eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
326 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بی سرپناهم سرپناه از دست دادم بی تکیه گاهم تکیه گاه از دست دادم @hosenih من روسپیدی بهارمغفرت را پاییز با روی سیاه از دست دادم  من هرچه را با دل به دست آورده بودم با یک نظر با یک نگاه از دست دادم  من اشک هایم این قدیمی همسفر را همچون رفیقی نیمه راه از دست دادم  هی رزق هی روزی مقدر کردی اما هی با خطا هی با گناه از دست دادم @hosenih سهم من از مهمانیت شد نان حسرت این ماه را هم غرق آه از دست دادم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شیعه باید خدا نشان باشد با بد و خوب مهربان باشد پیش از توبه بی گمان باید به خداوند خوش گمان باشد @hosenih در سحرگاه، کسب رزق کند دستهایش به آسمان باشد جای نان طالبِ نیاز شود وقت افطار نکته دان باشد اولِ متن آرزوهایش نامی از صاحب الزمان(عج) باشد رمضان با سکوتِ پی در پی فکر تربیتِ زبان باشد در فراز «علی(ع) ولی الله» غرق در لذت اذان باشد خوش بحال کسی که در محشر با علی(ع) راهیِ جنان باشد بعدِ مهمانیِ خدا هر آن از بدِ نفْس در امان باشد @hosenih رو به پایان رسید مهمانی ماهِ مان را بگو عیان باشد کاشکی رؤیتِ گل نرگس عیدیِ عید فطرمان باشد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر سفره خالی ماهم نان ببخشید                یعنی که بر این جسم مرده جان ببخشید @hosenih اهل کویریم و بیابان زاده هستیم ای ابرها بر ما کمی باران ببخشید اینجا نهال بندگی مان زرد و خشک است بر ریشه هامان جرعه ای ایمان ببخشید ما آشکارا معصیت کردیم هرچند اما شما دور از همه پنهان ببخشید ما زیر لطف سایه شمس الشموسیم مارا به حق حضرت سلطان ببخشید @hosenih یک ماه مهمان سر این سفره بودیم خوبی، بدی، دیدید از این مهمان، ببخشید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک ماه مهمان سر این سفره بودیم خوبی، بدی، دیدید از این مهمان، ببخشید شاعر: @dobeity_robaey
🌷با آرزوی قبولی طاعات و عبادات زائرین محترم حُسینیه 📣 کانال اشعار (تک بیتی، دوبیتی و رباعی حسینیه) ، به مناسبت به آدرس زیر، به روز رسانی شد: https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4 🌷التماس دعا🌷
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 روز پاداش | رهبر انقلاب: عید سعید فطر روزی است که «یُثابُ فیهِ المُحسِنون وَ یُخسَرُ فیهِ المُبطِلون»؛ آنها که زحمت کشیدند، تلاش کردند، کارهای نیک انجام دادند، امروز روز پاداش گرفتن آنها است. بحمدالله ملّت ما غالباً در شمار «محسنون»اند. ۹۷/۰۳/۲۵ 🏷 🌙 @Khamenei_ir
در حرم امام رضا(ع) عید آمد باز داغ این پشیمان تازه شد دردهای من پس از یک ماه درمان تازه شد @hosenih روزه هایم روزها با خشکسالی طی شدند در عوض در چشم خوبان تو باران تازه شد دور ماندم با گناه از تو ولی امسال هم باز دیدار من و تو در خراسان تازه شد پنجره فولاد تو دم می دهد ، ما دیده ایم هی مسیحی رفت از اینجا هی مسلمان تازه شد این گدا رفت آن گدا آمد ، چه رفت و آمدی در کنار سفره ات هر روز ، مهمان تازه شد سی شب از آب و عطش خواندیم و‌ حالا گوشه ی صحن سقاخانه داغ شاه عطشان تازه شد @hosenih از کمانی کهنه تیری پرت شد ، داغ رباب بی علی اصغر در آن صحرای سوزان تازه شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اى روح بلند عرش اعلى برگرد سرسبزترين بهار دنيا برگرد يك ماه پر از عطر حضورت بوديم اى "صاحب عيد"،جان زهرا برگرد شاعر: @dobeity_robaey
مرید مادر من قبله مراد شدی بگو چکار کنم کم شدی زیاد شدی گرفت بر جگر من شرار سوختنت کریم من! وَسِعَت کُلِّ شَئ گشته تنت @hosenih به صورت تو رسیدم به صورت افتادم مرا ببین سر پیری به زحمت افتادم به مسجد تن تو نیزه رفت و آمد کرد عجیب حال مرا گردن خمت بد کرد علی سابق من مصطفای حاضر من کمی تکان بده لبهات را بخاطر من @hosenih تو دست و پا که زدی کوفه خنده کرد به من صدا زدم ولدی کوفه خنده کرد به من تو سر نداری، من از غم تو سرگردان بلند شو به حرم عمه را برش گردان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سر مجروح کلیسا دیده با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده @hosenih ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها سر بریدند و گرفتند تو را نادیده ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات تَرَک روی لبت را لب دریا دیده؟! خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده @hosenih ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیرهنت فاطمه دعوا دیده دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ پنجم شوال: (ورود حضرت مسلم به کوفه) ✅هشتم شوال: ✅پانزدهم شوال: ✅هفدهم شوال: سالروز ✅بیست و پنجم شوال: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های @hosenih
امروز (۵ شوال) ▪️سالروز ورود حضرت مسلم بن عقیل(ع) به کوفه می‌باشد.
۵ شوال سالروز ورود جناب مسلم به کوفه در روضه‌اش برای علی گریه می‌کنم در مرکز خلافت مولا غریب بود شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت هر چند انتهای فلک خاک این در است خاک بقیع بر سر ما تاج دیگر است بال فرشته منت از این خاک می کشد جنت کجا به گرد و غبارش برابر است @hosenih بوی بهشت واقعه هرچند دلرباست این قطعه از بهشت خدا دلرباتر است برما مجال خادمی او نمی رسد وقتی که جبرئیل دراین خانه نوکر است تشبیه مهر و ماه بر این آستان خطاست خورشید ماه پرتو فانوس این در است گیسو زغم کشیده به چهره مگر بقیع کز این حجاب خاطر هر شب مکدر است نام بقیع میشنوم بغض میکنم خاکی که نام بردن از او غربت آور است تخریب شد بقیع پس از آن غروب شد گویا فلک به خون جگر ها شناور است بی سایبان مزار امامان بی حرم این روضه از کران به کران آه گستر است هر یک که خفته اند در این آستان غم بر سینه هایشان همه داغی مکرر است آن داغ مشترک حرم و آتش است و دود این آه پاگرفته زیک روح و پیکر است هریک به چشم دیده چگونه عزیزاو درشعله ها شبیه سپندی به مجمر است دیده است بین خانه امامی میان دود وحشت به جان همسر و اطفال مضطر است دیده به خیمه گاه امامی به چشم خود در بین دود ، شعله به دامان خواهر است دیده میان آتش و خون سیل لشگری دنبال گوشواره و خلخال معجر است در کربلا وجب به وجب روضه ریخته آری عزای کرببلا داغ اکبر است @hosenih اما تمام چشمه این روضه های سخت درشعله و شکستن آیات کوثر است خاکی اگر که مانده ملک خانه ی بقیع سِرَّش همه زچادر خاکی