eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
320 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸استاد حاج طی مصاحبه‌ای به خبرنگار تسنیم فرمودند: 💠 شاعران با مقام معظم رهبری جلسه‌ای داشتند. شعرایی که خدمت ایشان رسیده بودند، همه یا غزل خواندند یا یک شعر بلند گفتند. 🌱نوبت به یکی از شاعران رسید. او گفت: من تنها یک بیت دارم که یک مصراعش برای خودم است و یک مصراعش را از حافظ عاریه گرفته‌ام. همه خندیدند😊؛ اما بعد از خواندن، تحسین همه را برانگیخت و تا چندین دقیقه، صدای تکبیر و صلوات از همه جا به گوش می‌رسید. آن بیت به شرح زیر بود: ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد تمام هستی زهرا (س) نصیب نرجس شد اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔸عیدتان مبارک باد🔸 @hosenih
🌼ولادت با سعادت صاحب الدولة الزهراء، صاحب العصر، طالب الثارات، خاتم الائمه، غایة الطالبین، فرج المؤمنین، نور آل محمد(ص)، حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) بر همه عاشقان و مشتاقان ظهور ایشان مبارک باد. ای دوست شکوفه‌ها همه می‌خندند درشادی و شور و زمزمه می‌خندند امشب که امام عسکری شاد بُوَد بنگر که علی و فاطمه می‌خندند
هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی... ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم شاعر: @dobeity_robaey
نوری ز مشرق اَبَدیَّت بلند شد طوفان بی‌امانِ حقیقت بلند شد دنبال خاک بود خدا روز خلقتش برخاست شخص حیدر و تربت بلند شد کعبه جوابگوی علی‌دوست‌ها نبود... ایوان‌طلای مرقدِ حضرت بلند شد حَظّی میان هروله‌هامان نداشتیم... ذکرِ علی ز گوشه‌ی هیئت بلند شد وقتی که "در" به دست علی کَنده شد ز جا فریاد هرچه قلعه به حیرت بلند شد تا مرتضی گره به دو ابروی خود کشید در گردنِ بشر رگِ غیرت بلند شد گفتی: امیدتان؟!..، همه گفتیم: فاطمه مادر همیشه وقت شفاعت بلند شد این خاک، شیعه‌خانه‌ی ذُرّیّه‌ی علی است ایران همیشه پای ولایت بلند شد ما را گدای نیمه‌ی‌شعبان خویش کرد عطری که دور سفره‌ی غیبت بلند شد لب‌تشنگان چشمه‌ی جانیم تا ابد ما نان‌خورِ امام‌ِ زمانیم تا ابد پلکی بزن..،خزان "زمین" را بهار کن این سال‌خورده را به جوانی دچار کن اسفندها به یُمن شما عید می‌شود کهنه‌لباس جامعه را نونوار کن دلداده‌هات حسرت دلبر کشیده‌اند خود را برای این همه عاشق، نگار کن دُکّان دردِ دوری خود را بیا..، ببند غم را ز شغل دائمی‌اش برکنار کن هوش از سر همه بِبَرَد خنده‌های تو... روی نقاط ضعفِ دلِ شیعه کار کن گردن‌کشیِ یاغیِ عشق‌ات حکایتی است... ما را ذبیح‌های دمِ ذوالفقار کن موری به پیشگاه سلیمان رسیده است ما را به روی فرش وصالت سوار کن کعبه به شوقِ تکیه‌ی تو ایستاده است فکری به حال خانه‌ی پروردگار کن مستت به جز شراب نجف، مِی نمی‌خورد این باده را نصیب گدای خُمار کن صحرانشین! کجای جهان خیمه‌گاه توست؟!... کُنجی برای گریه‌ی ما اختیار کن زهرم..، بگو بدل به عسل می‌کنی مرا آخر میان گریه، بغل می‌کنی مرا فقرِ مرا اگرچه جهانی جواب کرد دستت گرفت کاسه‌ی من را..، ثواب کرد بخشندگیِ تو به حسن‌جان کشیده است این لُطف را عمو‌ی کریمِ تو باب کرد روشن‌ترین توسل خورشیدها..، سلام! ذکرت دعای شب‌زده را مستجاب کرد نام تو رمز سروری کشور من است پیرِ خُمِین با دم تو انقلاب کرد وقتی که گفت نوح قبیله: خَدَمتُهُ... یعنی به روی نوکری ما حساب کرد ما نوکریم..، نوکر جدِّ غریب تو ما را به این لقب خودِ زهرا خطاب کرد " هیئت؛ کلاس درس ولایت‌شناسی است " روضه ، مرا به کار برایَت مُجاب کرد "یامهدی" است باطن هر "یاحسینِ" ما... پس سینه‌زن مسیرِ درست انتخاب کرد قلبی که پای هجر نسوزد..، کباب باد آن مجلسی که از تو نگوید، خراب باد دستم هنوز طرح کبوتر نمی‌کشید یعنی دلم به شوق شما پر نمی‌کشید قصدم خودِ تویی..، بخدا نان نخواستم بوی غذا مرا دمِ این در نمی‌کشید خیلی برای آمدنت کم گذاشتم وَرنه، خجالت این همه..، نوکر نمی‌کشید هرکس مُفید بود برایت..،"مُفید" شد غیر از تو را به مُصحَف و منبر نمی‌کشید عُمر پدر به دیدن روی تو قَد نداد از شِدَّتِ فراق تو دیگر..، نمی‌کشید غرق گناه بودم اگر فاطمه نبود دست مرا اگر خودِ مادر نمی‌کشید...!؟ ما غیر کربلا که به جایی نمی‌رویم میل گدا به اینور و آن‌وَر نمی‌کشید ▪️ با چکمه روی سینه‌ی او می‌نشست شمر... از کار خویش دست هم آخر نمی‌کشید بعد از حسین بود..، سنان رفت در حرم... ای کاش ختم روضه به معجر نمی کشید پنجا‌ه‌سال‌ پرده‌نشین پیرِ پیر شد با شمر، عمه‌جان شما هم‌مسیر شد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای رفیق امروز خاک ما طلا شد یا نشد بخت از خواب زمستانیش پا شد یا نشد این دل وامانده‌ام حاجت روا شد یا نشد نیمه‌ی شعبان قرارم کربلا شد یا نشد مست مستم کوچه کوچه میزنم هرخانه را تا ببینند اهل شهر امشب من دیوانه را چهارده قرن است ماه و سال ما تکراری است امشب اما از بهشت امواج کوثر جاری است هرکسی امشب سرش برروی یک دیواری است افضل اعمال عاشق‌ها امانت‌داری است پس تو امشب مستی مارا ببین و دم نزن حرف عاشق بودن ما را به نامحرم نزن عشق مارا از صف اغیار منفک می‌کند کوری هرکس به خوشحالی ما شک می‌کند حق تعالی امشبِ مارا مبارک می‌کند فاطمه "عجّل فرج" در مصفحش حک می‌کند از رسولانِ الهی تا امامانِ گرام یک قصیده در پی یک مصرع حُسنِ ختام تا به کی تاریک باشد آسمان سامرا می‌دمد خورشید ما از پادگان سامرا چشم و قلبت روشن ای مرد جوان سامرا یک جهان هستند از امشب در امان سامرا باد از بام بهشت امشب خبر آورده است خوش به حال نوکران، نرجس پسر آورده است این پسر جان است و جانان است و ایمان همه حرف هایش خط به خط آیات قرآن همه گیسویش آرامش حال پریشان همه پس نگو دیگر به او خورشید پنهان همه او همیشه حاضر است و آنکه پنهان است ما چشم او باز است و آنکه چشم خودرا بست ما عاشقان دیوانه‌ی روی نگار آخری نام او مهدی‌ست، تنها یار، یار آخری سفره‌دار آخری، دُلدُل سوار آخری می‌رسد یک‌روز صاحب ذولفقار آخری نعره‌ی یا فاطمه در دشت و هامون می‌کشد آن دو تا نامرد را از خاک بیرون می‌کشد این‌همه گفتیم از مهدی آل مصطفی این‌همه گفتیم ازآن آقایی و شور و صفا ما کجا هستیم؟ فکر درهم و فکر شفا نوکرانش بی‌خیال و دوستانش بی وفا هرچه گفتیم عاشقیم افسوس لاف و لاف بود در پی دنیا گدای غافلش علّاف بود مرهم مردم شدیم و مرهم او نیستیم آدم مردم شدیم و آدم او نیستیم همدم مردم شدیم و همدم او نیستیم مَحرم مردم شدیم و مَحرم او نیستیم جای دست باز او، رو به کس و ناکس زدیم دست خود آورد سوی ما، ولی ما پس زدیم مطمئنم راه ما آخر به کویش می‌رسد نوکر بیچاره هم به آرزویش می‌رسد گفت سائل از کدامین سمت بویش می‌رسد؟ گفت در هر خیمه‌ای حرف عمویش می‌رسد به تمنای فرج رخصت بگیر از فاطمه با خود صاحب زمان بنشین کنار علقمه ای عمو ای خوش قدوبالا چرا پس کم شدی؟ ابرویت کو؟ چشم‌هایت کو؟ چرا درهم شدی؟ چون کمان حرمله از چند قسمت خم شدی با خبر از حمله‌ی یک مشت نامحرم شدی؟ بعد تو این روضه‌ها اوج مصیبات من‌اند زینب السادات را خولی و اخنس می‌زنند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باد از بام بهشت امشب خبر آورده است خوش به حال نوکران، نرجس پسر آورده است @dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خجسته میلاد با سعادت قطب عالم امکان، حضرت بقیة الله الاعظم، مهدی موعود (عج) تبریک و تهنیت باد. شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل پروانه‌تبار می‌شود با یک گل گفتند نمی‌شود، ولی می‌بینند یک روز بهار می‌شود با یک گل ~~~~اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج~~~~
🌱اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌱 هَرکه هَرچیز دلش خواست بگوید، اما ما به برگشت گُلِ فاطمه ایمان داریم @hosenih
🌸ولادت موفور‌ السرور منجی عالم بشریت امام مهدی (عج)، بر همه عدالتخواهان و منتظران واقعی مبارک باد. خورشیدِ امید، جلوه‌گر آمده است میلاد امامِ منتَظَر آمده است با اینکه هنوز مانده تا فروردین امسال بهار زودتر آمده است ~~~~اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج~~~~
🌼پیامبر مهربانی‌ها (ص) می‌فرمایند: 🌱أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ اِنْتِظَارُ اَلْفَرَج🌱 در جهانی که پُر از قیل و پُر از قال بُوَد انتظارِ فرجش افضلِ اعمال بُوَد@hosenih@dobeity_robaey
🤲أَللَّهُمّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَة🤲 چه بیقرار دلم میل سامرا کرده خدا به حضرت نرگس، پسر عطا کرده 🌱اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌱
🌸السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الْأُمَمَ ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد تمام هستیِ زهرا، نصیب نرجس شد 🍀عیدتان مبارک باد☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷خوش‌آمدی آقای من... امشب حسنات می‌فرستد، حسنات صدها برکات می‌فرستد، برکات نذر پسرش، حضرت نرجس خاتون… دارد صلوات می‌فرستد، صلوات @hosenih
26.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم | منتظر واقعی امام زمان(عج) در بیان مرحوم آیت الله ناصری ما غیرِ تو رو به هرکسی هست، زدیم بیهوده به صد کوچه‌ی بن‌بست زدیم گفتی که بیار دست بیعت اما... ما روز ولادتت فقط "دست" زدیم © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شاعر نشدم از این و آن بنویسم از قیمت آب و نرخ نان بنویسم شاعر شده‌ام که هر زمان شعر آمد از حضرت صاحب الزّمان بنویسم @dobeity_robaey
وقتی مساجد تشنۀ یک ختم قرآنند در گیر و داری که خیابان‌ها چراغانند وقتی برای بستۀ درها کلیدی نیست وقتی تمام قفل‌ها سر در گریبانند می‌آیی و «اِنّا فَتَحنا» روی لب داری یعنی برایت کارهای سخت آسانند ارباب‌ها و خواب‌های بر پر قوشان از چند شب قبل از ظهور تو پریشانند احوالشان آن لحظه باید دیدنی باشد وقتی مُعبّرها تو را «منصور» می‌خوانند می‌آیی و یک عده بر خود سخت می‌لرزند می‌آیی و یک عده قَدرت را نمی‌دانند من در خیابان‌هایمان گَز می‌کنم نذرت! وقتی تمام چشم‌ها دنبال مهمانند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
