🏝 اثر درخواست هدایت از امام زمان
❇️ آیت الله جاودان :
⏪ اگر فردی از امام در زمان امامتش طلب هدایت کند، بر امام #واجب است که وی را هدایت نماید. اکنون ما در زمان امامت حجت بن الحسن قرار داریم و اگر از ایشان بخواهیم که راه را نشان دهد و ما را هدایت نماید، حتما این کار را خواهند کرد.
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
شهدا مرد بودند ...
آنقدر مرد بودند
که مثل شهید علیرضا ویزش فرد، در هنگام بازرسی مسجد شیعیان چابهار وقتی با انتحاری روبرو شد، او را محکم بغل کرد و خودش را فدای دیگران نمود...
خدا کند سر بزنگاھ مرد بمانیم
و مردانه، به شهادت برسیم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
🧶
دوباره دعوت شدیم به مهمانی حضرت دوست🌱
ماهی که در آن همه چیز لذت بخش است؛
تحمل ساعت هاگرسنگی و تشنگی در ماههای دیگر شاید طاقت فرسا باشد ولی در ماه مهمانی او شیرین و دوست داشتنی است
ماهی که در آن غرق عبادت و نگاه خدایی
ماه گعدههای دوستانه با نوجوان در مسجد محل
ماه قرآن خواندن،مناجات شبانه، اشک ریختن و نجوا با خدا
ماهی که نفس کشیدن هم در آن عبادت حساب میشود
ماهی که احساس میکنم به خدا نزدیکترم
ماه عبادت های بی پایان و مناجات ابوحمزه در بامدادش
ماه درخواست از حضرت دوست برای گرفتن برات کربلا
ماهی که در شب قدرش تقدیر یکسالهام رقم میخورد
۳۰ روز شامل نگاه خاص خدا بودن حس خیلی خوبی داره؛امیدوارم که لایق این باشیم و در این ماه به لطف خدا همگی به قرب خداوند برسیم
التماس دعا 🙏
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
با ابراهیم داخل یک خانه شدیم. چند بار یا الله
گفت و وارد یــک اتاق شـدیم. چند نفر نشــسته
بـودند. پـیرمـردی با عبای مشکــی بالای مجـلس
بـود. به همراه ابـراهـیم سلام کردیم و در گوشه
اتاق نشستیم.
صحبت های حاج آقا با یکی از جوان ها تمام
شد. ایشـان رو کرد به ما و با چهره ای خندان
گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجـب این
طرف ها!. ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا وقت نمی کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می کردند فهمیدم که ایشان ابراهیم را خوب می شناسد، حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد.
وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم مار ا یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما را شرمنده نکنید. خواهش می کنم اینطوری حرف نزنید. بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. ان شاء الله در جلسات هفتگی خدمت می رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و بیرون رفتیم.
در بین راه گفتم: ابرام جون، تو هم به این بابایه کم نصیحت می کردی، دیگه سرخ و زرد شدن نداره! با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می گی امیر جون، تو اصلا این آقا رو شناختی؟ گفتم: نه ، راستی کی بود؟ گفت: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی ها نمی دانند.
ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبای محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.
سلام بر ابراهیم، ص 124 و 125
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
از مسئولین گروه پیکار بود. با رژیم شاه میجنگید. به همین دلایل سال ۵۳ از دانشگاه اخراج شد.
افکار کمونیستی داشت. اما برای نابودی شاه بسیار تلاش کرد و زندان رفت.
بعد از انقلاب باز هم از دانشگاه اخراج شد. به هیچ چیزی اعتقاد نداشت. نه خدا و نه اهل بیت و...
✳️پدرش او را از خانه بیرون کرد. تنها، پسر عمویش بود که او را تحویل می گرفت. شهادت پسر عمو بسیار روی او تاثیر گذاشت.
هوشنگ افشار خیلی فکر کرد. مشهد رفت و حالات مردم را دید. از امام رئوف خواست کمکش کند.
امام عنایتی کرد و تمام شبهاتش برطرف شد!
با کمک دوستان راهی جبهه شد. شب عملیات والفجر۸ از بازرسی آمده و مانع حضور او در عملیات شدند. آخر زمانی منافق بوده و امکان داشت عملیات را لو دهد‼️
فرمانده ضمانت او را کرد. هوشنگ از اولین شهدای عملیات گردید...
📙برگرفته از کتاب تاشهادت. چهل حکایت از آنها که هیچ کس فکر نمیکرد شهید شوند.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
🌷ولایت فقیه🌷
از زماني كه به عراق رفت و در نجف ساكن شد، نگرش خاصي به موضوع ولايت فقيه پيدا كرد.