مادر است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت شُرطه ای داد زد و شاعرتان را کشتند پشت این پنجره ها زائرتان را کشتند ارث برد از پدر خاک، غم و درد و محن چه قدر خاک نشسته ست روی قبر حسن @hosenih زیر این هرم عطش خیز، سراسر روضه ست سایه انداختن بال کبوتر روضه ست یادم افتاد از آن مرثیه ی عالم سوز بدن شاه رها شد وسط دشت، سه روز جگرم سوخت از این غربتِ بی پشت و پناه دفن شد شاه به دستان دهاتی ها، آه... گریه کردیم و در این حال نمردیم ببخش تازه شد داغ تو هرسال، نمردیم ببخش روضه خوان گفت که مرکب به تنت تاخته است ای تن پاک تو پامال...نمردیم ببخش روضه خوان گفت و شنیدیم و هنوز اینجاییم اگر از روضه ی گودال نمردیم ببخش @hosenih دل ما سنگ خرابه ست، از آن هم بدتر پا به پای غم غسال نمردیم...ببخش سوم ماه محرم به تو قولی دادیم ما اگر هشتم شوال نمردیم ببخش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت میشود حال شیعیان بد حال از ستم های هشتم شوّال زخم این داغ کاری و سخت است وَ دهان باز میکند هر سال روضه باید از این مصیبت خواند از همان بُقعه ای که شد تخریب از جسارات و هَتکِ حرمت ها از قبوری که خاکی است و غریب @hosenih چقدر غرق غربت است اینجا نه رِواقی نه صحن و ایوانی نیست گلدسته و نه گنبد هست لعنت حق به قوم سُفیانی زائری نیست در حریم بقیع سوت و کور است نیمه شب هایش نه چراغی نه شمع و نه زائر وای از این داغ و سوگ عظمایش آرزویم همین بود تنها... بنشینم میان قبرستان روضه از مادری بخوانم که... پهلویش را شکسته اند ! ... امان چشم سر را ببند و یک لحظه... برو با پای دل میان بقیع روی قبر حسن(ع) ضریح ببین و بهاری کن این خزانِ بقیع در کنار مزار اُم بَنین(س) بابُ العباس را تصوّر کن با توسل به ساقی عطشان کاسه آب خویش را پر کن نوش جان کن تو آب را یادِ... تشنه ای که سرش شده است جدا یا حُسَینی(ع) بگو برو سمتِ صحن زیبای حضرت زهرا (س) قدم آهسته از زمین بردار این مکان هست قَوس اَو اَدنی زیر لب با نوای خویش بخوان (گر نگاهی به ما کند زهرا)... بعد عرض ارادتت به بتول(س) رو بیاور به باب الاحسانش آری اینجا کرم فراوان است میشود عرش و فرش مهمانش چار گنبد چهار گلدسته یک‌ طرف صحن حضرت قاسم(ع) آن طرف باب العلم و باب کرم دور تا دور صحن ها خادم کاش میشد که چشم وا نشود و نبینم غم و غریبی را چه کنم چاره ای به غیرش نیست کاش آید همان امام هما (عج) @hosenih شیعه آخر بنا کند روزی با شکوه و مجلل و زیبا در کنار همان امامی که هست از نسل حیدر و زهرا (ع) میفرستم ز راه دور سلام خدمت ساحت چهار امام و علیک السلام میخواهم نکنم بیش از این اطاله کلام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت روزی اینجا بهار داشته است چار سنگ مزار داشته است به حریمش پناه می برده هرکه با هر که کار داشته است مثل مشهد در اين حرم زائر از خودش اختیار داشته است شانه ي بی قرارِ لرزان و گونه ی آبدار داشته است اشک با پلک، رو به روی ضریح آشکارا قرار داشته است روزگاری به خادمیِ بقیع جبرئیل افتخار داشته است روی زوار باز بوده حرم ساعت دو سه چار داشته است شاخه هایش به سنگ محکوم است هر درختی که بار داشته است @hosenih * گیرم اینجا خراب هم باشد دائما آفتاب هم باشد دل مهم است بین ما با قبر گیرم اصلاً طناب هم باشد گاه مثل بقیع میبایست در زیارت شتاب هم باشد این خودش باب رحمت است اگر زدن شیعه باب هم باشد پیرهن خود ضریح خواهد شد زیر آن گر کتاب هم باشد چون که اُمّ البنین در این خاک است باید اینجا رباب هم باشد باید اینجا شبیه کرب و بلا ناله ی آب آب هم باشد @hosenih * باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند "دودمه" نه در این مکان باید شاعران "چاردم" درست کنند با کریمان "کریم خانی"ها قطعه ی "آمدم" درست کنند دورِ گنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هر چیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامه ی طرحِ از حرم تا حرم درست کنند... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به اشک دیده بر گونه من از داغی نشان دارم که من داغ قبوری خاکی و بی سایبان دارم به روز هشتم شوال چشم شیعه گریان شد که قبر چار فرزند علی با خاک یکسان شد @hosenih اگر چه گریه باید کرد بر آن تربت ویران ولیکن گریه ممنوع است نزد خاک معصومان رواقی نه مزاری نه چراغ و سایبانی نه نه حتی خادمی آنجا نه حتی روضه خوانی نه به ظاهر خاک اما باطنا سرچشمه ی نورند که این انوار قدسی تا قیامت سر مستورند اگر چه ظاهرا بی زائرند این قدسیان اما یقینان زائر آنهاست هر شب حضرت زهرا کنار مجتبا از داغ او اشکش روان باشد کنار قبر زین العابدین او روضه خوان باشد چو مادر می شود بر آن قبور محترم زائر به اشک دیده می شوید مزار صادق و باقر @hosenih بهاران می شود یک بار دیگر این همه غربت پر از گل می شود یکبار دیگر روی هر تربت بود نزدیک تا آنجا پر از صحن و حرم گردد به کوری سعودی باز آنجا محترم گردد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در صاحبِ عصیانِ بسیارم، إلهي بالحسین(ع) درگذر از من! گنهکارم، إلهي بالحسین(ع) بیش از اندازه بد کردم! پشیمانم، ببین... باز هم از توبه سرشارم، إلهي بالحسین(ع) @hosenih کار دستم داده! راحت کن مرا از دستِ نفْس زخم خوردم! بد گرفتارم، إلهي بالحسین(ع) دستهایم را به دستانت بگیر و تا که از امرِ شیطان دست بردارم، إلهي بالحسین(ع) من در این دنیا غریبم! بی انیس و مونسم من فقط یک آشنا دارم، إلهي بالحسین(ع) دور کرده معصیت هایم مرا از کربلا دورم و مشتاق دیدارم، إلهي بالحسین(ع) یاد تلقین و لحد، یاد شبِ تاریکِ قبر در میان روضه می بارم، إلهي بالحسین(ع) گفت با خود جانِ زهرا(س) آبرویم را نبر من أباالفضلِ علمدارم، إلهي بالحسین(ع) @hosenih در دلش میگفت سقای حرم در علقمه بد گره افتاده در کارم، إلهي بالحسین(ع) تیر بر چشمان من خورده ست و با دندان خود- -تا که مَشکم را نگهدارم، إلهي بالحسین(ع)! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب جمعه نائب الزیاره همه زائرین حسینیه بودیم...
گیسوی تو ای دوست کمند است و طناب است زلفی برسان دور گلویم که ثواب است @hosenih من ظرفیت دیدن خورشید ندارم خوب است که بر چهره ی زیبات نقاب است بیمار توام حضرت سلطان خراسان باید گره بر پنجره فولاد شما بست ناخواسته مشغول سلوک است و تقرب هر زائر دلخسته که در صحن تو خواب است در چار طرف خنجر و انگشتر و شمشیر.... بالای سرت روضه ی گودال به قاب است فریاد همه آبخوری های حریمت ای وای علی اصغر و ای وای رباب است @hosenih فهمیده ام از مرثیه ی یابن شبیب ات زخمی شدن پلک تو از بزم شراب است شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یا سیدَالکریم، سلام ای طلایه دار بر حضرتت درودِ خدا، ای بزرگوار ای خط و مشیِ شیعه ی اِثنی عشر ترا ای مَحرمِ چهار امام، ای ولی مَدار با رشته های حبلِ متین خورده ای گِره والا اِمامزاده ی در دین زمامدار @hosenih عبدالعظیمی و حسنی و حسینی و زهرائی و محمدی و حیدری تبار اَحسنت بر مرام و قوام و دوامِ تو ای زاده ی امام حسن، روحِ باوقار سجاد و باقرند، عموهای اَطهرت ای بر دلت ز صادقِ آل عبا قرار تو نور چشمِ حضرتِ موسیَ بنِ جعفری یارِ رضا، معینِ جواد، و سفیرِ یار داده امامِ هشتمِ ما، شیعه را سلام در نامه ای که داده به دستِ تو، آن نگار هادیِ دین، ترا ولیِ خود خطاب کرد ای صاحبِ عقایدِ نابِ تمام عیار حتی امامِ عسکری از تو کند سخن آری بتو امامِ زمان، کرده افتخار بعد از قیامِ حضرتِ معصومه، بی گمان طرحِ قیامِ توست، که شیعه شد آشکار بعد از تو نیز، شیعه در ایران بقاء یافت پرچم رسید دستِ علیِ بنِ مَهزیار روح خدا، پیامِ قیامِ ترا گرفت آن شد قیامِ او، که هنوز است ماندگار ایران ز انقلابِ امام است مفتخر سیدعلی است، وارثِ این اوجِ افتخار اقدامِ تو، نشاطِ عجیبی به شیعه داد دین گشته در سراسرِ دنیا پیامدار نشرِ معارف از تو شتابی دگر گرفت شد با تو خطِّ فاطمی، اِحیاء و برقرار با اینکه بود کارِ تو در اِختفا، ولی ترویجِ دین به شیوه ی مخفی است، ابتکار هر چند زیرِ بارِ مصائب، قدَت خمید شخصیتِ جهادیِ تو ماند باوقار @hosenih از بس، حدیثِ آل علی را صَلا زدی نهج البلاغه شد ز کتابِ تو وامدار تفسیرِ آیه های تَولّا، شد از تو نشر هم، شرحِ آیه های تَبرّا به هر دیار در دوره ای، حدیثِ غدیر از تو جان گرفت شد منتشر پیامِ نبیِ بزرگوار در راهِ دین، هرآنچه ز دستت برآمده کردی تو از وظیفه شناسی، به روزگار تنها نه با زبان، که در انجامِ کارِ خیر خود میشتافتی، به قدمهای اُستوار با دستگیری از ضُعفا، اُنس داشتی با مردمِ ضعیف، نشستی هزار بار دستِ اسیر و دستِ فقیر و یتیم را با روی خوش گرفتی و بودی همیشه یار با اهلِ درد، همدل و همراه و همزبان با اهلِ ظلم، سیره ی تو بود اقتدار سر، هیچگه مقابل کس خَم نکرده ای اِلّا مقابلِ خَمِ اَبروی تک سوار با اینکه چند یوسف زهرا، ثناگویَت بودی غریبِ شهر و غریبِ همه دیار آواره گشتی از همه جا، تا به کربلا آوار شد به جسمِ تو، تخریبِ آن مزار قبل از فدا شدن، شده ای فانیِ حسین مثلِ حبیب، کشته ی دلبر شدی دوبار آوار دیدی و اَثرِ نعلِ اسب، نَه لب تشنه ماندی و نشدی ذبحِ نابِکار @hosenih جسمَت نماند روی زمین زیرِ آفتاب رَاسَت نرفت بر سرِ نِی سوی هر دیار روزیکه از عراق به مُلکِ ری آمدی گریان شدی بخاطرِ یک جمله، زار زار قاتل که از حکومتِ ری، گندمی شنید تنها به وعده ای سرِ مولای ما برید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منکه عبد عبید سبحانم جان نثار رسول قرآنم اولین سید شهیدانم من علی را ولی حق دانم به پسر عمِ خود علی سوگند او دمِ مرگ زد بمن لبخند منکه بهر قریش درد سرم نیست یکذره ترس در جگرم به رسول خدا اگر سپرم سایه ی مرتضاست روی سرم هر چه دارم من از علی دارم پیرم و بر سرم ولی دارم @hosenih علی