eitaa logo
حسینیه کودک ونوجوان معلم شهید جواد زیوداری
322 دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
26 فایل
پابه پای #کودکی ، درفصل رویش زندگی.... حسینیه کودک ونوجوان معلم شهید جواد زیوداری سال تاسیس ۹۵ 👈وابسته به #هیات_عزاداری_حسینی_حزب_الله_اندیمشک @kahfolvara ارتباط با مدیرکانال @ofogh114
مشاهده در ایتا
دانلود
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🌼 #کلیپ_ولایت_مداری ⭕️ #ولایت‌_مداری_در_کودکان 🌐 #استاد_تراشیون #شهید_جواد_زیوداری #تربیت_دینی_فرزندان #حسینیه_کودک_و_نوجوان sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼 《رهبرانقلاب》 #زن اگر برای فرزندان #آذوقه‌_های_فرهنگی مثل [قصص] و [حکایت]های #قرآنی فراهم کرد، نسلها در آن #جامعه_بالنده خواهند شد. #شهید_جواد_زیوداری #تربیت_دینی_فرزندان #حسینیه_کودک_و_نوجوان sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌼 صبح یک روز زمستان، موموشی شال‌گردن و کلاه پوشید. پتوی ننه‌ موشی را کشید و با خوش‌حالی گفت: «ننه موشه بیدار شو! برف آمده! می‌آیی برف‌بازی؟» ننه موشی چشم‌هایش را مالید و گفت: «توی این سرما؟ وای نه ننه جان! تو هم جایی نمی‌روی موموشی!» بعد زود اخمی کرد و گفت: «اصرار هم نکن بچه. ننه موشی حرفش را هر دقیقه عوض نمی‌کند. وقتی چیزی می‌گویم، بگو چشم.» آن وقت پتو را کشید روی سرش و دوباره خوابید. موموشی پشت پنجره نشست. به برف نگاه کرد و آه کشید. یک‌دفعه دوستش جوجه‌تیغی را دید که توی برف بالا و پایین می‌پرید. موموشی پنجره را باز کرد و صدا کرد: «آهای! می‌آیی موش‌برفی درست کنیم؟» جوجه‌تیغی زیر پنجره آمد و گفت: «موش‌برفی نه. بیا جوجه‌تیغی‌ برفی درست کنیم.» موموشی فکری کرد و گفت: «خب، پس تو برف بده. من نمی‌توانم بیایم بیرون.» جوجه‌تیغی گوله گوله برف به موموشی داد. موموشی برف‌ها را وسط اتاق جمع کرد تا کم‌کم یک کپه درست شد. آن‌وقت جوجه‌تیغی از پنجره توی اتاق پرید. موموشی و دوستش یک جوجه‌تیغی‌برفی بزرگ درست کردند. با ماکارونی‌های خشک، برایش تیغ گذاشتند. بعد دورش چرخیدند و فریاد شادی کشیدند. ننه موشه از خواب پرید. جوجه‌تیغی ‌برفی را وسط اتاق دید. عصبانی شد و گفت: «وای! چه کار کردید وروجک‌ها! زود با این برف‌ها بروید بیرون ببینم!» و یک لگن بزرگ به موموشی داد. موموشی با خوش‌حالی گفت: «چشم ننه جان، چشم!» بچه‌ها برف‌ را بیرون بردند. جوجه‌تیغی‌ برفی خراب شد. موموشی توی گوش دوستش گفت: «عیبی ندارد! الان یک موش‌برفی گنده درست می‌کنیم.» موموشی یواشکی از پنجره نگاه کرد. ننه موشه غر می‌زد و ماکارونی‌ها را جمع می‌کرد. موموشی دست دوستش را گرفت و آهسته گفت: «زود بدو برویم!» ننه موشه از پنجره فریاد کشید: «بیرون چه کار می‌کنی موموشی؟» موموشی گفت: «خودت الان گفتی!» بعد سرش را توی پنجره کرد و گفت: «ننه موشه حرفش را هر دقیقه عوض نمی‌کند!» ننه موشه خواست اخم کند ولی خنده‌اش گرفت. موموشی گفت: «الان یک ننه‌برفی قشنگِ قشنگ درست میکنیم!» sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌼 به نام خداوند بخشنده مهربان🌼🍂 ⌛️ 🗓 🍂🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌼 #حدیث 《پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:》 ✍ فرزندان خود را بسیار ببوسید زیرا برای شما در هر #بوسیدن درجه‌ای است در #بهشت که طول مسیر آن #پانصد سال راه است. 📙روضة‌الواعظين، ج۲،ص۳۶۹ #شهید_جواد_زیوداری #تربیت_دینی_فرزندان #حسینیه_کودک_و_نوجوان sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan