eitaa logo
حسینیه مقتل
5.8هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
461 ویدیو
100 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
ب به خشم آمد و گفت: ▪️ادعاى دروغ مى كنى اگر بخواهم مى توانم. ▪️زينب فرمود: چنين نيست خدا چنين اختيارى به تو نداده است مگر آن كه از دين ما خارج شوى و به دين ديگرى درآئى.  🔹يزيد سخت خشمگين شد و گفت: اين چنين با من سخن مى گوئى؟ پدرت و برادرت از دين خارج شدند! ▪️زينب فرمود: به دين خدا و جد و پدر و برادرم تو و پدرت و جدت هدايت شده ايد اگر مسلمان باشيد. ▪️يزيد گفت: دروغ مى گوئى اى دشمن خدا. 🔸زينب فرمود: تو اميرى به ظلم و ستم دشنام مى دهى و با قدرتت به طرفت تحميل مى كنى. يزيد از سخن زينب خجالت كشيد و سكوت كرد. 😭مرد شامى دوباره سخنش را تكرار كرد و گفت: اين دختر را به من ببخش. ▪️يزيد گفت: خفه شو خدا مرگ حتمى به تو ببخشد. 🔹لذا زينب مظلومانه با اين كه در دست يزيد اسير است و حامى و پشتيبانى ندارد، اما با يك شجاعت بى نظير و شهامت بى مانند بياناتى ايراد مى فرمايد كه بينى يزيد را به خاك مى مالد تا آنجا كه مى فرمايد: 🔸من تو را انسانى بى قدر و بى ارزش مى دانم و سخت تو را مى كوبم و بسيار تو را توبيخ و سرزنش مى كنم، تو هر چه تلاش كنى و مكر و حيله بكار برى نمى توانى نام ما را از سر زبانها بردارى. محبت ما را از دلها خارج كنى و احکام دين را از بين ببرى، ليكن عار و ننگ كار تو هرگز و با هيچ آبى شسته نمى شود. 🔹راستى عجيب شجاعانه، يزيد را با خاك يكسان مى كند، آرى او دختر اميرمؤمنان على بن ابيطالب است لذا در برابر همه حضار مجلس بپا خواست و پس از حمد و ثناى پروردگار و درود بر پيامبر و دودمان او فرمود: 🔸 يزيد گمان مى كنى از اين كه همه راههاى زمين و آسمان را به روى ما بستى و ما را مانند اسيران شهر به شهر مى گردانى، نزد خدا خوار و بى مقدار مى شويم و تو مورد عنايت الهى گرديده اى و مقاومت نزد خدا فزون گشته كه اين چنين باد به دماغ افكنده و اظهار خوشحالى و شادمانى مى كنى؟ 🔹چون مى بينى دنيا به كام تو است و كارها بر وفق مرادت جريان دارد؟ و حكومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنين نيست، آرام باش، به جهل و نادانى اتكا مكن، مگر گفته خدا را فراموش كرده اى: كفار گمان نكنند كه مهلت دادن به آنها به خير آنها است بلكه به آنها مهلت مى دهيم تا بر گناهانشان بيفزايند كه براى آنان عذابى دردناك است. 😭اى پسر آزادشدگان آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده نگهدارى و دختران رسول خدا (ص) به اسارت بسر برند و پرده حجاب آنها دريده و صورت هاشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزديك چهره آنان را بنگرند. در حالي كه مرد و محرمى ندارند تا از آنها حمايت كند؟! 🔸آرى چگونه انتظار حمايت داشته باشيم از كسى كه جگر پاكان را به دندان مى كشد و گوشت او از خون شهدا روئيده است و چگونه ممكن است از دشمنى با ما كوتاهى كند كسى كه از روى بغض و كينه به ما نگاه مى كند. 