eitaa logo
حسینیون
39 دنبال‌کننده
61 عکس
6 ویدیو
0 فایل
ارتباط با مدیر @mohammadjavad_m
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسینیون
Shab28Safar1398[02].mp3
2.16M
💠 بسوز مدینه ... دیگر آیات قرآن ، نخواهد آمد.. بعد پیغمبر باران ، نخواهد آمد.. بسوز مدینه از این عزا به همراهِ مرتضی که محشر گشته به پا ... مگر چه گفته پیغمبر به فاطمه که خندان است؟! دعا کنید علی را که ، پریشان است امان .. خداحافظ جانِ ما دلیلِ ایمانِ ما رسولِ قرآنِ ما .. «امان، رسول الله الأمان ..» بویِ آتش می آید ، أعوذ بالله .. فتنه‌ای گشته شاید، أعوذ بالله .. خدا خودت رحمی کن به ما از این قومِ بی وفا اگر شد فتنه به پا.. اگر شود فراموش آن، سفارشاتِ پیغمبر کشان کشان سویِ مسجد، رود حیدر «امان، ز غم‌هایِ فاطمه ..» جایتان خالی مردم، مدینه امشب جان ز داغ مجتبی، رسیده بر لب امان که قبرش بی گنبد است که بی رفت و آمد است کجا مثل مشهد است..؟! خوشا دلی که این شب‌ها ز ره رسیده مهمان است حرم پر از دمِ مولا، رضا جان است «حسن .. غریب مادر حسن .. رضا .. عزیزِ زهرا رضا ..» نغمه پرداز: روح‌الله اسماعیلی شاعر: رضا یزدانی ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شام غریبان حضرت رسول اکرم (ص) وامام حسن مجتبی (ع) عرشه چیخان بو گجه فاطمه افغانیدی حضرت پیغمبرین شام غریبانیدی گاهی دیوروای باباگاهی دیورجان حسن گاهی دیوراوخلانان جسمیوه قربان حسن آریلیقون زینبی ائتدی پریشان حسن غصه لیدور دردینون گوزیاشی درمانیدی رحلت ائدوب دهریدن خاتم پیغمبران باشین آچوب فاطمه سینه زنان باغریقان امت اسلام اولوب غرق نوا وفغان دلده رسولین غمی مونس هجرانیدی غصه ومحنت دوتوب مسجدپیغمبری اهل مدینه یانور شعله چکور غملری فاطمه سسلورخدا بوشدی بابامون یری آغلادان عالملری حال پریشانیدی دیندیرور آل عبا بیر دلیلن قاسمی سسلوری زینب فراق دردی گل یاسمی گلموری الله یوزوم سسلنم عباسمی چون حسنون قبرینون غملی نگهبانیدی قلبی یانان مجتبی عالمی باشدان آتوب زهریله مسموم اولوب وصل نگاره چاتوب نور دل بوالحسن غملی بقیعده یاتوب زینبی آغلارقویوب فاطمه مهمانیدی زینب آچوب باشینی وای حسندور سوزی دوشه سالوب قاره شال آغلورحسینون گوزی سویلورحسن قاسمین اولدی گجه گوندوزی ئوزبالاوین مونسی دیدهٔ گریانیدی ذکر اولا هریاندا گر شام غریبان سوزی یاده حسینون دوشر غصه لی هجران سوزی نصفی یانان خیمه هم قورخولی میدان سوزی عترت اوچولده هامی سینه سی سوزانیدی بیربالا قیز خیمه دن چخدی گله مقتله دوشدی گوزی ناگهان قانه بویانمش اله سسلدی ای کاش بابا مقتله عمم گله چون بو قانا غرق اولان پیکر اونون جانیدی ای بابا سندن صورا خیمه نی یاندیردیلار قورخولی اطفالیوه دام بلا قوردیلار گئتدی گویه قمچی لرعمه می چوخ وردیلار اوندا علی قیزلاری جمله هراسانیدی ای اورگی قان بابا حالی پریشان بابا پیکری عریان بابا لبلری عطشان بابا باشیمه دور چک الون یاره لیسن جان بابا پیکرون الوان ائدن ئوز بوغازون قانیدی 🔸 استاد کلامی زنجانی ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
💠 مناجات آخر صفر از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده روزم به شام غربت و غم تیره تر شده آزرده گشت خاطرت از کرده های من آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده تنها خودت برای ظهورت دعا کنی وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده از شام هجر یار بسی توشه می برد آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده باید که بعد از این به غم مادرت گریست فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده از شعله های پشتِ در خانه ی علی است گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
💠 غریب آقا ... سلام ای مشهدِ تو کربلای ما، غریب آقا تویی روحِ مناجات و دعای ما، غریب آقا سلام ای جان، وجودت گل، دمت باران، نگاهت عشق دعا کن حضرتِ دریا برای ما، غریب آقا نگاهم شمعِ گریانِ همه صحن و سرای توست نگاهت التیامِ زخم های ما غریب آقا گرفتار آمدیم، امّا کنارِ پنجره فولاد افق را می شکافد هر نوای ما غریب آقا به هر کنجِ ضریحِ تو ، ز سوزِ دل دعا کردیم تو آمین گوی دستانِ گدای ما غریب آقا اجابت را فقط امشب ز چشمانِ تو میخواهیم یقیناً که تویی حاجت روای ما غریب آقا فدای قلبِ محزونت. فدای چشمِ پُر خونت حرم مَملوِ ذکرِ یا رضای ما غریب آقا طلوعِ مشرقِ خورشید از سمتِ نگاهِ توست تویی تو هدیه ی باغِ خدای ما غریب آقا به اشکِ چشمِ هر زائر به آن بغضِ فرو مانده به لطفت می دهی عطرِ شفای ما غریب آقا در این دنیای وانفسا گرفتاریم و سرگردان بوَد دستت فقط مشکل گشای ما غریب آقا اگر جا مانده ایم از اربعین جَدِ تو، امّا کشاندی سمتِ مشهد ردِ پای ما غریب آقا همیشه از ضریحِ تو شرابِ سیب می نوشیم بده امشب براتِ کربلای ما غریب آقا به روزِ حشر چون دلها همه مدهوش و حیرانند شفاعت کن همه جرم و خطای ما غریب آقا تو عشقی ای شهید ابنِ شهیدان، شافیِ محشر بده اجرِ تولایت در روز جزای ما غریب آقا 🔸 هستی محرابی ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
💠 کوچه های طوس... مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای!؟ با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟ مانند فاطمه چقدر راه می روی! خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند خواهر نداشتی که برایت به سر زند اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما!؟ در کوچه های طوس، زمین می خوری چرا؟ با "یاعلی" به زانوی خسته توان بده خاک لباس های خودت را تکان بده مقداری از عبای شما پاره شد، ولی... نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت... 🔸 وحید قاسمی ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
💠 وداع محرم و صفر اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... 🔸 مهدی نظری ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
💠 قبله ی دلها ... کربلایت به خدا قبله ی دلهاست حسین شب جمعه حرمت محشر کبراست حسین «مادرت» آمده با ذکرِ «بُنَیَّ قَتَلوکْ» عطر سیب حرمت جلوه ی زهراست حسین «حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند» روضه خوان حرمت اکبر لیلاست حسین هر که آمد به حرم تا که شهادت خواهد او سفارش شده ی زینب کبراست حسین تا که بر نیزه سرت همسفر زینب شد خواهرت بین حرامی تک و تنهاست حسین بی گمان فاطمه بعد حرم زیبایت زائر و گریه کن حضرت سقاست حسین سینه زن های تو دل تنگ محرم هستند روزی گریه ما دست تو آقاست حسین نوکران را بطلب یک شب جمعه به حرم حرمت تا به ابد آرزوی ماست حسین 🔸 وحید کتابی ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
