📸وداع با پیکر شهید سعید آبیار در معراج شهدا
#شهید_مدافع_حرم_سعید_آبیار، از مستشاران نظامی ایران در #سوریه بود که در حمله شبگذشته جنگندههای #رژیم_صهیونیستی به #حلب به #شهادت رسید.
#شهید_طریق_القدس
#حسینیه_مجازی_شهدا
🆔@hoseinyehmajazy
📸مراسم وداع با پیکر مطهر #شهید_امنیت_علی_رشیدی
◇ شهید رشیدی روز گذشته در حین انجام ماموریت به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
#حسینیه_مجازی_شهدا
🆔@hoseinyehmajazy
آرزوی مرگ!
نمیخواهم زیر آوار خانهام بمیرم و بدنم زیر آوار تجزیه شود...
نمیخواهم تکه تکه بمیرم با تکههایی در اینجا و آنجا که کفنم یک کیسهی سیاه شود...
نمیخواهم در آتش، به دست یک تکتیرانداز ملعون بمیرم تا بدنم خوراک سگها شود...
نمیخواهم به عنوان یک جسد سوخته بمیرم که نه مادرم مرا بشناسد ، نه پدرم!
نمیخواهم در تبعید بمیرم، در گورهای دستهجمعی دفن شوم و هیچکس در تشییع جنازهام شرکت نکند، حتی پدر و مادرم...
مرگ، وحشت صداهای ویرانی را زیاد میکند و قلب را از تپش باز میدارد...
فقط میخواهم سالم بمیرم...
من یک انسانم!
#غزه
#رفح
#قدس
#فلسطين
#اسرائیل
#رژیم_صهیونیستی
#حسینیه_مجازی_شهدا
🆔@hoseinyehmajazy
#سالروز_شهادت | #شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی
◇ همسر شهید می گوید: فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
◇ از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت: «نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم. فاطمه ذوق میکرد.
◇ یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت میشود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.
◇ وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد و هر کاری بابایش میکرد، او هم انجام میداد.
#حسینیه_مجازی_شهدا
🆔@hoseinyehmajazy