🔆به ما كه در تهران بوديم مي گفت: شما مانند يك ماهي كه قدر آب را نمي داند، قدر ولايت فقيه را نمي دانيد.
🔵مشكل كار در اينجا نبودِ بحث ولايت فقيه است. لذا آمريكا بر گُرده ي اين مردم سوار است و هر طور مي خواهد عمل مي كند.
✅خوب يادم هست كه ارادت هادي به ولي فقيه بسيار بيشتر از قبل شده بود.
🔴هر بار كه مي آمد، پوسترهاي مقام معظم رهبري را تهيه مي كرد و با خودش به نجف مي برد.
🌸در اتاق شخصي او هم دو تصوير بزرگ روي ديوار بود. تصوير مقام معظم رهبري و در زير آن پوستر شهيد ابراهيم هادي.
📙برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
نگید بچهست، نمیفهمه!
یک زن فرانسوی احتیاج به جراحی مغز پیدا کرد. وقتی کاسه سرش را برداشتند و عمل مغزی میکردند، چاقوی جراحی به یک نقطهی مخصوص که میرسید، (زن) آلمانی سرود میخواند.
(زن نه سواد داشته و نه آلمانی بلد بوده). شورا کردند (پزشکان، روانشناسان و ...) بالاخره رسیدند به اینجا که در جنگ جهانی دوم (آلمانیها) وقتی فرانسه را گرفته بودند، در خانههای مردم منزل کرده بودند. این بچه (زن فرانسوی) ای بوده در گهواره و این نظامیها پای گهوارهی او سرود آلمانی میخواندند.
این قضیه هم به ما میگوید👈 که ساز و آواز در مغز بچهی چند روزه اثر دارد. حتی این قضیه به ما میگوید غیبت کردن پشت سر مردم در مقابل بچه روی مغز بچه اثر دارد.
گناه کردن در مقابل بچه روی مغز بچه، در عمق جان بچه اثر دارد.
ایه الله حسین مظاهری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
🔳خنده های شیرین
🔻اول صبح مادر مرتضی گفت: بریم همدان خرید؟ یک مقدار وسایل لازم دارم راستش آن موقع پول چندانی نداشتم . بدون رودربایستی موضوع را به همسرم گفتم . ساعتی بعد برای تعمیر ماشین ام از خانه بیرون رفتم .
🔻وقتی برای پرداخت اجرت تعمیرکار دست کردم داخل جیب ام متوجه شدم که پولم زیاد شده! شب توی منزل همه دور هم جمع شده بودیم. قضیه پول های زیاد شده را که گفتم، همسرم نگاه معنا داری به مرتضی انداخت و پرسید : کار تو بوده ؟ مرتضی خندید ؛ از آن خنده های همیشگی...
🔻شهید مدافع وطن مرتضی وزینی افشار از سربازان انتظامی سنندج که چهارم فروردین ۹۰ هنگام درگیری با گروهک تروریستی پژاک به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
هرکس به خودش دروغ نگه یه روزی آدم میشه
نصیحت شهدا
✅نقل قول از یکی از دوستان شاهرخ از ایشان.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
🔳شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔻شهید به دلیل اینکه از مَنیت خود و نفسانیت خود عبور میکند و خود را فدا میکند و خودی و منیتی باقی نمیماند،
به دلیلِ این ذوب شدن اون حجابهای ظلمانی و نورانی را پشت سر میگذارد و به جایگاه «عند ربهم یرزقون» و به جایگاه «ضیافت الله» و «لقاء الله» نائل میشود...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
🔳به وقت افطار
🔻همسرم ماه رمضان راخیلی دوست داشت آخرین ماه رمضانی که باهم بودیم . کنارساختمونمون در حال ساخت و ساز بودند ونگهبانی شبها اونجا استراحت می کرد و نگهبانی می داد .
🔻شبها که افطارخونه بود.ازهرچیزی که توسفره بودآماده می کرد و برای نگهبان می برد، واقعاسفره ی خونه همیشه پربرکت بود
🔻شهیدمصطفی سو سرائی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯
🌙غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسي يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزي رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه براي افطاري! عجب حالي ميده؟! گفت: راســت ميگي، ولي براي من نيست. يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظي کرد.
🍃با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاري ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟ گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم و کله پاچه را به آنها داديم. چند تا بچه و پيرمردي که دم در آمدند خيلي تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانوادهاي بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانهشان.
📚سلام بر ابراهیم۱/ص۱۸۶
🌟امام رضا علیه السلام:
افطاری دادن تو به برادر روزه دارت، فضیلتش بیشتر از روزه داشتن توست.
الکافی؛ج۴
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╭┅─────────┅╮
🆔 @hosseinfaziar
╰┅─────────┅╯