۱-۳۹۴
🟩 اللهم صلی علی محمد و آل محمد 🟩
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی-قسمت۱۰۶.mp3
1.62M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۶
📖 صفحات ۳۹۵-۳۹۸
🎤 با صدای خانم دستجردی
🔷 برگماشتن: انتصاب کردن، برگماردن، گماشتن، مامور کردن، ماموریتدادن.
🔷 مهتر. [ م ِ ت َ ] (ص تفضیلی) بزرگتر. با مقام و منزلت و مرتبت برتر.
🔷 ضمان: [ض َ] (ع مص) کفیل شدن. در عهده شدن
🔷 نسج: [ن َ] (ع ص، اِ) بافته. منسوج. بافته شده.
🔷 افگار. [ اَ ] (ص) فگار. فگال. افکار. آزرده. خسته. زخمی. مجروح.
🔷 مقعد. [م ُ ع َ] (ع ص) برجای مانده. زمین گیر.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی-قسمت۱۰۷.mp3
2.52M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۷
📖 صفحات ۳۹۹-۴۰۲
🎤 با صدای خانوادۀ سرمد
🔷 حِلْيَةُ: چهره و رنگ پوست و هيئت
🔷 عزیف. [ ع َ ] ( ع اِ ) آواز پری و آن آواز خفی و پستی است که به شب در بیابان شنیده شود و گویند آن صوت بادها در جو است که اهل بادیه آن را صوت جن تصور کنند.
🔷 قدح: جمع قدح: [ق َ دَ] (ع اِ) کاسه که دو کس را سیر گرداند یا عام است.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
[ هُرنو ]
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۷ 📖 صفحات ۳۹۹-۴۰۲ 🎤 با صدای خانوادۀ سرمد 🔷 حِلْيَةُ: چهره و رنگ پوست و هيئت 🔷
این قسمت قاف را جناب سرمد در ایام شیمیدرمانی لطف کردند.
لطفا برای سلامتی ایشان، هفت حمد شفا مرحمت بفرمایید.
قافخوانی-قسمت۱۰۸.mp3
1.38M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۸
📖 صفحات ۴۰۳-۴۰۶
🎤 با صدای خانم شاکریان
🟩اللهم صلی علی محمد و آل محمد🟩
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از قاف خوانی
1.07M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۰۹
📖 صفحات ۴۰۹-۴۰۷
🎤 با صدای خانم عباسی
🔷 چاشتگاه: (ق.) ظُهر، نزدیک ظهر
🔷 استوا: (اِ) مجازاً، وقت نیمروز.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی-قسمت۱۱۰.mp3
2.15M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۱۰
📖 صفحات ۴۱۰-۴۱۳
🟢اللهم صلی علی محمد و آلمحمد🟢
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
قافخوانی-قسمت۱۱۱.mp3
1.43M
#قافخوانی ؛ قسمت ۱۱۱
📖 صفحات ۴۱۴-۴۱۶
🔷 قماش . [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قَمش. متاع از هر جنس و از هر جای. کالای خانه. خردۀ خانه؛ قماش البیت: متاع بیت. رخت خانه.
🔷 نساج. [ن َس ْ سا] (ع ص) جولاه. بافنده. بافندۀ جامه.
🔷 تربت. [ت ُ ب َ] (ع اِ) خاک. مطلق خاک.
🔷 بَتَّ: پايان داد، خاتمه داد، بهپايان رساند.
🔷 بارحة. [رِ ح َ] (ع، تأنیث بارح، اِ). شب گذشته.
🔷 مقام. [م َ/م ُ] (ع مص) (از «ق و م») اقامت و آرام کردن بجایی. اقامت.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف