اللهم الرزقناشفاعت الحسین یوم الورود
برسم ادب روزمان را باسلام برسرور وسالارشهیدان
آقااباعبدالله شروع میکنیم
اَلسلامُ علےالحُسین
وعلےعلےبن الحُسین
وَعلےاُولادالـحسین
وعَلےاصحاب الحسین
https://eitaa.com/hosseinehtohid
✨به امروز سلام بده
و خدا را بخاطر
دیدن روزی دیگر شڪرڪن
الهے همواره دلتون شاد باشد
و شادیتون ماندگار ✨
سلام صبح زمستونی تون زیبا
https://eitaa.com/hosseinehtohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوای یڪدیگرراداشته باشید
دل نشڪنید
قضاوت نڪنید
به غم ڪسی نخندید
به راحتی ازیڪدیگر گذرنڪنید
آدم ها دنیادو روزاست
هوای دلتان راداشته باشید
سلام
صبح سرد زمستونیون بخیر و شادی
تنور دلتون گرم🌱💛
https://eitaa.com/hosseinehtohid
از کسانی که می کوشند؛
آرزوهایت را کوچک و بی ارزش
جلوه دهند
دوری کن
افراد کوچک
آرزوهای دیگران را کوچک می شمارند، ولی افراد بزرگ
به تو می گویند که
تو هم میتوانی بزرگ باشی...
https://eitaa.com/hosseinehtohid
آب داخل کشتی خطرناکتر از آب بیرونشه حواست به فکرهای روزمره توی سرت باشه.
https://eitaa.com/hosseinehtohid
پیام زیر برای شما کمی تأمل می طلبد
*نابودی هیچ ملتی مستلزم استفاده از بمب اتمی یا استفاده از موشک های دوربرد نیست، فقط نیازمند پایین آمدن کیفیت آموزش و تقلب در امتحانات دانش آموزان است.*
*بیماران به دست چنین پزشکانی می میرند.*
*ساختمان ها به دست چنین مهندسانی فرو می ریزند.*
*پول به دست چنین اقتصاددانان و حسابدارانی از دست می رود.*
*عدالت به دست چنین قضاتی از بین می رود...*
*فروپاشی آموزش و پرورش، فروپاشی ملت است*.
عمر تمام خدمتگذاران در عرصه آموزش مستدام💕
بر خائنین به نظام آموزشی لعنت😡
https://eitaa.com/hosseinehtohid
#تیکه_کتاب
اگر می شد «توان فراموش کردن» را از انسان گرفت،
او ديگر هيچ ستمی را تحمل نمی کرد؛
هيچ کس به اندازه ی کسی که فراموشی را نپذيرد، تنها نيست...
آنکه به زمان های متفاوتی تعلق دارد،
معاصر هيچ کس نيست!
📘 قطره اشکی در اقیانوس
https://eitaa.com/hosseinehtohid
با روح زخمی جایی نرو
بوی خون، گرگ ها را بیدار میکنه...
گرفتی چی گفتم؟
https://eitaa.com/hosseinehtohid
💢 بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم!
و اولین چیزی هم که دلم میخواست بخرم یک یخچال برای "ننه نخودی" بود.
ننه نخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچوقت بچهدار نشده بود...
میگفتند در جوانی شاداب و سرحال بود و برای بقیه نخود میریخت و فال میگرفت.
پیر که شد، دیگر نخود برای کسی نریخت ؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش.
زمستان و تابستان آبیخ میخورد، ولی یخچال نداشت.
ننه ، شبها میآمد درِ خانهی ما و یک قالب بزرگ یخ میگرفت.
توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسهی ننه نخودی" بود.
ننه با خانهی ما ندار بود.
درِ خانه اگر باز بود بدون در زدن میآمد تو ، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم میآوردیم برای او.
با بابا رفیق بود!
برایش شالگردن و جوراب پشمی میبافت و در حین صحبت با پدر توی هر جملهاش یک "پسرم" میگفت.
یک شب تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم ؛ ننه ، پرده را کنار زد و وارد حیاط شد.
بچهی فامیل که از دیدن یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود ، جیغ زد و گریه کرد.
ننه بهش آبنبات داد.
ولی نگرفت و بیشتر جیغ زد.
بچه را آرام کردیم و کاسهی ننه نخودی را از جایخی برایش آوردیم.
بابا وقتی قالب یخ را توی زنبیل ننه انداخت، آرام بهش گفت:
"ننه! از این به بعد در بزن!"
ننه، مکث کرد و به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بیحرف رفت...
بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد.
کاسهی ننه نخودی مدتها توی جایخی یخچالمان ماند و روی یخاش، یک لایه برفک نشسته بود..
یک شب، کاسه را برداشتم و با بابا رفتیم درِ خانهی ننه.
در را باز کرد.
به بابا نگاه کرد.
گفت: "دیگه آبِ یخ نمیخورم، پسرم!"
قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود.
او توی خانهی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر".
یک در ، یک درِ آهنی ناقابل ، یک در نزدن و حرف پدر
ننه را برد به دنیای تنهایی خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده!
ننه نخودی یک روز داغ تابستان از دنیا رفت...
توی تشییع جنازهاش کاسهی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادر مرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد.
https://eitaa.com/hosseinehtohid
👌یک حرف، یک نگاه، یک عکس العمل... چقدر آثار تلخی بهمراه دارد....
کاسه یخ ؛ انگار بهانه ی عشق و مهربانی بود...
خدا میدونه کاسه یخ هر کدوم از ما کی؟ کجا؟ در یخچال دل چه کسانی!!!
هزار بار برفک گرفت و شکست و خورد شد و دیده نشد...
حواسمان به یکدیگر باشد.
در پیچ و خم این روزگار، هوای دل همدیگر را داشته باشیم و محبت و مهربانی را به بوته فراموشی نسپاریم.
نگذاریم گل محبت، پشت درب نامهربانی پژمرده شود...
یکدیگر را صمیمانه دوست بداریم...
چون عمر و زندگی اون چیزی که فکرمیکنیم نیست خیلی کوتاه ست...
https://eitaa.com/hosseinehtohid
در حریم کعبه شاه انس و جان آمد پدید
آنچه مقصود دو عالم بود، آن آمد پدید
کعبه خودقلب جهان است و ز غیب ذات خویش
سرغیب الغیب درقلب جهان آمد پدید..
*میلاد فرخنده امیرالمومنین علی (ع) و روز پدر مبارک*
https://eitaa.com/hosseinehtohid
گویند پدر و پسر را نزد حاکم بردند که چوب بزنند اول پدر را بر زمین انداخته و صد چوب زدند آه نکرد و دم نزد.
بعد از آن پسرش را انداخته و چون یک چوب زدند پدرش آغاز ناله و فریاد کرد حاکم گفت: «تو صد چوب خوردی و دم نزدی به یک چوب که پسرت خورد این ناله و فریاد چیست؟»
گفت: «آن چوبها که بر تن میآمد تحمل میکردم اکنون که بر جگرم میآید تحمل ندارم»
https://eitaa.com/hosseinehtohid