eitaa logo
حسینیه مجازی شهدا
606 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
0 فایل
اینجا میعادگاه عاشقان حسین(ع) است حسینی به دنیا آمده ایم حسینی زندگی می کنیم و انشاالله عاقبتمان مثل شهدا حسینی باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
📸وداع با پیکر شهید سعید آبیار در معراج شهدا ، از مستشاران نظامی ایران در بود که در حمله شب‌گذشته جنگنده‌های به به رسید. 🆔@hoseinyehmajazy
📸مراسم وداع با پیکر مطهر ◇ شهید رشیدی روز گذشته در حین انجام ماموریت به فیض عظیم شهادت نائل آمد. 🆔@hoseinyehmajazy
آرزوی مرگ! نمیخواهم زیر آوار خانه‌ام بمیرم و بدنم زیر آوار تجزیه شود... نمیخواهم تکه تکه بمیرم با تکه‌هایی در اینجا و آنجا که کفنم یک کیسه‌ی سیاه شود... نمیخواهم در آتش، به دست یک تک‌تیرانداز ملعون بمیرم تا بدنم خوراک سگ‌ها شود... نمیخواهم به عنوان یک جسد سوخته بمیرم که نه مادرم مرا بشناسد ، نه پدرم! نمیخواهم در تبعید بمیرم، در گورهای دسته‌جمعی دفن شوم و هیچ‌کس در تشییع جنازه‌ام شرکت نکند، حتی پدر و مادرم... مرگ، وحشت صداهای ویرانی را زیاد میکند و قلب را از تپش باز می‌دارد... فقط میخواهم سالم بمیرم... من یک انسانم! 🆔@hoseinyehmajazy
| ◇ همسر شهید می گوید: فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گل‌دار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار به‌مرور با چادر سر کردن آشنا شود.» ◇ از آن به بعد هر وقت پدر و دختر می‌خواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد می‌گفت: «نمی‌خواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه می‌دوید و چادر سر می‌کرد و می‌دوید جلوی بابا و می‌گفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربان‌صدقه‌اش می‌رفت که خوشگل بودی، خوشگل‌تر شدی عزیزم. فاطمه ذوق می‌کرد. ◇ یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت می‌شود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.‌ ◇ وقتی آقا جواد نماز می‌خواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن می‌کرد و همان چادر را سَر می‌کرد و به بابایش اقتدا می‌کرد و هر کاری بابایش می‌کرد، او هم انجام می‌داد. 🆔@hoseinyehmajazy