🔹و با چوب خيزران بر لبان و دندان سيد جوانان اهل بهشت مى زند چرا چنين نگوئى كه به خيال خود فتنه را با كشتن ذريه رسول خدا و ستارگان زمين ريشه كن كرده اى، آنگاه پدران خود را مى خوانى، بزودى به آنان ملحق خواهى شد در حالي كه آرزو مى كنى كاش فلج بودم و لال مى شدم و چنين جملاتى را نمى گفتم و چنان كارهائى را انجام نمى دادم، خدايا حق ما را بستان و انتقام ما را از دشمنان بگير و آنها را كه خون ما را ريختند مورد غضب خود قرار ده... 🔸هر چند سخن گفتن با تو مصيبتم را تشديد و اندوهم را افزون مى سازد ليكن بايد تو را از اين گردن فرازى فرود آورم و تو را كوچك سازم و بكوبم و توبيخ و ملامت بسيار گويم، هر چند چشم ها اشكبار و سينه سوزان است و چقدر شگفت آور است كه افراد حزب اللّه به دست آزادشدگان حزب شيطان كشته شوند. 🔹مكر خود را بكار گير و كوشش خود را انجام ده ولى بخدا قسم نمى توانى ياد ما را از ميان مردم محو و نابود كنى و احکام الهى را نمى توانى از بين ببرى اما عار و ننگ عمل زشت تو هرگز شسته نمى شود، زيرا راى تو ضعيف و مدت زندگانيت كوتاه و جمعيت و همدستانت اندك و در روز قيامت منادى پروردگار ندا مى دهد: آگاه باش كه لعنت خدا بر ستمكاران محقق است! 📚منابع ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ علیه السلام ▪️ جلد 45 ▪️                    س س ع @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
ب به خشم آمد و گفت: ▪️ادعاى دروغ مى كنى اگر بخواهم مى توانم. ▪️زينب فرمود: چنين نيست خدا چنين اختيارى به تو نداده است مگر آن كه از دين ما خارج شوى و به دين ديگرى درآئى.  🔹يزيد سخت خشمگين شد و گفت: اين چنين با من سخن مى گوئى؟ پدرت و برادرت از دين خارج شدند! ▪️زينب فرمود: به دين خدا و جد و پدر و برادرم تو و پدرت و جدت هدايت شده ايد اگر مسلمان باشيد. ▪️يزيد گفت: دروغ مى گوئى اى دشمن خدا. 🔸زينب فرمود: تو اميرى به ظلم و ستم دشنام مى دهى و با قدرتت به طرفت تحميل مى كنى. يزيد از سخن زينب خجالت كشيد و سكوت كرد. 😭مرد شامى دوباره سخنش را تكرار كرد و گفت: اين دختر را به من ببخش. ▪️يزيد گفت: خفه شو خدا مرگ حتمى به تو ببخشد. 🔹لذا زينب مظلومانه با اين كه در دست يزيد اسير است و حامى و پشتيبانى ندارد، اما با يك شجاعت بى نظير و شهامت بى مانند بياناتى ايراد مى فرمايد كه بينى يزيد را به خاك مى مالد تا آنجا كه مى فرمايد: 🔸من تو را انسانى بى قدر و بى ارزش مى دانم و سخت تو را مى كوبم و بسيار تو را توبيخ و سرزنش مى كنم، تو هر چه تلاش كنى و مكر و حيله بكار برى نمى توانى نام ما را از سر زبانها بردارى. محبت ما را از دلها خارج كنى و احکام دين را از بين ببرى، ليكن عار و ننگ كار تو هرگز و با هيچ آبى شسته نمى شود. 🔹راستى عجيب شجاعانه، يزيد را با خاك يكسان مى كند، آرى او دختر اميرمؤمنان على بن ابيطالب است لذا در برابر همه حضار مجلس بپا خواست و پس از حمد و ثناى پروردگار و درود بر پيامبر و دودمان او فرمود: 🔸 يزيد گمان مى كنى از اين كه همه راههاى زمين و آسمان را به روى ما بستى و ما را مانند اسيران شهر به شهر مى گردانى، نزد خدا خوار و بى مقدار مى شويم و تو مورد عنايت الهى گرديده اى و مقاومت نزد خدا فزون گشته كه اين چنين باد به دماغ افكنده و اظهار خوشحالى و شادمانى مى كنى؟ 