بنظرم باید مدارس رو کلا تعطیل کنن، روزایی که بازهست رو اعلام کنن. خیلی راحتتره. خسته شدیم هی منتظر شدیم ببینیم بازه؟ بسته‌س؟ یا نیمه بازه؟ من فردا و پس فردا دانشگاه امتحان دارم. ساعت 8.30 گفتن دانشگاه‌ها هم تعطیله. من کتابو بستم نشستم در کنار خانواده. الان دوباره استاندار اومد گفت بازه. دوباره کتابو باز کردم شروع کردم به خوندن، یکساعت وقتمو گرفتن. آدم نمیدونه ببنده، باز کنه. من که کتابو نیم‌لا باز کردم نمیدونم بخونم یا نخونم اصلا تمرکز آدمم میریزه به‌هم، یه نگاه آدم به کتابه یه نگاه به زیرنویس تلوزیونه که شاید تعطیل بشه. امتحان تاریخ دارم، اصلا تو امتحان هرچی سوال بود مینویسم به‌دلیل آلودگی هوا هیچ واقعه تاریخی مشخص نیست😂 #حسین_دارابی 👇 http://t.me/joinchat/AAAAAEtDVXGujWT8rXuP3g

داستان مقابله علامه طباطبایی با مرتاض هندی👇

🔴مقابله علامه طباطبایی با مرتاض‌هندی آیت الله شبیری زنجانی نقل میکند، 70سال پیش، مرتاضی از هند به قم آمده بود وادعاهای عجیبی داشت.از جمله اینکه میگفت میتوانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم. تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی امام موسی صدر به او گفت مرا بلند کن، ما با خود فکر کردیم سید موسی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد ما سید موسی صدر را که جوانی نو خط بود سرزنش کردیم که چرا آبروی ماها را بردی؟ سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم. برخی از ما که جمعی از شاگردان علامه بودیم، ناامید شده بودیم. وارد اتاق علامه شدیم. گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب مرا بلند کند، من به نوشتن ادامه میدهم، او کارخودش را بکند مرتاض مقداری دم و دستگاهش را درآورد و اورادی میخواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم مشغول نوشتن. مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد ودوباره سرش راپایین انداخت مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری خواند، اداها و اطواری هم در می‌آورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد مرتاض که آثار ناراحتی و عصبانیت در چهره اش موج می زد باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه بار سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و سراسیمه باحالت فرار بیرون رفت. رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟ باعصبانیت گفت من تمام نیروی خود را بکار گرفتم تا روح وی راتسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ولی ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد. به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. دفعه دوم کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم هر چه بلد بودم بکار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار جوری نگاه کرد که انگار کسی میخواهد خفه‌ام کند. این بود که فهمیدم این روح را نمیتوان تسخیر کرد وخیلی عظمت دارد مرتاض که قدرت روحی یکی از پروردگان مکتب امام صادق علیه السلام را دیده بود همان شب ازقم رفت وتمام برنامه هایش به ریخت منبع، سایت علامه طباطبایی آیت الله شبیری زنجانی عضو کانال بشید، داستان آیت الله کشمیری و مرتاض هندی که از امام زمان خبر داد خیلی حیرت‌انگیزه، بعدا میگذارم. همچنین داستان‌هایی از آیت الله بهجت و.... #حسین_دارابی 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0

چند نمونه از سفره های تجملاتی و نظرات مردم، روی هر عکس کلیک کنید و با سایز بزرگ مشاهده کنید👇

🔴مردم عاشق تجملاتن و بشدت حمایت میکنن 👆این عکسها چند نمونه از سفره‌های فوق تجملاتی یلدا هست که در برخی پیج‌های اینستاگرامی به نمایش گذاشته شده. زیر این پستها کامنت‌های مردم رو میخوندم، خیلی برام جالب بود. دیدم نظرات مردم اون چیزی نیست که ما فکر میکنیم. مردم عاشق تجملاتن و به شدت حمایت میکنن. برخی از کامنتهایی که در مجموع این پست های فوق تجملاتی خوندم رو باهم بخونیم _وای این حجم از سلیقه بینظیره _خیلی ممنون که انقدر زحمت میکشی برای ما _وای لباست چقدر قشنگه، از کجا خریدی _فیسالیس‌هاتون رو از کجا گرفتید؟ (سر فرصت میخوام برم تو فرهنگ دهخدا ببینم چی هست این، من اول فکر کردم داره انتقاد میکنه که چقدر فیس و افاده داری) _یه بار دیگه عاشقت شدم _فسنجون چرا درست نکردی؟(یعنی شصت مدل چیز رو میز چیده طرف، این میگه ناقصه، باید چند قلم دیگه هم اضافه میکردی) _اون چیه بغل شمع قرمز، قهوه‌ای شکله؟ یعنی من خود شمع قرمز رو تو عکس نتونستم پیدا کنم، چیز قهوه‌ای که بماند. ظاهرا بلوط بود. بلوط دیگه ندیده بودیم تو شب یلدا که دیدیم _روسری‌تو چجوری بستی؟ _خیلی ساده و شیک😭😭 اون دیگه چی بوده که اینا براش ساده و شیک بوده _ان شاء الله خدا رزق و روزیتونو زیاد کنه(دعای خیر) _امیدوارم دختر بیاری، مدل دخترونه بچینی(یعنی اینا پسرونه‌س، سفره شب یلدای پسرونه هم دیدیم) و کامنتای مختلف دیگه، زیر هر پست چند هزار کامنت بود که تک و توک اعتراض کرده بودن به تجملات ببینید اصلا اینطوری نیست که فکر کنیم مردم از تجملات بدشون میاد. نه تنها بدشون نمیاد، چنان این پیجهایی که تجمل‌گرایی و چشم وهم چشمی رو داد میزنن رو دنبال میکنن و لایک میکنن و با کامنتاشون حمایت میکنن که انگار مسابقه‌س اینستاگرام پیجهایی که لایک‌های زیاد داشته باشه، زیاد فوروارد بشه، خودبخود بیشتر به نمایش میگذاره و تو قسمت سرچ نشون میده بخاطر همین شما همیشه تو قسمت سرچ شما پیجهای این مدلی زیاد میبینید، چون زیاد لایک میشن. بعد پیجهای فرهنگی بامحتوای خوب و ارزشی رو مردم حال ندارن لایک کنن. چه اتفاقی میفته؟ روز به روز این پیجهای بلاگرهای خانم که زندگی تجملاتیشون رو بی‌پرده جار میزنن روزبه روز بزرگتر میشه، چون اینستاگرام به افراد بیشتری نشون میده، فالوورزیاد=تبلیغ زیاد=درآمدنجومی ازاین جهت میگم خود من هم به این پیجهای تجملاتی ناخوداگاه کمک میکنم، چون از پیجهای بامحتوای خوب و وزین حمایت نمیکنم. چه حمایتی؟ با کامنت تایید، با لایک با انتشار. بله واقعا خیلیا محتاج لایک نیستن و برای لایک کار نمیکنن ولی، اینستاگرام براساس لایک ها پیجها رو ارتقا میده خلاصه نمیدونم اینایی که از معیشت مردم و حال فقرا همیشه صحبت میکنن کیا هستن؟ چرا زیر پست این پستهای فوق تجملاتی که آه حسرت مردم رو بلند میکنه، اعتراضی نیست؟ چرا روز به روز تعداد فالوورای این پیجا بالا و بالاتر میره؟ والا ما یه عکس چندتا تخم مرغ و گوجه گذاشتم یکی انتقاد کرد چرا لاکچری زندگی میکنم پ.ن. 40درصد مردم ایران (بالای 30میلیون نفر) در اینستاگرام فعال هستند، کودکان و افراد سالخورده رو اگر ازجمعیت کل کم کنیم، درصد بالایی از قشر جوان و فعال جامعه در اینستاگرام هستن #حسین_دارابی👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0

ایام امتحانات هست یکم وقت کم‌کار شدم☺️ برخی از دوستان گفتن چرا چیزی نمینویسید، یا گفتن نکنه تو اینستا فعالید اینجا نیستید، گفتم بگم که کلا نیستم چند روزی هست درحال درس خوندنیم