#امام_سجاد_ع_مصائب
#امام_سجاد_ع_شهادت
از گلستان لالههای پرپرم آید به یاد
از نیستان داغهای خاطرم آید به یاد
با دل خود هر زمانی را که خلوت میکنم
در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد
سالها از ماجرای کربلا بگذشت و باز
هر نظر آن صحنهی حزنآورم آید به یاد
هرکجا آب است آتش میزند بر جان من
چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد
هر جوانی را که میبینم به یاد کربلا
گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد
چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش
از رباب و گریههای اصغرم آید به یاد
میشوم از آتش شرم و محن چون شمع آب
چون زحال عمّهی غمپرورم آید به یاد
من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن
روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد
حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع
وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد
چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی
سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد
از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز -
از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
گریه بر هر درد بیدرمان دواست
جز غم من که غمی بیانتهاست
سالها با هر قدم گفتم حسین
شببهشب سینه زدم گفتم حسین
روضه میخواندم دلم بیتاب بود
روضهی من کاسههای آب بود
غصه، دنیا را به کامم زهر کرد
بعد تو لبخند با من قهر کرد
ظاهراً جسمم میان خانه بود
باطناً قلبم در آن ویرانه بود
راه میرفتم دو چشمم تار بود
فرش زیر پام مثل خار بود
هرزمان از بین کوچه رد شدم
گریه کردم به مصیبات خودم
دادوبیدادِ سر بازارها...
کشت من را کشت من را بارها...
ذبح را بیتاب دیدن مشکل است
خنجر قصاب دیدن مشکل است
صحنهای دیدم که رنگ من پرید
ذبح خود را آب داد و سر برید
نیمهشب آیات نور آمد به یاد
بوی نان آمد، تنور آمد به یاد
خلق وقتیکه سلامم میکنند
داغدار داغ شامم میکنند
گفتهام با کودکان خانهام
داغدار خواهری دردانهام
هرزمان خلخال نو پا میکنید
یادی از آن بیکس صحرا کنید
کرده این یک جمله حالم را خراب
آه...ناموس علی...بزم شراب
بعد از آن مجلس دگر من ای عزیز
به کنیزانم نمیگویم کنیز
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#محاوره
نشستم یه گوشه با حال خراب
شدم نی که از غم حکایت کنم
گلومو گرفته یه بغض غریب
میخوام قصهای رو روایت کنم
ابوحمزه میگه که وارد شدم
توی خونهی سیدالساجدین
دیدم آسمون چشاش ابریه
بازم خیسه سجاده روی زمین
تحمل نکردم به حرف اومدم
با یه حالی گفتم که جونم فدات
چهل ساله که حال و روزت اینه
چقد گریه آخه فدای چشات
شده زخم پلکات بمیرم برات
چقد گریه آخه گل فاطمه
شهادت که ارث تبار شماست
شهادت که ارث بنی هاشمه
مگه حمزه کشته نشد تو اُحُد
مگه سجدهگاهِ علی خون نشد
نیفتاد زهرا مگه پشت در
مگه مجتبی تیر بارون نشد
رسید اینجا تا حرف، دیدم امام
هنوزم دلش انگاری کربلاست
صدا زد ابوحمزه رحمت به تو
شهادت همیشه تو تقدیر ماست
ولی میدونی تا که یادم میاد
میگم کاش عمرم به فردا نبود
شهادت آره ارث ما طایفهست
اسارت ولی ارث ماها نبود
✍ #سیدمیلاد_حسنی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
من، آن گلم که خفته به خون باغبان من
نه گل، نه غنچه مانده، به باغ خزان من
مرغ بهشت وحیام و از جور روزگار
ویرانههای شام شده آشیان من
هفتاد داغ دارم و در سوز آفتاب
هجده سر بریده شده سایبان من
زنهای شام خنده به ناموس من زدند
این بود احترام من و خاندان من
زنجیرها به زخم تن من گریستند
دشمن نکرد رحم به اشک روان من
افتاد روى خاک به سنگ یهودیان
از روى نی سر پدر مهربان من
شام بلا و طشت طلا و سر حسین
گردید قاتل پدرم، میزبان من
من سخت ناله میزدم، او چوب خیزران
من تن به مرگ دادم و او سوخت جان من...
