eitaa logo
یاران عاشق
279 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
253 ویدیو
1 فایل
#شهدایی #حرف_دلی #برنامه_ها #راوی_جوان_دفاع_مقدس #مجری #سخنران #طراح_یادمان جهت هماهنگی اجرابرنامه با شماره 09910041949 تماس حاصل فرمائید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊• عطࢪ هدایتَت و شوق نگاھَت... عشق بہ شھادت را درما مۍپروراند... اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
📷وداع دختر ۲ساله شهید بهروز واحدی اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📃 بیت شعری که شب گذشته رهبر انقلاب در دیدار شاعران خواندند سرشارم از جوانی، هرچند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز، رنگ بهار دارم اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
*🔶 خاطره همسر شهید نواب صفوی در یک ماه رمضان:* بعد از افطار به آقا گفتم: دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم، حتی نان خشک فقط لبخندی زد این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم سحر برخاست آبی نوشید گفتم: دیدید سحری چیزی نبود افطار هم چیزی نداریم باز آقا لبخندی زد بعد از نماز صبح هم گفتم بعد از نماز ظهر هم گفتم تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم اذان مغرب را گفتند آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود: امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم : نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود: یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم: صد البته که هست رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند طبقه پائین پسرعموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند سلام و تحیت و نشستند آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست، رفتم و آوردم آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند در همین هنگام باز صدای در آمد به آقا یوسف همان پسرعموی آقا گفتم برو در را باز کن این دفعه حتماً از مشهدند الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان مرحوم نواب چیزی نگفت یوسف رفت در را باز کرد وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است گفتم: اینها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند و به علتی مهمانی آنان به هم خورده است آقا نگاهى به من کرد خندید و رفت من شرمنده و شرمسار غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم ميل کردند و رفتند ‼️آقا به من فرمود: یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تأخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صدایشان وقتِ نداشتن، داد می‌زنند وقتِ داشتن، بخل و غفلت دارند. نمازروزه هاتون قبول 🍀 الهی شکر بخاطر نعماتی که عطا کردی🤲 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
🌹 روزه گـرفتن جـُرم سنگینی بود. 🔹 بچه ها غذای ظهـر را در یک پلاستیک جمع کرده، چهـار گوشه آن را گـره زده و زیـر پیـراهن خـود پنهـان می کردند تا زمـان افطـار مخفیـانه استفاده شود. اگـر موقع تفتیش از کسی غـذا می گرفتند او را شکنـجه می دادند. آن غـذای سـرد ظهـر با غذای مختصری که احیانا در شب می دادند را بچه ها به عنوان افطـار می خوردند و تا افطـار روز بعد به همین ترتیب می گذشت. 🔸 خدا شاهد است امروز که سالها از اسارت می گذرد به هنگام افطـار همه نوع خوراکی با بهترین کیفیت در سفـره هایمان یافت میشود ولـی لـذت افطـار دوران اسارت را ندارد. به نظـر من آن غذا غذای بهشتی بود و ما هنگام افطـار واقعا حضور خــدا را احساس می کردیم. 🎙 راوی: سـردار مرتضی حـاج باقری اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
براے شهیـد شُـدن↓ گآهے یڪ¹ خلوٺ سحر هم ڪافیسٺ دلـ ڪہ شهیـد شود در نهایٺ انسـان شهیـد مےشود اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
🔅شهید زین الدین: هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد اباعبدالله (ع) یاد میکنند... باز آینه و آب و سینی چای و نبات... باز شب جمعه و یاد شهدا با صلوات اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
💠روزه_بدون_سحری💠 🌺از همان دوران ابتدایی تا اذان می‌گفتند، وضو می‌گرفت و نماز اول وقتش را می‌خواند. وقتی هم نماز و روزه به او واجب شد، نسبت به آنها حسّاس‌تر شد. 🌻اولین سالی که باید روزه می‌گرفت، سادات‌خانم دلش نیامد برای سحری بیدارش کند؛ می‌گفت:«بچه‌ام لاغره، روزها هم بلنده و اذیّت میشه»؛ 🌺اما وقتی سید مصطفی از خواب بلند شد و دید از سحر گذشته، روزه‌اش را بدون سحری گرفت و به سادات‌خانم گفت:«اگر بیدارم نکنی، بی‌سحری روزه می‌گیرم.» سه‌روز روزه‌ی بی‌سحری باعث شد تا سادات‌خانم مجبور شود که سحرها بیدارش کند. 🌻هر بار که برای سحری بیدار می‌شد، لبخندی به مادر می‌زد و می‌گفت: «می‌دونی وقتی نمی‌خوابی و برای ما سحری درست می‌کنی، بهترین اجر رو پیش خدا داری؟ خوش به حالت! خدا همه‌چی رو می‌بینه و حساب می‌کنه.» 📚گزیده‌ای‌از کتاب«بیست‌سال‌وسه‌روز» شهید مدافع حرم🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
مرتب روزه می گرفت و خیلی وقت ها نماز شب میخواند. نماز شب او نماز معمولی‌ بیدار نبود. طوری گریه می کرد که اتاق به لرزه می افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار می ‌شدیم. او هیچوقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگی مان در منزل اجاره ای زندگی می کردیم در آن زمان ارتش به پرسنل خانه سازمانی می داد. من از او خواستم منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
«دنیا آدم را آهسته آهسته در کام خود فرو می برد؛ قدم اول را که برداشتی تا آخر میروی باید مواظبِ همان قدم اول باشی» شهید علی صیاد شیرازی🍃 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
خیلی بی‌ریا بود. دوست نداشت ریا در کارهایش باشد. قبل از شهادت کارهای خیری کرده بود که هیچکس نمی‌دانست. حتی من مادرش هم نمی‌دانستم. همیشه به همه کمک می کرد. در کار خیر پیش‌قدم بود. «به نقل از مادر شهید» اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯
رسول چند سال موتور داشت، یک مدت هم موتور تریل داشت و برای کوه استفاده میکرد! اما بیشترین خاطره ای که از موتور سواری رسول یادمه، زمین خوردناش و پاره شدن سر زانوی شلواراش بود یک شلوار سالم نداشت من هم تا جایی که می تونستم شلواراشو بخیه میکردم. حتی یک بار هم با برادرش سوار موتور بودند و تصادف میکنند... 🔺نقل از مادر شهید اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ 🆔 @hosseinfaziar ╰┅─────────┅╯