از روز اول کلاس ها شروع شد..
بچه ها روزی یک ساعت کارگاه تجزیه و ترکیب نهج البلاغه دارند که تو این کارگاه هم تمرین استادی هست و هم تقویت بنیه علمی بچه ها..
بعدش یک ساعت کلاس مکالمه عربی دارند
و در آخرین ساعت هم کارگاه پویانمایی عربی دارند...
بعد افطار هم گعده جذاب عربی...
#رمضان_کریم🌙
#روایت_سفر
🔗 @hossein57qeisari
بسم الله...
متاسفانه ی مدتی داخل کانال چیزی نگذاشتم...
ممنون وسپاس گذارم که ماندید ونرفتید🌹
الآنم می خواهم یک سفر بسیارقشنگ رو براتون روایت کنم....
#خودنوشت
سلام رفقا
چند روزی هست که اومدم مسافرت تبلیغی 🧳
سفرم به جایی هست که ویژگی های خاصی داره از آب هوا گرفته تا مردمش و رسم و رسومات جذاب و جالبشون.
آب وهوایی بسیار گرمی داره
ولی خب محبت مردم با صفا و مهمان نوازش نمیزاره گرما خیلی به چشم بیاد و اذیتمون کنه 😉
هر سال ایام #محرم🏴🏴 که میشه دلم پر میزنه برای تبلیغ و خوب خود اهل بیت علیهم السلام رزق مارو مینویسند یک بار کهنوج جنوب کرمان،یک بار بازفت،ی چند باری سیستان و بلوچستان و الانم #اندیکا
سعی میکنم بیشتر بنویسم و کامل این
سفر رو براتون روایت کنم.
روایتی از فعالیت های مختلف چند تا طلبه بصورت جهادی وبی سر و صدا
#روایت_سفر
#اندیکا
🔗 @hossein57qeisari
از بهترین نکات این سفر همراه شدن با طلبه های حوزه علمیه امام خمینی ۲ازگل بود...
طلبه هایی پرانگیزه و پرشوق،امام حسینی و به معنای واقعی کلمه جهادی..
از بهترین حوزه علمیه کشور به دورترین و محرومترین نقاط ایران سفر جهادی میروند و درکنار کار درس و بحثشون هم پابرجاست..
تولیت مدرسشون هم اون عالم بزرگواری هست که خیلی هامون باید ازش حلالیت بطلبیم بخاطر حرف هایی که شنیدیم و گفتیم پشت سرش.......
#روایت_سفر
#اندیکا
#ایت_الله_صدیقی
🔗 @hossein57qeisari
در دهه محرم طلبه ها مشغول کارهای مختلفی در منطقه#اندیکا هستند..
از ایستگاه صلواتی
گروه تعزیه
گروه سرود
کار عمرانی
رفتن مبلغین به عشایری
و..
گفتند کارتان، همه گفتیم نوکریم...
نوکری درب خانه امام حسین علیه السلام توفیقی است بسیار بزرگ .....
#روایت_سفر
🔗 @hossein57qeisari
گروه تعزیه وارد روستا میشوند و مردم رو جمع میکنند و براشون تعزیه اجرا میکنندو آخرش هم سینه زنی...
تعزیه امسال تعزیه جون خادم سیاه پوست امام حسین علیه السلام هست.
#روایت_سفر
#اندیکا
🔗 @hossein57qeisari
جون کیست؟؟
👈جَون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاهپوست اهل نوبَه (منطقهای در آفریقا) و غلام فضل بن عباس بن عبدالمطلب بود که امام علی(ع) او را خرید و به ابوذر بخشید. او تا زمان وفات ابوذر (سال ۳۲ قمری) در ربذه همراه او بود و سپس به نزد امام علی(ع) برگشت و در کنار اهل بیت ماند. گویا او در تعمیر و آمادهسازی اسلحه مهارت داشته و در نقلی از امام سجاد(ع) آمده است: شب عاشورا جون در چادر امام حسین(ع) بود و شمشیر او را آماده میکرد
نقل شده که امام حسین(ع) بر بالینش آمد و برایش دعا کرد:
«اَللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ الأبرارِ وَ عَرِّف بَینَهُ و بَینَ مُحمدٍ و آلِ مُحمدٍ»
خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا ساز.
پیکر او همراه دیگر شهدا پایین پای امام حسین(ع) به خاک سپرده شد.
خوشا به حالش ...
شهید🌷 محسن حججی🌷 هم روی اتیکت لباس نوشته بود:
جون خادم المهدی
🔗 @hossein57qeisari