آقای انبیای خداست بر و بازوی مصطفای خداست شیر هر بیشه مرتضای خداست از ازل حیدر آشنای خداست او به دور نبی به صحن اُحد من به گِردِ علی ز خو بیخود مِیسره، مِیمنه چه غوغا بود وسطِ معرکه مرا جا بود چشم من گرچه سوی طاها بود ذکر من نام پاک مولا بود آنکه قلب مرا هدف بگرفت هدفش را شهِ نجف بگرفت نبضِ من داشت با علی میزد قلب من ذکر یاعلی میزد نفَسم مرتضی علی میزد بر عدو ضربه را علی میزد هر سری را ز خصم میچیدم ما رَمَیت اِذ رَمَیت میدیدم منکه از عشق منجلی بودم مستِ نورِ سینجلی بودم محوِ جنگیدنِ علی بودم چون نبی، عاشقِ ولی بودم سینه ام را شکافت سرنیزه قلبِ من هم شتافت بر نیزه هر که قصدِ تهاجمِ ما داشت خوفِ شمشیرِ شیر حق را داشت هو هوی مرتضی چه غوغا داشت وسطِ معرکه مصلا داشت "لا فتی" چون شعار سبحان شد صوت "اِلّا علی" نمایان شد هر که را طینت علی باشد قسمتش محنت علی باشد عاقبت وصلت علی باشد روزی اَش رویت علی باشد جان چو میرفت از گِل و طینم آمد آخر علی به بالینم □ □ □ میگذارد ز لطفِ دلجویش سرِ هر کشته را به زانویش من بمیرم، مقابلِ رویش سر بریدند ماهِ نیکویش شمرِ ملعون که روی سینه نشست رَاسِ مظلوم، روی نیزه نشست @hosenih پیکرم مثله شد، ولی آخر پوششم شد عبای پیغمبر جسدم را ندید اگر خواهر مانعش بود حضرت کوثر کاش مادر کنار دختر بود مانع دیدنِ برادر بود زینبش چونکه بی برادر شد شاهد پاره پاره پیکر شد بوسه گاهش بریده حنجر شد وای از آن دم که صیدِ معجر شد عصمت الله در اسارت بود کار نامحرمان جسارت بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب شعر است و بالا میروم از منبری دیگر به شوقی که بخوانم باز هم شعر تری دیگر بخوانم از علمدارِ سرافرازان "سیف البحر" ندارد مثل او دین محمد یاوری دیگر @hosenih پر از غیرت پر از همت پر از قدر و پر از شوکت نمی زاید شبیه اش را دوباره مادری دیگر اگر احمد نمیشد خاتم پیغمبران حتما جناب حمزه میشد بعد از او پیغمبری دیگر اُحُد جولانگه تیغ دو تا شیر خدا باشد بتازد در میان معرکه چون حیدری دیگر و مادامی که حمزه سینه در میدان سپر کرده ندارد احتیاجی مصطفی بر سنگری دیگر همه با غرش شیر رسول الله افتادند نماند از رقص شمشیرش توان لشگری دیگر سراپا بود سمعا طاعتا در نزد فرمانده نمی آید چنین فرمانده و فرمانبری دیگر "به پایان آمداین دفتر حکایت همچنان باقی ست " ببین از نسل حمزه لشگر نام آوری دیگر جگرخواران موصل با دو چشم خویش میبینند به کام وارثان حمزه فتح خیبری دیگر دفاعِ از حرم را خون پاک شیعه تبیین کرد نماند بی کس و تنها دوباره رهبری دیگر هوای گریه دارم لاجرم ای اهل مرثیه! شوم وارد به بزم روضه اما از دری دیگر از آن قد و از آن بالا از آن یال و از آن کوپال نماند از ضربه های نیزه ها بال و پری دیگر اگرچه داغدار پیکری مثله شده هستم گریزی میزنم اما به سوی پیکری دیگر بر احوال صفیه گرچه میسوزد دلم اما بسوزد بیش از اینها دل برای خواهری دیگر بدم می آید از دشنه بدم می آید از نیزه ولی داغ دلم را تازه کرده خنجری دیگر @hosenih خدایا در دل غم ها نگاه خواهری تنها اسیر خنجر کندی نبیند حنجری دیگر اگر چه حمزه هم در معرکه در خون خود غلتید ولی غارت نشد از خواهرانش معجری دیگر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e