💠 امام حسن عسکری آنقدر آمدند و گرفتارتان شدند خاک شما شدند و هوادارتان شدند زیباترین اهالی دنیای عشق هم یوسف شدند و گرمی بازارتان شدند لطف شماست اینکه تمامی انبیا بالاتفاق سائل دربارتان شدند آنها که پای منت چشم کریمتان بی سر شدند تازه بدهکارتان شدند این بالهایی که زیر بت عشق سوختند خاک تبرک در و دیوارتان شدند نفرین به آنکه مهر تو را سرسری گرفت یا آنکه حاجت از حرم دیگری گرفت ای جلوه خدایی بی انتها حسن خورشید روشن سحر سامرا حسن بی تو عبودیت به خدا بت پرستی است نور خدا مکمل توحید ما حسن امشب عروج زخمی بال مرا ببر تا سامرا ، مدینه ، نجف ، کربلا ؛ حسن در بین خانواده زهرای مرضیه باید شوند تمام علی زاده ها ؛ حسن زنجیره ی محبت زهراست دین من با یک حسین و چار علی و دوتا حسن سوگند میخوریم خدا لشگری نداشت روی زمین اگر حسن عسگری نداشت آنکه مرا فقیر حرم میکند تویی یک التماس پشت درم میکند تویی آنکه در این زمانه ی بی اعتبارها با یک سلام معتبرم میکند تویی آنکه برای پر زدن سامرایی ام هرشب دعا برای پرم میکند تویی آنکه مرا برای خودش خانه خودش با یک نگاه ، در به درم میکند تویی آنکه تو را همیشه صدا میکند منم آنکه مرا همیشه کرم میکند تویی شکرخدا گدای امام حسن شدم خاکی ترین کبوتر باغ حسن شدم تو کیستی که سائل تو جبرئیل شد دسته فرشته پای ضریحت دخیل شد تو کیستی که جدّ نجیب پیمبرت مهر تو را به سینه گرفت و خلیل شد تو کسیتی که حضرت موسی عصا به دست ذکر تو را گرفت اگر مرد نیل شد اصلی که پا گرفت بدون تو فرع فرع فرعی که پا گرفت کنارت اصیل شد تنها خدا به خانه ی تو آفتاب داد بعدا تمام زندگی ات نذر ایل شد امشب دعا کنید ظهوری کند مرا تا اینکه میهمان حضوری کند مرا امشب دعا کنید بیاید نگار ما آیات روشنایی شبهای تار ما امشب دعا کنید بیاید در این خزان فصل گلاب فاطمه فصل بهار ما امشب دعا کنید بیاید گل خدا تا اینکه این بهار بیاید به کار ما امشب دعا کنید بیاید ز راه دور مرکب سوار آل علی تک سوار ما آنکه اگر نبود دلم فاطمی نبود حتی نبود سجده ی سجاده یار ما زهرا هنوز دست به پهلو کند دعا زهرا کند دعا که بیایی کنار ما 🔸 علی اکبر لطیفیان ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
💠 روضه غربت مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ايم همچو اشك از غم يك خاطره برخاسته ايم با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ايم به هواى حرم سامره برخاسته ايم روضه غربت تو حال عجيبى دارد هركه نامش حسن است ارث غريبى دارد جان به قربان دلت جان به فداى سر او فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او كه تفاوت بكند ، همسرتو ... همسر او طعنه بسيار شنيده دل غم پرور او حسن سامره صحن حرمت محترم است حسنى بين بقيع است كه او بى حرم است یا حسن، آه تو پرداختنى ميخواهد یا حسن، داغ تو بر سرزدنى ميخواهد یا حسن، نام تو دور از وطنى ميخواهد یا حسن، روضه تو سوختنى ميخواهد دل تو تنگ مدينه است كه دلگير شدى مادرى هستى عزيزم تو اگر پير شدى خانه كوچك تو هيچ كم از زندان نيست خالى از آمدن و رفتن زندانبان نيست بين يك مشت نگهبان كه بوى ايمان نيست زندگى با زن و بچه بخدا آسان نيست خانه ات امنيت از دست نگهبانان داشت؟ واقعا ايمنى از حمله نااهلان داشت؟ اصلا اين غصه به پيمانه تو ريخته اند؟ اصلا آقا سر پروانه تو ريخته اند؟ شعله بر دامن كاشانه تو ريخته اند؟ چل نفر در وسط خانه تو ريخته اند ؟ راه ناموس ترا بسته كسى در كوچه؟ همسرت را زده پيوسته كسى در كوچه؟ كوچه اى بود مدينه ، كه زنى خورد زمين... ناگهان مادرتان با زدنى خورد زمين ... فاطمه با لگد بد دهنى خورد زمين ... حسن عسكرى ، آنجا حسنى خورد زمين ... قسمت اين بود كه او دردو محن جمع كند... گوشوار از وسط كوچه حسن جمع كند قسمت اين بود از اين داغ تو را هم دادند به تو هم موى سپيدى و قدى خم دادند در جوانى پسر فاطمه را سَم دادند به لب خشك تو از جام محرم دادند عطش پيكر مسموم تو ميگفت حسين... نفس تشنه حلقوم تو ميگفت حسين ... پسرى داشتى و آب به لبهاى تو ريخت لحظه تشنگى ات گريه به غمهاى تو ريخت اشك بالاى سر پيكر تنهاى تو ريخت خاكها بر سرش از ماتم عظماى تو ريخت . روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى حسن فاطمه صد شكر كه عريان نشدى پسرى داشتى و زود كفن كرد ترا كفن فاخر و شايسته به تن كرد ترا درخور شان تو تشييع بدن كرد ترا تيرباران چه كسى مثل حسن كرد ترا؟ نيتم بود حسين و ز كفن ميگفتم ناخودآگاه همش ياد حسن مي افتم ... خواهرى داشتى و حرمت او حفظ شده احترام دل بى طاقت او حفظ شده بعد تو روسرىِ عصمت او حفظ شده دست بسته نشده عزت او حفظ شده خواهرت بزم شراب و سر بازار نرفت به اسيرى وسط مجلس اغيار نرفت 🔸 محمدجواد پرچمی ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
💠 شهادت امام حسن عسکری علیه السلام جهانه غصه و غم حکمراندی محبت شمعینه پروانه یاندی دل اهل ولا بو غمده قاندی غروب عمر مولای جواندی بو گون صاحب عزا صاحب زماندی دوتوبدی سامرانی غصه و غم یاقیر گویدن یره باران ماتم ایدوبدی زهر اثر مولایه کم کم یانوبدی گل وجودی اوتا ازدم جفای زهریدن دل باغریقاندی بو گون صاحب عزا صاحب زماندی جفای معتمدن جانی خسته باشین خم اتمیوب ظلام پسته قویاردی سجدیه باش دل شکسته سلام ایلردی یر اول حق پرسته گوزل قبری بیزه باغ جناندی بوگون صاحب عزا صاحب زماندی واریدی قدرتی ارض و سمایه رضا اولموشدی اما هر بلايه گلردی هر گئجه شور و نوایه دوتاردی یوز غریب کربلایه یوزه گوز یاشی گوزلردن رواندی بوگون صاحب عزا صاحب زماندی دیردی ای دوشن ائلدن آرالی سنه قان آغلارام زهرا مارالی سوسوزدان سولدی جسمون گل مثالی نجه تاپدی سنی زینب یارالی گوروبدی اوخلارا قلبین نشاندی بوگون صاحب عزا صاحب زماندی الی باشدا توکوب رخساره قان یاش قاچوبدی تلیدن گوداله بیر باش نجه گلدی قلم یازمیدی ای کاش نه گوردی بیلمورم سسلندی قارداش گوزون آچ خیملر یکسر تالاندی بوگون صاحب عزا صاحب زماندی دیدی قارداش جهانی داغلارام من پوزولموش جسمیوه قان آغلارام من عزا بزمی قوروب یاس ساخلارام من ئولونجه قاره معجر باغلارام من ایشیم بونان بیله آه و فغاندی بوگون صاحب عزا صاحب زماندی ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝
روی قبرم بنویسید ... روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سال ها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سال ها می شود از پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قد خمیده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت ...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشّاق همه مال هم اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قبرش بنویسید برادر بوده سال ها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود، خدایا شکرت هر چه هم بود بدن بود خدایا شکرت یار هم آن قدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ بنویسید سری بر سر نی جا می کرد خواهری از جلوی خیمه تماشا می کرد علی اکبر لطیفیان ╔═ ✿❀🌸❀✿ ═══╗ 💠 @hosaniun 💠 ╚═══ ✿❀🌸❀✿ ═╝