eitaa logo
حسیــــ🕊ـنیه شهیــــ🌷ـدان
123 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
663 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ عزیزان هفده شهریور آفرین... 👆 سخنرانی کمتر دیده شده آیت‌الله خامنه‌ای در بهشت زهرا؛ در دومین سالگرد واقعه کشتار مردم در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ توسط رژیم شاهنشاهی 📲 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با هر تیپ و ظاهر و باطنی که هستی، به آغوش امام زمانت برگرد؛ که آغوشش همیشه برای تو بازست... ♡ سلام پدر مهربانم ☁️🌥️⛅🌤️☀️ @hoseynieh_shahidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ان شاالله سعی می کنم هر روز آیاتی از قرآن حکیم رو تو کانال بزارم، تا همه با هم هماهنگ با کانال حضرت آقا، لااقل در روز یک صفحه قرآن بخونیم🌹 اینجوری هرجا باشیم، خوندن این یکی، دوصفحه برامون راحته ... 🙂
سعی می کنم هر روز قرائت قرآن رو یادآوری کنم تا من و شما دوستان خوبم با هم ازین خیربزرگ بهره مند بشیم🥰 همه باهم؛ پیش به سوی سعادت💖:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️آقامیری میگه: اسرائیل رو نزنیم! ببخشیم، چون امیرالمومنین گفتند با دشمنت با فضل برخورد کن❗️ ✅ خیلی کوتاه و روان، سیاست خدا و انبیا رو در کیفیت انتقام گرفتن رو در کلیپ بالا ببینیم، 𝒃𝒐𝒊𝒆_𝒂𝒕𝒓𝒆𝒌𝒉𝒐𝒅𝒂•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به خصوص اگه هدفت رسیدن به اوج انقلاب باشه 😢😍:)♡ اوج انقلاب اسلامی کجاست؟ تو پی وی منتظرتم... 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است! 🔻 مشهدی رمضان می‌گوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره می‌رود؛ تا این‌که جلو آمد و گوشتی خرید ولی به‌جای پول، شناسنامهٔ شوهرش را به‌عنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم. 🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و به شوهر مجروحش غذا می‌خوراند. اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانواده‌ام به برویم و دویست تومان پول پس‌انداز کرده بودم. رو کردم به علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما می‌آیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم. 🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانواده‌ام واقع شدم. همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمی‌دهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست می‌دهد و می‌گوید خوش آمدی به خانهٔ ما. این‌جا فهمیدم عمل حکیمانهٔ من مقبول افتاده است. 👤 📚 برگرفته از کتاب | ج۲ 📖 ص ۹۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش به زودی فصل همیشه بهار خدا بیاید:)♡ ♡ سلام بهارم🌻 ☁️🌥️⛅🌤️☀️ @hoseynieh_shahidan
سلااام ✋🏻😇 اهالی حسینیه شهیدان🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ✅داستان تربیتی واقعی ✍معلّم از دانش‌آموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگه‌ای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچ‌کس در این مورد صحبت نکند. 🔹روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّه‌ها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّه‌ها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. 🔸معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار می‌کرد و از بچّه‌ها می‌خواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمی‌کرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" می‌نامیدند، نیست و تمام تلاش خود را می‌کرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند. 🔹آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس‌های بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است. 📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 ﮐﻼﻏﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﯿﺰﺩ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﭺ ﺳﺮﯼ ﭺ ﺩﻣﯽ ﻋﺠﺐ ﺗﯿﺮﯾﭗ ﺧﻔﻨﯽ ﺁﻭﺍﺯ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻓﯿﺾ ﺑﺒﺮﻡ؟ 🔹ﮐﻼﻍ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : نامرد ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﻭ ﺑﺮﺩﯼ ﺳﻮﻡ دبستان ﺑﻮﺩﻡ ...ﺍﻻﻥ میخوام کنکور بدم ... ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﭘﺮﺍﺕ ﺭﯾﺨﺘﻪ؟ ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩ 🔸ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﺗﻮ ﺑﺮﺩﻡ؛ دانشجو بودم ﺍﻻﻥ مافیای کنکورم ﺟﻴﮕﺮ😜😝😛 جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95