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریهی بی پایانت
آب میبینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر میشود انگار غم پنهانت
زهر هرچند که یک روز به دادت آمد
تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت
غیر زینب چه کسی درد تو را میداند
که چه آورده خرابه به دل ویرانت
سخت سوزاند دلت را غم آن جسم کبود
خواهرت بود که جان داد روی دامانت
زخمی بزم شراب است دلت؛ بیخود نیست
که چهل سال نکرد اشک دوا، درمانت..
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_سجاد_ع_شهادت
اگر که دنیا دارم، اگر که دین دارم
کمند لطف تو را چونکه در کمین دارم
برای خواستنت گرچه غرق تردیدم
ولی به اینکه تو میخواهیام یقین دارم
قدم گذار به چشمم که رستگار شوم
فقط به حرمت خاکی که بر جبین دارم
تو در مقابلم آغوشِ باز داری و من
فقط مقابل تو روی شرمگین دارم
عزاگرفتهی عالم! چقدر خوشحالم
که چشمی اشک فشان و دلی غمین دارم
شبیه امشب تو روی دوش، شال عزا
و بین سینه غم زین العابدین دارم
بیا و کام مرا با نگات شیرین کن
که در میان دلم شور اربعین دارم
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_شهادت
مینویسند جهان چهرۀ شادابی داشت
هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت
سجده میکرد به پیشانی او مهر نماز
نزد او سجده برای خودش آدابی داشت
موجها پشت سر او همه صف میبستند
سر سجاده که دریا دل بیتابی داشت
اشک بر گونۀ او بود و دعا روی لبش
آری او نیز برای خودش اصحابی داشت
بعد از آن واقعه با شعلۀ باران میسوخت
او که یک عمر فقط گریه و بیخوابی داشت
اشک در محضر او ذکر مصیبت میکرد
تا که میدید کسی ظرف پر از آبی داشت
✍ #علی_گلی_حسین_آبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
خورشید سرگردان میان کوچههای شام
خورشید زخمی با فرود سنگها از بام
یک چشم او با پرچم بر نیزهها افشان
آن چشم دیگر با زنان و کودکان همگام
مردم! نمیبینید! خورشید است او خورشید
خورشید را اینگونه آیا میکنید اکرام؟!
مردم! نمیبینید! قرآن مبین است او
اینگونه زیر بارش خاکستر و دشنام
بر کودکان زخمی آیا حکم شلاق است
طبق کدامین آیه ها طبق کدام احکام؟!
الحق که کفر کافران را هم در آورده است
این حد خدا نشناسیِ در پوست اسلام
نفرین به هرکس دشمن صبحاست و آل صبح
نفرین به آل شام در هر لحظه، هر هنگام
از ما سلامی از ازل تا به ابد بر تو
ای آنکه داری از شهید کربلا پیغام
✍ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
مثل من هیچکس در این عالم
وسط شعلهها امام نشد
در شروع امامتش چون من
اینقدر دورش ازدحام نشد
لشکری از مغیره میآمد
خیمه غارت شد و در آتش سوخت
غیر زهرا به هیچ معصومی
اینقدر گرم، احترام نشد
روضه از این شدیدتر هم هست؟
لحظهای که حسین یاری خواست
و علی بود اسم من اما
خواستم پا شوم ز جام، ... نشد
به لب تشنهی علیاصغر
به لب تیز ذوالفقار قسم
تا به امروز هیچ شمشیری
اینقدر تشنه در نیام نشد
رفتن شاهزادهای چون من
به اسیری به یک طرف اما
در سفر اینقدر غل و زنجیر
گردن بنده و غلام نشد
آهِ زینب و صیحهی شلاق
تا شنیدم، ... از اسب با زنجیر
خویش را بر زمین زدم اما
باز هم آن صدا تمام نشد
آه! زینب کجا و بزم یزید
او کجا و جواب ابن زیاد
باز هم صد هزار مرتبه شکر
اینکه با شمر همکلام نشد
این چهلسال گریهام شاید
از همان روز اربعین باشد
هر قدر عمه سعی کرد صبور
به حسینش کند سلام نشد
دیدم از زیر چادرش زینب
گفت طوری که نشنود عباس
رنجها دیدهام حسین! اما
هیچجایی شبیه شام نشد
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
آن شب که آسمان خدا بی ستاره بود
مردی، حضور فاجعه را در نظاره بود
در سوگ خیمههای عطش، زار میگریست
مَشکی که در کنار تنی پاره پاره بود
سهم کبوترانِ حرم از حرامیان
بال شکسته، زخم فزون از شماره بود
زخمی که تا همیشه به نای «رباب» ماند
از شور لای لاییِ یک گاهواره بود
چیزی که بُرد قافله با خود ز کربلا
چشم به خون نشسته، دلی پرشراره بود
میدوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه
انگشتری که همسفر گوشواره بود
راهی که کوچه کوچه به بن بست میرسید
در طول این مسیر، فقط راه چاره بود!
✍ #محمدعلي_مجاهدي
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
بیمار، غیرِ شربتِ اشک روان نداشت
در دل هزار درد و توانِ بیان نداشت...
یک گل نداشت باغ و به آتش کشیده شد
جز آه در بساط، دگر باغبان نداشت
یکسر به خاک ریخت گل و غنچه، شاخ و برگ
دیگر ز باغِ عشق، نصیبی خزان نداشت
ماهی که آفتاب از او نور میگرفت
جز ابرِ خشکِ دیده، به سر، سایبان نداشت
دانی به کربلا ز چه او را عدو نکشت؟
تا کوفه، زنده ماندنِ او را گمان نداشت
از تب ز بس که ضعف به پا چیره گشته بود
میخواست بگذرد ز سرِ جان، توان نداشت
یک آسمان، ستاره به ماه رخش، ز اشک
میرفت و یک ستاره به هفت آسمان نداشت...
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
ز بعد کربوبلا کارِ تو اگر زاریست
قیام گریۀ تو خود حدیث بیداریست
خدا نخواست که خالی شود زمین از تو
اگرکه مصلحت تو تب است و بیماریست
که گفته اشک ندارد صدا؟! که تا محشر
صدای اشک تو در غربت زمان جاریست
بهشتِ سرخِ ولایت هنوز هم سبز است
که باغبانیِ این باغ با گهرباریست
اگر که پایۀ ظلم از کلام تو لرزید
پیام خطبۀ روشنگر تو هشیاریست
تو را به زهر چه حاجت که روی سینۀ تو
زدشت کربوبلا زخم غربتی کاریست
به عزّت و به مقام و وجاهتت سوگند
نصیب دشمن ظالم هنوز هم خواریست
به نالههای دل زائر شما مهدی
بقیع، شب همه شب شاهدِ عزاداریست
ز هجر کوی تو دلتنگ شد «وفایی» و گفت
زشوق جان من آگاه حضرت باریست
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
بگو چرا چنین پر التهاب گریه میکنی
چه دیدهای؟ چقدر بی حساب گریه میکنی
شبیه مادران بچهمرده آه میکشی
شدیدتر ز گریهی رباب گریه میکنی
سه شعبه شیرخواره را به خواب برد و سالهاست
عبا به سر همیشه قبل خواب گریه میکنی
از آن زمان که دست ساقی حرم بریده شد
همینکه دست میزنی به آب گریه میکنی
به یاد پیکری که روی خاکها سه روز ماند
نظر که میکنی به آفتاب گریه میکنی
ز مجلس یزید هر زمان سؤال میکنند
چرا به جای دادن جواب گریه میکنی؟!
میان خلوتت به کوفیان که فکر میکنی
برای غربت ابوتراب گریه میکنی...