أَقْبِلْ عَلَىَّ* ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار می‌کنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف‌شدن چه نصیبی مرا ز عمر؟! آن‌گونه‌ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده‌ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم *وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى. © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روی بوم عشق نقشی از محبت می‌کشند عاشقانی که به پای یار زحمت می‌کشند جای درمان، درد بی درمان تقاضا می‌کنند غالباً عُشّاق این‌گونه ریاضت می‌کشند "اشک"، مبنای شروع دردِدل با چشم‌هاست لال‌ها هرگاه لالی را به صحبت می‌کشند عالمی دارند با سوزِ مُدامِ پینه‌ها کوله‌برهایی که بر شانه "ملامت" می‌کشند آن‌قَدَر از سنگ‌های طعنه لذّت می‌برند طاقت آئینه‌ها را هم به حیرت می‌کشند کار هر روز مجانین گریه‌های بی‌حد است "آه" را هنگام اوقات فراغت می‌کشند روضه‌گردی‌کردنِ ما از دعای فاطمه است مادران، فرزندها را به ضیافت می‌کشند رزق را ارباب‌ها شخصاً تقبل می‌کنند سفره را تنها میان خانه، رعیت می‌کشند مُهر تائیدی به نوکر بودن خود می‌زنند آن جبین‌هایی که خود را روی تُربت می‌کشند آن گلوهایی که در روضه مدارا می‌کنند مطمئناً در قیامت دادِ حسرت می‌کشند قُرب حق را در تَمَسُّک بر شَعائِر دیده‌اند که ملائک پَر به پَرهای علامت می‌کشند بی حسینش قید جنات خدا را می‌زند حوریان از گریه‌کُن با اینکه منّت می‌کشند* روضه‌ای در روضه‌ی رضوان به‌پا خواهند کرد عرشیان را پای این ذکر مصیبت می‌کشند ▪️ حیفِ این آقا که مُشتی بی حیا تا قتلگاه پیکر بی جان او را با جسارت می‌کشند روی هر سرپنجه‌ای یک تکّه نخ آویز بود... گرگ‌ها پیراهنش را وقت غارت..، می‌کشند بعد از او وای از زنان بی پناه خیمه ها... پرده پوشانش چه زجری در اسارت می‌کشند ✍ *اشاره به روایت حُدّاثُ‌ الحسین © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای آشنای سال و ماهم سلام ای عهد و پیمان قدیمی سلام ای ماه پنهان از نظرها سلام ای مهربان یار صمیمی دلی دارم پر از هجرانت ای یار من از تن‌ها، به تنهایی رسیدم دویدم، گرچه پایی لنگ دارم شنیدم جمعه می آیی، رسیدم سر شب توبه کردم مثل هربار سحر شد با دعایت عهد بستم ولی صبح آمد و ظهر آمد و باز همان عهدی که بستم را شکستم گنهکارم خودم میدانم آقا دلیل این همه دوری منم من تو خیلی مهربانی، پس عجب نیست اگر بر آب و آتش می‌زنم من سر بازار دیدار تو هر روز ضرر کردم، دلم بی مشتری ماند گرفتند از تو مردم حاجت اما برات من که بودم آخری، ماند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیا که جز تو مرا نیست آرزوی کسی خموشم و ننشینم به گفتگوی کسی از آن دمی که تو رفتی، به مهر آب قسم نرفته آب گوارائی از گلوی کسی سبوی دل بشکست و بریخت باده‌ی صبر خدا کند که دگر نشکند سبوی کسی بنای عدل نِه، ای آبروی عالمیان قیام کن که نریزد کس آبروی کسی ولایت تو نخواهد گذاشت یا مولا کنیم دست ارادت دراز سوی کسی ز لشگر تو سرود سرور می‌شنوم به کشور تو نباشد کسی عدوی کسی «کلامی‌ام» به سلامم اگر جواب دهی به حقّ هو، نهراسم ز های و هوی کسی ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد خدا گواست که پیغمبر است این بانو زبان الکن ما عاجز است از وصفش چه خوانمش؟ نوه ی حیدر است این بانو حسین کشتی عشق است و خوب می دانیم برای کشتی او لنگر است این بانو بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند‌.. چرا که فاتح صد خیبر است این بانو دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او... سلام هر شب هر نوکر است این بانو کتاب زندگی او سه آیه داشت فقط شبیه مادرمان، کوثر است این بانو © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e