🔹چون مى بينى دنيا به كام تو است و كارها بر وفق مرادت جريان دارد؟ و حكومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنين نيست، آرام باش، به جهل و نادانى اتكا مكن، مگر گفته خدا را فراموش كرده اى: كفار گمان نكنند كه مهلت دادن به آنها به خير آنها است بلكه به آنها مهلت مى دهيم تا بر گناهانشان بيفزايند كه براى آنان عذابى دردناك است. 😭اى پسر آزادشدگان آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده نگهدارى و دختران رسول خدا (ص) به اسارت بسر برند و پرده حجاب آنها دريده و صورت هاشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزديك چهره آنان را بنگرند. در حالي كه مرد و محرمى ندارند تا از آنها حمايت كند؟! 🔸آرى چگونه انتظار حمايت داشته باشيم از كسى كه جگر پاكان را به دندان مى كشد و گوشت او از خون شهدا روئيده است و چگونه ممكن است از دشمنى با ما كوتاهى كند كسى كه از روى بغض و كينه به ما نگاه مى كند. 🔹و با چوب خيزران بر لبان و دندان سيد جوانان اهل بهشت مى زند چرا چنين نگوئى كه به خيال خود فتنه را با كشتن ذريه رسول خدا و ستارگان زمين ريشه كن كرده اى، آنگاه پدران خود را مى خوانى، بزودى به آنان ملحق خواهى شد در حالي كه آرزو مى كنى كاش فلج بودم و لال مى شدم و چنين جملاتى را نمى گفتم و چنان كارهائى را انجام نمى دادم، خدايا حق ما را بستان و انتقام ما را از دشمنان بگير و آنها را كه خون ما را ريختند مورد غضب خود قرار ده... 🔸هر چند سخن گفتن با تو مصيبتم را تشديد و اندوهم را افزون مى سازد ليكن بايد تو را از اين گردن فرازى فرود آورم و تو را كوچك سازم و بكوبم و توبيخ و ملامت بسيار گويم، هر چند چشم ها اشكبار و سينه سوزان است و چقدر شگفت آور است كه افراد حزب اللّه به دست آزادشدگان حزب شيطان كشته شوند. 🔹مكر خود را بكار گير و كوشش خود را انجام ده ولى بخدا قسم نمى توانى ياد ما را از ميان مردم محو و نابود كنى و احکام الهى را نمى توانى از بين ببرى اما عار و ننگ عمل زشت تو هرگز شسته نمى شود، زيرا راى تو ضعيف و مدت زندگانيت كوتاه و جمعيت و همدستانت اندك و در روز قيامت منادى پروردگار ندا مى دهد: آگاه باش كه لعنت خدا بر ستمكاران محقق است! 📚منابع ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ علیه السلام ▪️ جلد 45 ▪️                    س س ع @hosenih_maghtal
✅ ورود کاروان اسرا به در 🔻بنابر نقلى در روز دوم ماه صفر سال ۶۱ هجری، اسراى اهل بیت علیهم السلام را وارد مجلس یزید کردند.[۱] کاخ یزید در آن روز به انواع زینت آراسته بود، براى یزید تخت مرصّعى نهاده و شخصیت هاى داخلى و خارجى هر یک در جاى خود قرار گرفته بودند. مامورین  وارد شدند و فریاد کشیدند: ▪️به عزت امیر سوگند که خاندان ابوتراب را کشتیم و آنها را ریشه کن نمودیم، شرح واقعه را بیان کردند و سرها را نزد یزید گذاشتند. 📚 قلائد النحور، محرم و صفر، ص ۳۵۳. @hosenih_maghtal
و سر امام حسین علیه‌السلام 🔻سر مبارک امام حسین علیه السلام نزد یزید در قرار داشت. سکینه و فاطمه دختران ابى عبدالله علیه السلام قد مى کشیدند تا سر را در داخل طشت ببینند، همین که چشمشان به سر پدر افتاد صداى شیونشان بلند شد. 😭یزید با چوب دستى بر لبهاى حسین مى زد و مى گفت: ▪️یومٌ بیوم بَدر؛ ▪️امروز از جنگ بدر انتقام گرفتیم و این اشعار را مى خواند: لیت اشیاخى ببدر شهدوا * جزع الخزرج من وقع الاسل فاهلّو واستهلّوا فرحا * ثمّ قالوا یا یزید لاتشل قد قتلنا القوم من ساداتهم * و عدلناه ببدر فاعتدل لعبت هاشم بالملک فلا * خبر جاء و لا وحى نزل لست من خندف ان لم انتقم * من بنى احمد ما کان فعل[۲] 🔻شاعری پارسى زبان ترجمه این اشعار را به فارسى به شعر آورده: پدرانم که به بدر از خزرج * ناله ها از دم شمشیر شنید کاش بودند و بگفتندى شاد * دست تو درد مبیناد یزید آنقدر سرور از آنان کشتیم * تا که با بدر برابر گردید بازى هاشم و ملک است و جز این * خبرى نامد و وحیى نرسید نیم از خندف اگر نستانم * کینه ام ز آل نبى بى تردید 🔺ابو برزه اسلمى که در مجلس حضور داشت و رسول خدا صلى الله علیه و آله را درک کرده بود گفت: ▪️ یزید! لبهاى حسین را چوب مى زنى؟ رسول خدا را دیدم که این لبها و لبهاى برادرش حسن را مى بوسید و مى فرمود: ▪️«انتما سیّدا شباب اهل الجنة قتل اللّه قاتلکما و لعنه و اعدّ له جهنم و سائت مصیرا»؛ ▪️شما دو نفر آقاى جوانان بهشتید خدا بکشد قاتل شما را و او را لعنت کند و جهنم را برایش آماده سازد که بد جایگاهى است.[۳] 📚منابع ۲-سید بن طاووس در لهوف اشعارى را که یزید خوانده است به عبدالله بن الزبعرى نسبت داده که در جنگ احد سروده است و دیگران هم از او تبعیت نموده و نسبت به ابن زبعرى داده اند لیکن آنچه مسلم است تمام اشعار نمى تواند از این شاعر باشد مانند بیت دوم و پنجم، بلکه اشعار این شاعر ۱۶ بیت در تواریخ از جمله سیره ابن هشام جلد سوم صفحه ۱۴۳ آمده که فقط بیت اول در اشعار ابن زبعرى دیده مى شود.(لهوف ص ۱۸۰)  ۳-بحار، ج۴۵، ص۱۳۲؛ حیاه الحسین، ج۳، ص۳۷۷؛ سیره ابن هشام، ج۳، ص۱۴۳؛ طبرى، ج۷، ص۳۸۳؛ لهوف، ص۱۸۰. @hosenih_maghtal
در 🔻حضرت زینب مظلومانه با این که در دست یزید اسیر است و ظاهرا حامى و پشتیبانى ندارد، اما با یک شجاعت بى نظیر، بیاناتى ایراد مى فرماید که بینى یزید را به خاک مى مالد تا آنجا که مى فرماید: ▪️من تو را انسانى بى قدر و بى ارزش مى دانم و سخت تو را مى کوبم و بسیار تو را توبیخ و سرزنش مى کنم، تو هر چه تلاش کنى و مکر و حیله بکار برى نمى توانى نام ما را از سر زبانها بردارى. محبت ما را از دلها خارج کنى و احکام دین را از بین ببرى، لیکن عار و ننگ کار تو هرگز و با هیچ آبى شسته نمى شود. 🔻او در برابر همه حضار مجلس پس از حمد و ثناى پروردگار و درود بر پیامبر و دودمان او فرمود: ▪️«اظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السّماء فاصبحنا نساق کما تساق الاسارى انّ بنا على اللّه هوانا و بک علیه کرامة؟ و ان ذلک لعظم خطرک عنده؟ فشمخت بانفک و نظرت فى عطفک جذلان مسرورا حین راءیت الدّنیا لک مستوثقه و الامور متسقة و حین صفى لک ملکنا و سلطاننا فمهلا مهلا لاتطش جهلا انسیت قول اللّه تعالى: و لا یحسبنّ الّذین کفروا انّما نُملى لهم خیرٌ لانفسهم انّما نُملى لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب الیم». ▪️ یزید گمان مى کنى از این که همه راههاى زمین و آسمان را به روى ما بستى و ما را مانند 😭اسیران شهر به شهر مى گردانى، نزد خدا خوار و بى مقدار مى شویم و تو مورد عنایت الهى گردیده اى و مقامت نزد خدا فزون گشته که این چنین باد به دماغ افکنده و اظهار خوشحالى و شادمانى مى کنى؟ چون مى بینى دنیا به کام تو است و کارها بر وفق مرادت جریان دارد؟ ❇️و حکومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنین نیست، آرام باش، به جهل و نادانى اتکا مکن، مگر گفته خدا را فراموش کرده اى: ▪️کفار گمان نکنند که مهلت دادن به آنها به خیر آنها است بلکه به آنها مهلت مى دهیم تا بر گناهانشان بیفزایند که براى آنان عذابى دردناک است. 😭«أمِن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و اماءک و سوقک بنات رسول اللّه سبایا...»؛ 😭اى پسر آزادشدگان[۴] آیا از عدالت است که زنان و کنیزان خود را در پس پرده نگهدارى و دختران رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به اسارت بسر برند و پرده حجاب آنها دریده و صورت هاشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزدیک چهره آنان را بنگرند. در حالی که مرد و محرمى ندارند تا از آنها حمایت کند؟! آرى چگونه انتظار حمایت داشته باشیم از کسى که جگر پاکان را به دندان مى کشد[۵] و گوشت او از خون شهدا روئیده است و چگونه ممکن است از دشمنى با ما کوتاهى کند کسى که از روى بغض و کینه به ما نگاه مى کند و در مقام افتخار به کشتن مردان الهى مى گوید: و اهلوا و استهلوا فرحا * ثمّ قالوا یا یزید لاتشل. 😭و با چوب خیزران بر لبان و دندان سید جوانان اهل بهشت مى زند. چرا چنین نگوئى که به خیال خود فتنه را با کشتن ذریه رسول خدا و ستارگان زمین ریشه کن کرده اى، آنگاه پدران خود را مى خوانى، بزودى به آنان ملحق خواهى شد در حالی که آرزو مى کنى کاش فلج بودم و لال مى شدم و چنین جملاتى را نمى گفتم و چنان کارهائى را انجام نمى دادم، خدایا حق ما را بستان و انتقام ما را از دشمنان بگیر و آنها را که خون ما را ریختند مورد غضب خود قرار ده... 😭هر چند سخن گفتن با تو مصیبتم را تشدید و اندوهم را افزون مى سازد لیکن باید تو را از این گردن فرازى فرود آورم و تو را کوچک سازم و ملامت بسیار گویم، هر چند چشم ها اشکبار و سینه سوزان است و چقدر شگفت آور است که افراد حزب اللّه به دست آزادشدگان حزب شیطان کشته شوند. و فرمود: ▪️«فکِد کَیدک واسعَ سعیک و ناصِب جُهدک فواللّه لاتمحُو ذکرَنا و لاتمیتَ وحینا و لاترحض عنک عارها و هل راءیک الّا فند و ایامک الا عدد و جمعک الا بدد یوم ینادى المنادى الا لعنة اللّه على الظالمین»؛ ▪️ مکر خود را بکار گیر و کوشش خود را انجام ده ولى بخدا قسم نمى توانى یاد ما را از میان مردم محو و نابود کنى و احکام الهى را نمى توانى از بین ببرى اما عار و ننگ عمل زشت تو هرگز شسته نمى شود، زیرا راى تو ضعیف و مدت زندگانیت کوتاه و جمعیت و همدستانت اندک و در روز قیامت منادى پروردگار ندا مى دهد: آگاه باش که لعنت خدا بر ستمکاران محقق است.[۶] 📚منابع: ۴- این جمله اشاره است به فرمایش رسول خدا در فتح مکه به ابوسفیان جد یزید و همدستانش؛ انتم الطلقاء: شما آزادید. ۵- این جمله اشاره است به عمل جده یزید -هند جگرخوار- که جگر حضرت حمزه را بیرون آورد و بدندان کشید که بخورد. ۶-اعلام النساء، ج۲، ص۵۰۴؛ بحار، ج۴۵، ص۱۳۳؛ نفس المهموم، ص۴۴۴؛ حیاه الحسین، ج۳، ص۳۷۸. @hosenih_maghtal
✅ دختر امام حسین و مرد شامى 🔻مردم شام اسراى اهل بیت پیغمبر را از خوارج بحساب مى آوردند و یا اسراى رومى فکر مى کردند، 😭😭😭لذا مردى از اهل شام در  فاطمه دختر امام حسین علیه السلام را دید و از یزید خواست که این دختر را به او ببخشد. 😭دختر ابى عبدالله علیه السلام از سخن مرد شامى لرزه بر اندامش افتاد و به عمه اش گفت: 😭أوتمتُ و استخدم؛ 😭یتیم شدم و حالا باید کنیزى کنم. 🔻حضرت زینب علیها السلام به مرد شامى پرخاش کرد و فرمود: دعوى دروغ کردى و پست تر از آنى که چنین خواهشى کنى که نه براى تو و نه براى امیرت جایز نیست. (مقام ولایی زینب کبری سلام الله علیها) یزید از گفتار زینب به خشم آمد و گفت: ادعاى دروغ مى کنى، اگر بخواهم مى توانم. زینب سلام الله علیها فرمود: 🔺چنین نیست خدا چنین اختیارى به تو نداده است مگر آن که از دین ما خارج شوى و به دین دیگرى درآئى.(جاری شدن امر الهی از زبان زینب کبری سلام الله علیها) 🔻یزید سخت خشمگین شد و گفت: ▪️ این چنین با من سخن مى گوئى؟ ▪️پدرت و برادرت از دین خارج شدند! 🔻زینب سلام الله علیها فرمود: ▪️به دین خدا و جد و پدر و برادرم، تو و پدر و جدت هدایت شده اید اگر مسلمان باشید. 🔺یزید گفت: دروغ مى گوئى اى دشمن خدا. 🔺زینب فرمود: تو امیرى به ظلم و ستم دشنام مى دهى و با قدرتت به طرف مقابلت تحمیل مى کنى. یزید از سخن زینب خجالت کشید و سکوت کرد. مرد شامى دوباره سخنش را تکرار کرد و گفت: این دختر را به من ببخش. یزید گفت: دور شو! خدا مرگ حتمى به تو ببخشد.[۷] 📚منابع ۷- ارشاد، ص۲۴۶؛ بحار، ج۴۵، ص۱۳۶؛ حیاة الحسین، ج۳، ص۳۸۹؛ طبرى، ج۷، ص۳۷۷؛ کامل، ج ۴، ص۸۶؛ روضة الواعظین، ص۱۶۴. ✅ پ.ن : 1⃣در ابتدا در متن فوق مقام ولایی زینب کبری سلام الله علیها را مشاهده میکنیم که مثل فرمان سکوت دادن به جمعیت در بازار کوفه اینجا هم از مقام ولایی خود امر میکند و به عنوان مصداق این آیه متجلی میشود: 🔻إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(یس ۸۲) 🔺شأن او این است که چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش، پس بی درنگ موجود می شود. 2⃣موضوع دومی که برداشت میشود این است که گاها سوال پیش میاید که آیا به نوامیس آل الله در مسیر دست درازی هم شده؟ اینجا مشاهده میکنیم که إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا در جایی که نیاز باشد خداوند متعال بواسطه مقام ولایت از آنها دفاع نموده است. 3⃣اما در پایان عده ای معتقدند روضه مکشوفه و باز روضه ابدان مطهر نیست و روضه باز روضه ناموس اهل بیت علیهم السلام است. @hosenih_maghtal