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
این کیست؟ این که شام و سحر گریه میکند
میسوزد و ز سوز جگر گریه میکند
برگشته است از سفر شام و سالهاست
کز خاطرات تلخ سفر گریه میکند
گِریَد مدینه از اثر اشک و آهِ او
زیرا به هر گذار و گذر گریه میکند
یعقوب اگر ز هجر پسر سالها گریست
این یوسف از فراق پدر گریه میکند
هرشمع گریه میکند اما ز یک شرار
او در دلِ هزار شرر گریه میکند
با یاد کام خشک شهیدان کربلا
بیند چو آب، خونِ جگر گریه میکند
هر جا میان کوچه و بازار اوفتد،
او را به شیرخواره نظر، گریه میکند
ساکت نگشته است ز داغ یکی شهید،
از داغ یک شهیدِ دگر گریه میکند
سرهای رفته بر سر نی بُرده صبر او
داغش به جان، نشسته اگر گریه میکند
این است یادگار شهیدانِ دشت خون
کز داغشان به شام و سحر گریه میکند
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
هر زمان سیّد سجّاد فغان سر میکرد
رخنه در عالم ایجاد سراسر میکرد
یاد میکرد چو ازلعلِ لبِ خشک حسین
مُژه میزد به هم و روی زمین تَر میکرد
دست میزد به سر و ناله زِ دل هرگه او
یاد از بازوی عبّاس دلاور میکرد
سینه از پنجهٔ غم چاک همی زد چون صبح
یاد چون از لگد شمر ستمگر میکرد
ازتنور دلش آتش به فلک میافشاند
یاد چون از ستم خولی کافَر میکرد
ناله از قاتلِ یکْ یکْ شهدا داشت ولی
شِکوه بیش از همه از قاتلِ اصغر میکرد
اشکِ جودی بگرفت از همهٔ روی زمین
آنچه خاکی که به عالم همه برسر میکرد
✍مرحوم #جودی_خراسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
سجاده را پُر از غزلِ سجدهدار کرد
محراب را به شعرِ رکوعش دچار کرد
از آسمان به ذکرِ لبش خیره میشدند
تسبیح را ستارهی دنبالهدار کرد
با اشک، در بهشتِ مناجاتِ تائبین
در هر قنوت، شیرِ اجابت شکار کرد
بر شانههای غرقِ گِلِ تربتِ حسین
تا سر گذاشت، گریهی بیاختیار کرد
با لرزههای شانهی زخمش؛ مدینه را
با کربلای روزِ دهم همجوار کرد
آنقدر روضهی عطش از چشمِ تشنه ریخت
تا ابرِ دیر آمده را سوگوار کرد
کشتی شکستخوردهی طوفان کربلا
هر روضهای که دید، به دوشش سوار کرد
یعقوبِ کربلاست، ولی نامِ او علیست
ابری که کارِ صاعقهی ذوالفقار کرد
این مردِ غرقِ درد، زمانی شراب را
با خطبهاش به مِیزدهها زهرمار کرد
در شام، باز هم درِ خیبر شکسته شد
حیدر به حیدربنِحسین افتخار کرد
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_سجاد_ع_مصائب
منت از این خانواده هر کسی بهتر کشید
درد طعنه از زبان این و آن کمتر کشید
تا درِ این خانه باشم آبرویم میدهند
دربهدر شد هرکسی که دست از دلبر کشید
بادهی هر ساغری قطعاً نمیسازد به من
ساقیِ من باده را از چشمهی کوثر کشید
به خود من بود اگر از روضه غافل میشدم
مادرش _روحی فداها_ کار از این نوکر کشید
باز دارند از حسینیه غنیمت میبرند
هرکه آمد این سیاهی را به چشم تر کشید
فقر یعنی سینهای خالی از عشق اهل بیت
عاشقِ ارباب دست از کیسههای زر کشید
جام اشک این دو ماهه دست بی بی زینب است
خوشبحال هر کسی آمد و آن را سر کشید
::
هم بزرگ و کوچک و هم اوسط اینها علیست
ذکر هو باید به عشق این همه حیدر کشید
مرغ دل یک بام دارد دو هوا، این روزها
باید از کرببلا سوی مدینه پر کشید
::
گریه کرد و آه سردی از دل مضطر کشید
آن که با انگشتِ زخمی لالهای پرپر کشید
کوچه کوچه شهر پیغمبر سراسر ناله شد
تا شهید زندهی زینب، عبا بر سر کشید
روضه یعنی بعد روز واقعه با دست خود
نیزهها را یک به یک از پهلوی اکبر کشید
روضه یعنی که عموی خوش قد و بالاش را
تکه تکه مثل طفل کوچکی در بر کشید
از خجالت آب شد در پیش چشمان رباب
هر زمانی که گریزش به لب اصغر کشید
روضه یعنی اینکه این آقا به چشمش دیده است
بی حیا دشداشهاش را تا زد و خنجر کشید
::
بعد از این در روضهاش #قافیه کم میآورد
او پدر را از دل گودالِ خون بیرون کشید
روضهام امشب اگر مکشوفه شد شرمندهام
او خودش مرثیههایم را به خاک و خون کشید
روضه یعنی دستهای ناتوانش بینِ راه
خارها از دست و پای زخمی خواهر کشید
روضه یعنی روضههای ناتمام محفلش
باز هم مرثیههایش به شبی دیگر کشید
رشتهکوه درد و غم را مثل زخم کهنهای
روی دوش خستهاش تا لحظهی آخر کشید
مو کنان، مویه کنان بر سینه و سر میزنیم
یک علیِ دیگر از این خانواده پَر کشید
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
#خطبه_امام_سجاد_ع
صدا گرم و رسا پیچید در گوش ستمگرها
بخوان تا بشنوند این روضهها را کورها، کرها
به منبر میروی تا واکنی بغض غریبت را
بخوانی آیهی والعصر در داغ صنوبرها
به ذلت میکشاند خطبهات نمرود شامی را
بخوان تا واشود زنجیر از تزویر منبرها
زلال زمزم نام علی را در سبو داری
که از نام علی مستی بگیرد باز ساغرها
چه پیکاریست اینجا، ساحت خورشید با ظلمت!
به میدان آمده تیغ زبان با تیغ خنجرها
انا ابن الفاطمه بنت رسول الله تان هستم
بگریید ای مسلمان زادهها در مرگ باورها
طواف کعبهی این ناکسان بی حیا تا کی؟
فقط دور مدار عشق میگردند قنبرها
سخن از یال خون افشان و سم اسبها، آری
سخن از بوسهی تیر است روی نبض حنجرها
میان جنگل سرنیزهها و تیغها دیدم
هزاران زخم کاری روی لبخند کبوترها
دلم میسوزد از تکرار تصویر پریشانی
دمی که شعله میرقصید روی حزن معجرها
صدای لالای یک زن غمدیده میآید
پُر است از آتش تب، گرمی آغوش مادرها
زیارت میکنم با اشک، این سرهای بی تن را
به یاد آیههای روشن و خونین پیکرها
شما در خواب غفلت بودهاید و ماه را کشتند
بخوابید ای شقاوت پیشهها در گرم بسترها
چگونه آفتاب نام مولا را نمیبینید؟!
شما را شرم باد از غربت رسم پیمبرها
منم فرزند مکه، من صدای مطلق وحیام
پُرَم از معجزات روشن الله اکبرها
برایم بعد از این هر روز، روز سخت عاشوراست
انا ابن الفاطمه! میراثدار روضهی سرها!
✍ #معصومه_سادات_اسدیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
سپر ز گریه و شمشیر از دعا دارد
مَلَک به سجدۀ او رشکِ اقتدا دارد
حقوق را چه کسی مثل او ادا کرده؟
نماز را چه کسی مثل او به پا دارد؟
اگر به مصلحتی چند روز بیمار است
برای هر چه که درد است او دوا دارد
مدیح حضرت سجاد هر چه بنویسند
قسم به شعر فرزدق، هنوز جا دارد
بپرسد از حجرالاسود از ولایت او
هر آن کسی که به سجاد، شک روا دارد
علیست اسم و علی رسم او، بپرس از شب
که زخم شانۀ او ریشه در کجا دارد؟
بپرس کوچه به کوچه کدام شبگرد است
که سفرههای یتیمان از او غذا دارد...
::
فدای آن لب خشکی که لحظۀ افطار
به اشک، روضۀ عطشان کربلا دارد
رسول کربوبلا، وارث حسین چه گفت؟
که بعد خطبۀ او دشمنش عزا دارد
✍ #سعید_تاج_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_شام
#امام_سجاد_ع_مصائب
الشام... الشام... الشام
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینهی شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و در زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا، افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت بر ملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
ای تمام آفرینش تشنهی اشک شبت
وی خدا و خلق او مشتاق یارب یاربت
ای مسیحای دعا در هر نفس، لعل لبت
سینههای سوخته یک شعله از تاب و تبت
باب حاجت، باب رحمت، باب ایمان، باب دین
قطب عرفان، سیّدسجّاد، زینالعابدین
ای مزار بیچراغت نور چشم و چشم نور
ای مناجات شبت آل محمّد را زبور
سجدهگاهت در عبادت طور نور و نور طور
چشم ظلمت از تو و روی منیرت دور دور
حاجت خلق جهان در آستانت ریخته
وحی ساعد در سماوات از دهانت ریخته
تو به خلق و خوی، اعجاز پیمبر میکنی
گر بخواهی در اسارت کار حیدر میکنی
با دو دست بستهی خود فتح خیبر میکنی
شام را در چشم دشمن، صبح محشر میکنی
دست تقدیر تو دست اقتدار حیدر است
بلکه هر انگشت تو، یک ذوالفقار حیدر است
کربلا و کوفه و شام بلا رام تو بود
دشمن بیدادگر را وحشت از نام تو بود
تو میان سلسله نه، خصم در دام تو بود
فتح آل مصطفی از خطبهی شام تو بود
چارده قرن است مسجد میکشد از دل خروش
میرسد بانگ انا ابن مکهات دائم به گوش
سرگذشتت شعلهای در دل شد و از سر، گذشت
شام شوم از کربلا بهر تو سنگینتر گذشت
کس نمیداند چهها بر آل پیغمبر گذشت
ناقهی عریانت از هر کوچه و معبر گذشت
شامیان از کینه و طغیان شرار انگیختند
از فراز بامها آتش به فرقت ریختند
ای ز چشم شیعه جاری، خون ساق پای تو
آفتاب فاطمه خاکستر و سیمای تو
تو چراغ عرشی و ویرانه شد مأوای تو
خاک ویرانه کجا و صورت زیبای تو؟
بود در ویرانه بر رأس پدر، چشم ترت
همچو بسمل بال زد در پیش چشمت خواهرت
تو همای وحی بودی و پرت را سوختند
لحظه لحظه سینه پر آذرت را سوختند
نخل ایمان بودی و برگ و برت را سوختند
آخر از زهر ستم پا تا سرت را سوختند
گر چه دیدی صدْمه و آزار و محنت آن همه
قاتلت داغ پدر بود ای عزیز فاطمه
سالها بگذشت و بودی هیجده داغت به دل
سوختی یک عمر همچون شمع سوزان متصل
سینهات چون خیمههای سوخته شد مشتعل
ای به وقت سجده خاک از اشک چشمان تو گِل
بر تو میگریم که بر گلهای پرپر سوختی
هر کجا دیدی جوان، از داغ اکبر سوختی
باغبانی گر به باغ لالهاش میداد آب
تو به یاد کام عطشان پدر رفتی ز تاب
گریه میکردی به یاد طفل معصوم رباب
بر لب خشک علیاکبر دلت میشد کباب
میبریدی گوسفندی را اگر قصاب سر
یاد میکردی ز تیغ شمر و حلقوم پدر
کاش میشد قبر پاکت را بگیرم در بغل
همچو نور ماه، خاکت را بگیرم در بغل
ساق پای دردناکت را بگیرم در بغل
زخم قلب چاک چاکت را بگیرم در بغل
کاش میشد شیعه برگرد مزارت میگریست
روز و شب پیوسته «میثم» در کنارت میگریست
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
شهرِ رفته به خواب کشت تو را
گریهی بی حساب کشت تو را
بین خیمه عطش که جاری شد
روضهی آب آب کشت تو را
گاه گهوارهی علی، گاهی
لای لای رباب کشت تو را
در مسیری که داشتی تا شام
محمل بی حجاب کشت تو را
گاه بازار و کوچهگردیها
گاه بزم شراب کشت تو را
آفتاب چهارم اسلام!
تابش آفتاب کشت تو را
لحظهی ذبح گوسفندان نیز
دیدن ظرف آب کشت تو را
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
سجادهی سجاد پر از اشک روان بود
چل سال خودش پای دلش مرثیه خوان بود
کابوس حرم از جگرش زخم گرفته
چل سال به یاد عطش غمزدگان بود
با یاد اسیران حرم، آب و غذایش
چل سال شب و روز فقط آه و فغان بود
چل سال دلش تنگ صدای علی اکبر
چل سال وضو ساخت و دلتنگ اذان بود
از خاطر او محْو نشد جسم برادر
در سینهی آزردهی او داغ جوان بود
عمامهی او سوخت، ولی موی سرش نه
شرمندهی موی سر دلسوختگان بود
چشمان ترش زخم شد از اشک سحرها
از آن همه گل در نظرش باغ خزان بود
موی سرش از گوشهی گودال سفید است
این روضه برای دل او بسکه گِران بود
در گوشهای از حجره، به یاد تن عریان
یک عمر خودش بود و همین قَدِ کمان بود
تا آبِ گوارا به لبش خورد، دلش ریخت
لبهای علی در نظرش آه، عیان بود
در کرببلا قاتل او زخمِ سنان شد
دروازهی ساعات فقط زخم زبان بود
✍ #رضا_باقریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
دعا و اشک به قلبِ شکسته مرهم بود
پس از حسین، همه عمر او مُحرّم بود
برای روضه نیازی نداشت او به گریز
به پیش چشم تَرَش روضهها مجسّم بود
همین که طفل در آغوش مادری میدید
"بساط گریه برای دلش فراهم بود"
صحیفه واژه به واژه مرور عاشوراست
فرازهای صحیفه مرور ماتم بود
اَنَا ابنُ مکّه و زَمزَم؛ صدا صدای کسیست
که در لباسِ اسارت امیرِ عالم بود
به وقت خواندن خطبه میان مجلس شام
اگرچه خسته، ولی مثل کوه محکم بود
اَنَا ابنُ مَن قُتِلَ الصَّبر؛ وقت روضه رسید
فدای شاه شهیدی که بی کفن هم بود
میان این همه غصّه، امان ز ویرانه
پس از خرابه دِگَر قدُّ و قامتش خم بود
✍ #محمدصادق_ابراهیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مصائب
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین
دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین
یک عمر در فراق جوانان هاشمی
شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین
در بین خنده و کف و شادی گریستند
زنجیرها برای تو یا زین العابدین
چشم حسین و چشم شهیدان کربلا
گریند در عزای تو یا زین العابدین
ای کاش پُر شود عوض اشک، چشم ما
از خون ساق پای تو یا زین العابدین
در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد
دست گرهگشای تو یا زین العابدین
ای کنز مخفی ازلی! یک نفر نگفت
ویرانه نیست جای تو یا زین العابدین
آرد صدای گریۀ ما سر بر آسمان،
از اشک بی صدای تو یا زین العابدین
تا حشر، انقلاب حسین است سربلند
در پای خطبههای تو یا زین العابدین
در کوچههای شام، فقط سنگهای بام
بودند آشنای تو یا زین العابدین
خاشاک و سنگ و خنده و دشنام و هلهله
گردید رونمای تو یا زین العابدین
"میثم" سلام میدهد از دور، صبح و شام
بر صحن باصفای تو یا زین العابدین
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e