ارسالی شما @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما @hoseinbakhtiari128

عکس فایل @hoseinbakhtiari128

عکس فایل @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما 🌹 مدینه منوره @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما نجف مولا @hoseinbakhtiari128

اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم ارسالی شما @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما ابوفاضل @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما السلام علی الحسین @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما @hoseinbakhtiari128

ارسالی شما @hoseinbakhtiari128

🎙| صوت 🎤| حاج منصور ارضی ▪️مناجات با خدا 💠مـراســم هـفتگـی مناجات و قـرائت دعای کمیل 🕌مسجد جامع حرم مطهر حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام 📆 ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ کفن که دست مرا بست دست تو باز است،،،، که توسط حاج منصور خوانده شد بمناسبت چهلم آقای روضه خوان حسین بختیاری خوانده شد

ای جان جهان @hoseinbakhtiari128

ای جان جهان @hoseinbakhtiari128

به علت آپلود نشدن صوت های بیشتر از ۵۰ میگ در ایتا صوت ها در کانال تلگرام آپلود شد... https://t.me/hoseinbakhtiari128 برای دسترسی روی لینک کلیک کنید...

دنیا به تو با این همه خوبی وفا نکرد میخاد به من وفا کنه؟

غزل این صوت ماندگار حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

یا اباعبدالله مگر که صحبت ما، صحبتِ رفاقت نیست محبت از همه دین و بجز محبت نیست رفیق خوب تو بودی رفیق بد هم من هزار مرتبه خوردیم چوب و عبرت نیست حواس پرت شدم که تو را نمی بینم بزن به راه بیابان، بزن که مهلت نیست خراب کرده‌ام و بند داده ام بر آب تمام حاصلم از عُمر، غیرِ حسرت نیست سلام واسعه‌ی رحمتِ خداوندی تمام خیری و غیر از تو بابِ رحمت نیست من آمده‌ام که وهب وار آدمم بکنی مرا ببند و نکن باز اگر که زحمت نیست بغل بگیر مرا احتیاج من بغل است عمل به وعده اگر هست، حرف و صحبت نیست مرا به هیچ خریدی به هیچ هم مفروش مرا قبول کنی که هیچ حاجت نیست سلام تشنه‌ی بر خاک دشت صحرا رفته مصیبتی به جهان همچنین مصیبت نیست تو روی خاک و عیالت به ناقه‌ی عریان تکان دهنده‌تر از روضه‌ی اسارت نیست هزار شکر که قم نیست مثل شام خراب دم ورود کسی در پی جسارت نیست به دوره حضرت معصومه بانوان جمع‌اند نگاه هیچ کسی سمت قد و قامت نیست کنیز شد همه شهر پیش این بانو که غیر این به خدا شأن درک عصمت نیست قمار شد پیش رأس حسين بساط لهو و لعب در خوره امامت نیست چه زینبی و چه معصومه ای که معلوم است میان این دو نفر ذره ای شباهت نیست ___ از جگر سوختگان آه شرر بار بریز خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین کاش که می شد دل سیر تماشات کنم یار گمگشته تو برگردی و پیدات کنم چقدر کوه و کمر را پی تو آمده ام به تمنای رخت ناله هجران زده ام چند وقته است که آوارگی اقبال من است چادر خاکی من شاهد احوال من است من معصومه کجا رنج بیابان گردید کاش یک بار به این خسته نظر می کردی خبری باده صبا ازتو نیاورد آخر دست تقدیرمرا راهی قم کردآخر پی تکریم من پرده نشین بد حال سر به زیر آمده بودن همه استقبال سر کوچه که رفتیم سلامم کردند مثل پروانه همه دورو برم می گردند دور بودند همه جا از نظر بیگانه خانه ام خانه نور است نه یک ویرانه گریه کردیم ولی عین مناجات فقط کوچه رفتیم ولی کوچه سادات فقط