🍂🌼
#حدیث《امام رضا علیه السلام》:
مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة
کسی که #حضرت_معصومه سلام الله علیها را [زیارت] کند در حالی که آگاه به #حقش باشد #بهشت برای اوست.
📚بحار الانوار(ط-بیروت) ج48 ، ص317
#شهادت_حضرت_فاطمه_معصومه_س_تسلیت🏴
#شهید_جواد_زیوداری #تربیت_دینی_فرزندان
#حسینیه_کودک_و_نوجوان
sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼
#پیام_تربیتی
در تربيت #فرزند ، از سه كليد #منطق ، #عاطفه و #جديت استفاده كنيد .
➕منطقی بودن ، مثل زمانی كه فرزند شما خواسته به جايی دارد و بايد برآورده شود . بنابراين :
دليلی برای جدال و بحث نيست .
➕عاطفی بودن ، مثل زمانی كه احساس مي كنيد با كمی ابراز عشق و توجه ، می شود به اتمسفر ارتباط شما و فرزندتان آرامش منتقل كرد .بنابراين :
دليلی براي استفاده از روش های منفي ارتباطی مثل بحث ، توهين ، تحقير نيست .
➕جدی بودن ، مثل زمانی كه قانونی را وضع كرده ايد و اطمينان داريد به صلاح فرزندتان است ، بايد با جديت ( بدون عصبانيت ) ، روی حرف تان بايستيد . بنابراين:
دليلی برای بحث های طولانی و قوانين بی ثبات نيست .
#تربیت_دینی_فرزندان #شهید_جواد_زیوداری #حسینیه_کودک_و_نوجوان
sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼
موقع پخش [پیام های بازرگانی]، #تلویزیون را "خاموش" کنید.🤔
هر چه کودکان کمتر پیام های بازرگانی تلویزیون را ببینند !!
کمتر برای #خرید چیزهای جدید بهانه گیری می کنند😄.
#تربیت_دینی_فرزندان #شهید_جواد_زیوداری #حسینیه_کودک_و_نوجوان
sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼
#قصه_شب
#دشمن_در_شهر_مورچه_ها
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
توی شهر مورچه ها همه چیز مرتب و منظم بود.همه ی مورچه ها دانه جمع می کردند و به انبارها می بردند تا برای فصل زمستان به اندازه ی کافی غذا داشته باشند.
ناگهان صدای فریاد نگهبانی که جلوی دروازه ی شهر ایستاده بود بلند شد.او فریاد زد:«آهای مراقب باشید! دشمن به ما حمله کرده است.»
همه ی مورچه ها #آماده_ی_دفاع از شهرشدند. زنبور قرمز بزرگی سعی می کرد به زور وارد شهر شود.نگهبان ها نیزه هایشان را به سوی او نشانه گرفتند اما #زنبور آن قدر [بزرگ و قوی] بود که همه را به گوشه ای انداخت و به زحمت از دروازه ی شهر عبور کرد و وارد دالان ورودی شهر شد.
چندتا از نگهبان ها زیر بدن او له شدند. زنبور بزرگ می خواست به زور از دالان تنگ ورودی شهر عبور کند اما هیکل درشتش در آن دالان جا نمی شد و با هر حرکت ِاو، قسمتی از دالان خراب می شد.
مورچه ها که دیدند اگر کاری نکنند، زنبور قرمز تمام لانه هایشان را ویران می کند،همه با هم به او حمله کردند. آنها به سر زنبور ریختند و تا می توانستند گازش گرفتند و کتکش زدند.زنبور قرمز عصبانی شد و خواست مورچه ها را از خودش دور کند.بدنش را تکان داد و تعداد زیادی از مورچه ها را پایین ریخت اما یک دسته ی دیگر از مورچه ها به او حمله کردند و گازش گرفتند.
زنبور قرمز که دید زورش به آنها نمی رسد، از همان راهی که آمده بود برگشت و پرید و فرار کرد.مورچه های سالم به کمک مورچه های زخمی آمدند و آنها را به بیمارستان رساندند.بعد از آن هم، با کمک همدیگر دروازه و دالانی را که زنبور قرمز خراب کرده بود،تعمیرکردند و ساختند.
زنبور قرمز که خیال می کرد مورچه ها موجودات [ضعیف و ناتوانی] هستند، وقتی #اتحاد و #همکاری آنها را دید، فهمید که اشتباه کرده است. او فهمید که وقتی مورچه های کوچک با یکدیگر #همکاری می کنند، [قدرتشان] زیاد می شود و می توانند #دشمنان_شان را #شکست بدهند.
زنبور قرمز با خودش گفت:« این مورچه ها مرا خیلی زود از شهرشان بیرون کردند.شاید اگر به جای من یک شیر هم وارد لانه می شد، آنها همین بلا را به سرش می آوردند و شکستش می دادند.
#قصه_متنی
#اتحاد_رمز_پیروزی
#تربیت_دینی_فرزندان #شهید_جواد_زیوداری #حسینیه_کودک_و_نوجوان
sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan