eitaa logo
﴿ حسینیهــ دل ﴾
34 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
839 ویدیو
78 فایل
﷽ دنیادنیاحرف دنیادنیاواژه‌هاےژࢪف دنیادنیاجملہ‌وجملہ‌وجملہ‌هم نمےتواندجاےخالۍتورا پرکند... پس ڪےمیایۍآقاجان؟ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ناشناس :)⇩ https://harfeto.timefriend.net/16366125557117 ۞ کپی به شرط دعا برای فرج✔ پلی مستقیم بہ ادمین⇦ @zeyton_11
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 آهنی که برای پل هوایی استفاده می‌شود،🎢 با آهنی که در یک🏚 ساختمان معمولی به کار می‌رود، تفاوت دارد. 🌡 بنابراین بارها آن را آزمایش می‌کنند و یا وقتی می‌خواهند آن را در ✈️هواپیما به کارببرند، باید نقطة ذوب🔥 بالایی داشته باشد و به زودی از بین نرود و مانند فولاد محکم باشد. ✅یاران 🌤امام زمان (عج) در هنگام ظهور، قلب هایشان مانند فولاد، محکم است چرا که می‌خواهند در یک ✈️هواپیمای خیلی بزرگ استفاده شوند. اگر این ✈️هواپیما که همه عالَم در آن وجود دارد، سقوط کند، همه چیز سقوط خواهد کرد؛😰 ✅ بنابراین باید طوری باشند که آسیب نبینند و استحکام خیلی زیادی داشته باشند. 💠امام صادق علیه السلام در وصف یاران 🌤امام زمان (عج) می‌فرمایند: «رجال کأنّ قلوبهم زبر الحدید لا یشوبها شک فی ذات الله أشدّ من الحجر». 💫آنان مردانی هستند که گویا دل هایشان پاره‌های آهن است و از سنگ سخت ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.💫(بحارالانوار/ج۵۲/۳۰۸) 📌این یاوران آن قدر با صلابت و استوارند💪 که سختی‌ها و مصیبت ها، در آن خللی ایجاد نمی کند، بلاها و امتحانات، آرامش آن‌ها را به تلاطم نمی افکند و شبهات و سؤالات در آن‌ها هیچ رخنه ای ایجاد نمی کند؛ چراکه آنان از سرچشمة توحید ناب سیرابند و به حضرت حق اعتقاد محکمی دارند. ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @hoseynie_del 🌸࿐🔖̸༊
❤️ مهدی جان! 🌿🌷 آن چشم کز غبار کوی تو سرمه کند، چشمة نور می‌شود. 🤩 و آن دل که از غم اشتیاق تو لبریز گردد، غرق سرور می‌شود. 💞 بیگانه ای که مهر تو در دلش افتد، آشناست. 👬 و گدایی که بر آستان تو ایستد، برتر از پادشاست💰. خوشا به حال مسافر کویت که بدرقة راهش، دعای توست😍 و خوشا به اقبال آن دلشده ای که به زیر سایه همای توست💫🌱 عاشق واقعی، جز «با محبوب بودن» را آرزو نمی کند و «به غیر او روی نمودن» را نمی خواهد 😞💔 جز بر خاک آستان دوست، سر نمی ساید و جز در هوای وصالش بال و پر نمی گشاید 🌾⚡️ جز غزل اشتیاق، شعری نمی سراید و از درد عشقش درمان نمی خواهد 🌸💔 خدایا! 🍃🍃 توفیق عاشقی آن سرو خرامان و انتظار آن بهار گل افشان را عنایتمان کن؛ 📿🎉 بهاری که سرانجام در پی زمستان سرد انتظار فرا خواهد رسید. «شبی با نسیم سخر خواهد آمد 💫 گل از پرده روزی به در خواهد آمد 🌱 گل باغ نرگس به بستان زهرا 🍂 چو نور حَسَن جلوه گر خواهد آمد ⚡️ چو بوی گل سرخ صبح شکفتن 🌹 شکوفا به باغ نظر خواهد آمد🌱 چو جان مصوّر چو عدل مجسّم 💗 به دفع ستم از سفر خواهد آمد 💐 به سر منزل عشق، آن موج رحمت ز دریای خون و خطر خواهد آمد 😇 چراغ هدایت، فروغ ولایت 🌟 ز ره مهدی منتظر خواهد آمد»✨ ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @hoseynie_del 🌺🌸
ششم تیر سالروز ترور نافرجام آیت الله خامنه ای آقای ما💚 جسم تو كامل است، ناقص نيست مي‌دهد عطر يك بغل گل ياس دستت اما حكايتي دارد... رَحِمَ اللهُ عَمِي العباس! حضرت ماه💚 @hoseynie_del
💠 🍃🌹 🎤استادمون‌میگفتـــــ. . . گاهے یڪ به نامحرم، یڪ با نامحرم بسیاری از لطفـــــ ها را از انسان مے گیرد...😱 لطفـــــ رسیدن به الهی! لطفـــــ رسیدن به !🥀 لطفـــــ رسیدن به ‹عج›🌤 ✅فقط این را بدانیم 🥀 هرگز اهلِ رابطه با نبودند... 📛 ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @hoseynie_del 🌸࿐🔖̸༊
﴿ حسینیهــ دل ﴾
●|🌻داستان#مسافرگمشده●|🌻 "قسمت ششم"↯ □این بار در صدایش محبّتی بود که به من قوّت دل می‌داد و وحشتم ر
●|🌻داستان ●|🌻 "قسمت هفتم"↯ □وقتی بیدار شدم و خود را زنده و سالم دیدم، از مهربانی خداوند مدت‌ها گریه کردم و از سویی گرسنگی امانمرا بریده بود و هیچ قدرتی برای رفتن در خود نمی دیدم و اگر هم قدرتی در من بود نمی دانستم که باید به کدام سمت حرکت کنم😓😰 . ■دوباره دست دعا به سوی خداوند برداشتم و از امام هشتم علیه السلام که به عشق زیارت او این همه بلا را به جان خریده بودم، تقاضای کمک کردم.🤲😭 □ناگاه صدای شیهه اسبی به گوشم رسید و سواری از دور نمایان شد. اول خیال کردم که او مرا در هنگامی که از شهر خارج می‌شدم، دیده است و تعقیب‌ام کرده است تا در فرصتی مناسب به من دستبرد بزند و اگر حالا ببیند چیزی به همراه ندارم، از غضب مرا خواهد کشت💔🤦‍♀️ . ■ از این رو بسیار ترسیده بودم؛ امّا نه نیرویی برای مقاومت در خود می‌دیدم و نه پایی برای فرار کردن. 😖🖤 □دوباره خود را به خدا سپردم تا آنکه آن سوار نزد من رسید و با سلامی به تمام آشوب‌های دلم خاتمه داد. 🤗😍 □- دیدی صادق! نگفتم که دروغ می‌گوید، تاکنون چشمه آبی بود و بعد قضیه جانوران، حالا هم قصه سوار. آیا کسی نیست بگوید آخر آن سوار تک و تنها در آن بیابان چکار می‌کرد؟😒☹☹☹ ■با یک خیز، یقه احمد را گرفت و محکم به سوی خود کشید و به او گفت: به خدا اگر یکبار دیگر دهانت را باز کنی با همین شمشیر سر از تنت جدا خواهم کرد.😡🗡 □آن گاه در حالی که او را به عقب هول داد، با تشویش و نگرانی به من گفت: ادامه بده برادر! بگو پس از آن چه اتفاقی افتاد و آن سوار به کدام سمت رفت؟ 😨🤯 ■از اضطراب لحظه به لحظه ای که در آن مرد که صادق خوانده می‌شد، پدید آمد، مبهوت مانده بودم و از خود می‌پرسیدم: چرا این گونه برای شنیدن داستانی که باور کردنش مشکل است، بی تابی می‌کند. امّا جوابی برایش پیدا نمی کردم جز اینکه ادامه سرگذشتم را برایش بازگو کنم:😇 □آری! محبّتی در گفتن سلامش بود که دغدغه درونم را آرام می‌ساخت. جواب سلامش را دادم و خیره به جمالی شدم که مانندش را هرگز ندیده بودم.🤩 ■ با قامتی میانه و سیمایی سبزه گون که چشم قادر به تماشایش نبود و نوری چون خورشید از اطرافش می‌تابید. چنان ملتهب به نظر می‌رسید که جرأت نکردم بیشتر از این منتظرش بگذارم😍❤️ ... 📚مسافرگمشده نوشته مسلم پور وهاب ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @hoseynie_del
🌿 این چھ داٰرے و دَر چھ موقعیتی هَستی؛:) مهم این است کھ تو چقدر باٰزدِهی داٰشتہ است و دَر چھ ­نوع موضع­ گیرے داشتہ‌اے...! 🤔 آدَمی و نیٖست؛ بَلکھ : فَرزندِ اِنتخاٰبِ خویش و زاٰدھ موضع­ گیرے هاٰست...!! 📙حرکت/۱۸۷ ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @hoseynie_del 🌸࿐🔖̸༊
رهبر معظم انقلاب: جریان تحول در قوه قضائیه باید ادامه پیدا کند 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه: چند نکته را بنده باید عرض بکنم که ان‌شاءاللّه در آینده‌ی حرکت قوه‌ی قضائیه مورد توجه قرار بگیرد: در درجه‌ی اول مسئله‌ی رویکرد تحولی در قوه است. 🔻البته تحول به معنای درست کلمه در یک سال و دو سال و اینها انجام نمیگیرد اما شروع این حرکت در قوه‌ی قضائیه و اتخاذ این جهتگیری و این رویکرد چیز بسیار مهمی بود. این باید ادامه پیدا کند، متوقف نشود بلکه باید شدت پیدا کند. 🔻 سند تحول قوه قضائیه، سند قوی خوبی است. این سند به معنای واقعی کلمه عملیاتی است و شعاری و ظاهری نیست. همین سند را ملاک عمل قرار بدهید. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
﴿ حسینیهــ دل ﴾
●|🌻داستان #مسافرگمشده●|🌻 "قسمت هفتم"↯ □وقتی بیدار شدم و خود را زنده و سالم دیدم، از مهربانی خداون
●|🌻داستان ●|🌻 "قسمت هشتم"↯ □- بعد در حالی که به رویم لبخند می‌زد، فرمود: چه می‌کنی؟ سرگذشتم را مختصر به او گفتم و او در میان ناباوری به من فرمودند: 🙃🤗 ■در کنار تو، سه عدد خربزه است، چرا نمی خوری؟🤔 □من که روز قبل برای یافتن هندوانه ای بیش از پانصد حنظل را شکسته بودم و چیزی نصیبم نشده بود گمان کردم که آن سوار مسخره‌ام می‌کند لذا رو به او کردم و گفتم: چرا این گونه ریشخندم می‌کنی؟ اگر یاری‌ام نمی کنی، بگذار به حال خود باشم. ☹😒 □دوباره با همان کلام مهربانش فرمودند: به عقب نگاه کن😊🌿 . ■گفته اش را باور نداشتم، امّا از روی ضعف و گرسنگی سرم را به سمتی که اشاره کرده بود، برگرداندم و در کمال تعجّب بوته ای دیدم که سه خربزه بزرگ بر آن آویزان بود😳. لحظه ای گمان کردم باز حنظل ا ‌فدایی مولا: ست و از روی ضعف آن‌ها را خربزه می‌بینم😞🍂 ■. امّا صدای پر محبّتش را شنیدم که می‌گفت: به یکی از آن‌ها سدّ جوع کن، نصف یکی را ظهر بخور و نصف دیگر را با خربزه صحیح دیگر همراه خود ببر و از این راه به خط مستقیم روانه شو! فردا قریب به ظهر، نصف خربزه را بخور و خربزه دیگر را البته مصرف مکن که به کارت خواهد آمد. نزدیک به غروب به سیاه خیمه ای خواهی رسید. آن‌ها تو را به قافله خواهند رسانید. 🌱🙃 □به اینجای داستان که رسیدم آن مرد (صادق) در حالی که می‌گریست، از چادر بیرون دوید و صدای ناله و زاری به گوش می‌آمد. 😭💔 ■تمام آن‌هایی که در آنجا بودند از پریشانی او دچار شگفتی شده بودند. به خود جرأت دادم و از چادر بیرون آمدم. دیدم که در فاصله چند قدمی از چادر دو زانو روی خاک نشسته و پیشانی اش را به خاک می‌مالید و مدام به پارسی چیزی می‌گوید. رو به رویش نشستم و در حالی که می‌ترسیدم بر من غضب کند، دست روی شانه اش گذاشتم و آرام گفتم۱۱😰😶 :□ چرا این گونه زاری می‌کنی؛ برادر مگر آن سوار چه کسی بود؛ آیا او را می‌شناسی؟ با شنیدن صدایم سر از خاک برداشت و چنان به من زل زد که مرگم را حتمی دانستم و به همان حال گفت: به کدام سو رفت؟ به کدام سو؟ و بغضی را که در گلویش مانده فرو داد و با چشمانی بی تاب و لبریز از اشک نگاهم کرد😭😭. ... 📚مسافرگمشده نوشته مسلم پور وهاب ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @hoseynie_del
نمیشه رئیسی صبح ها بره قوه قضاییه و عصرها بره ریاست جمهوری؟؟🤭 @hoseynie_del
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ 🤩 ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ . ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ !☹️ ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ:ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ .. ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺏ،ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .🥃 ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ :" ﺣﺘﻤﺎ ." ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ💊 ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ .. ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ..😴 ﻣﺮﺩ 📝ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ . ﻫﻨﮕﺎﻣﯽﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ .😱😅😂🤣 یادمان باشد از گریزی نیست. ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @hoseynie_del 🌸࿐🔖̸༊
سخت‌ترین‌ ، است‌که‌‌ آن‌راسبك‌شمارد .🌿'!🤭 📚نهج‌البلاغہ/حکمتِ⁴⁷⁷ ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @hoseynie_del 🌸࿐🔖̸༊
🤲 🍃«به نام خداوند بخشنده مهربان؛ 💞 خدایی که مرا آفرید، مرا هدایت کرد و از گرسنگی و تشنگی در امان داشت.:)😊 گاهِ بیماری درمانم بخشید و سلامتی‌ام داد.💉😷 خدایی که مرا خواهد میراند و پس از آن، باز زنده‌ام خواهد کرد.⚰ خدایی که امید دارم را بیامرزد و سیاهی را از نامه عملم💌 پاک کند». 🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊 🍃«به نام او، در پناه او، به لطف او و در راه او؛ که زیباترین نام‌ها از اوست.😇 بر او توکل می‌کنم که هیچ قدرتی و توانی جز او و از سوی او نیست. 💪 🍄بر او تکیه می‌کنم و از او در خواست می‌کنم: خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست و🚪درهای وادی رحمت را به روی من بگشا.:)😊 به دیار راهم ده.🚪درهای وادی را بر من ببند و راهم را به بیراهه‌ها سد کن.😔 مرا از زائرین و از آباد گران مسجدها قرار ده. 💗دوست دارم نامم در شمار کسانی باشد که شب و روز در مناجات و راز و نیاز با تواَند؛ آنانی که در فروتن و خالصند و ترسان از تو. 👹شیطان را از من دور کن و از لشکر ابلیس در امانم دار». الهی! ای پروردگار من! 💞 مرا حکمت عطا کن و به صالحان و خوبان پیوندم ده. بر زبانم و جاری دار و از و بهره مندان از رحمتت قرارم ده، ای مهربان ترین مهربانان!😘😍 ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ ✍ @ansaralmahdi59 🍓࿐ 🌸࿐🔖̸༊