eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به دلم داغ حرم را مگذارید فقط به همین حال مرا وا مگذارید فقط ببریدم ببریدم شده حتی در خواب بین این شهر مرا جا مگذارید فقط @hosenih همه رفتند و شده قبر من این شهر... مرا در مزارم تک و تنها مگذارید فقط می‌زنیدم بزنید این همه تنبیه ولی به دلم داغ حرم را مگذارید فقط حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده‌ی فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط @hosenih اربعین پای پیاده نجف و کرببلا حسرتش را به دل ما مگذارید فقط *** تشنه‌ی روضه‌ام و آه فرات است بلند آب را تشنه‌ی دریا مگذارید فقط لای هر برگه‌ی قرآن چقدر برگ گل است پا بر این مصحف زیبا مگذارید فقط @hosenih داد زد این سر و این حلق من و سینه‌ی من چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط مرد باشید ولی، تا که نکشتید مرا پا سوی خیمه‌ی زن‌ها مگذارید فقط ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای بزرگ، ای جلیله، ای بانو! ای عزیز قبیله، ای بانو! عمه‌ی بی‌بدیله، ای بانو! ای عقیله، عقیله، ای بانو! عشق تنها به تو نظر انداخت عقل در پای تو سپر انداخت @hosenih عمه تو بر سپهرها قمری زنی از جنس شیرهای نری کرد با تو حسین جلوه‌گری فتنه در تو نداشته اثری در نگاهت بلا چه زیبا شد از کلامت یزید رسوا شد @hosenih تو که خود محشری به تنهایی سوره‌ی کوثری به تنهایی ثانی مادری به تنهایی حیدر دیگری به تنهایی کوهی از غم شدی، چهل روز است از چه رو خم شدی، چهل روز است @hosenih اربعین، عمه زینب کبرا با دلی گُر گرفته از غم‌ها آمدی تا به دشت کرببلا از سر ناقه مثل تک‌تک ما جسم پاکت ز صدر زین افتاد باز هم عرش بر زمین افتاد @hosenih باز هم عمه، قتلگاه، حسین بر لبت ذکر آه، آه، حسین شه بی‌لشگر و سپاه حسین آی خورشید خیمه‌گاه حسین سایه‌ات کم شده، چهل منزل کمرم خم شده، چهل منزل @hosenih تو که رفتی به ما جسارت شد هستی خیمه‌گاه غارت شد نه که سهمم فقط اسارت شد طعنه‌ی خصم نابکارت شد آتش از خیمه‌ها زبانه کشید بعد تو شمر تازیانه کشید @hosenih یوسف تو ز چاه آمده است حال با یک نگاه آمده است رو، سپید و سیاه آمده است با تنی راه راه آمده است کاش اصلاً غمی نبود اینجا کاش نامحرمی نبود اینجا @hosenih تا سرم را به تو نشان بدهم پیکرم را به تو نشان بدهم کمرم را به تو نشان بدهم معجرم را به تو نشان بدهم بی‌تو با درد هم‌نشین شده‌ام بعد عباس این‌چنین شده‌ام @hosenih کوفه بسیار حال من بد شد بین اغیار حال من بد شد پیش انظار حال من بد شد شام هر بار حال من بد شد سر پاک تو بود قرآن خواند در گذار یهود قرآن خواند @hosenih شمعم و با عذاب آب شدم بی‌تو نوشیدم آب، آب شدم بی‌یل بوتراب آب شدم بین بزم شراب آب شدم دختران ابوتراب کجا بزم نامحرم شراب کجا @hosenih مردم شام سنگ‌مان که زدند زخم با خنجر زبان که زدند تهمت کفر بر زنان که زدند به لبت چوب خیزران که زدند دخترت هول کرد و پس افتاد بس که نالید از نفس افتاد @hosenih توی ویرانه‌ای که دختر تو روبروی نگاه خواهر تو سر خود را گذاشت بر سر تو بوسه‌ای زد به خون حنجر تو روح از پیکرش که غارت شد کفنش جامه‌ی اسارت شد @hosenih او شبیه تو بی‌کفن رفته سوخته، پاره پیرهن رفته زخم خورده، شکسته‌تن رفته موسپیدی او به من رفته پیکرش را سیاه تا دیدم روضه‌ی قتلگاه را دیدم @hosenih شمر سمتت دوید، یادم هست خنجرش را کشید، یادم هست حنجرت را برید، یادم هست ناله‌ام را شنید، یادم هست روبروی نگاه مادر تو رفت بالای نیزه‌ها سر تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای که در چرخ وجودی آفتابم یاحسین آتش داغ تو کرد آخر کبابم یاحسین ای بهار معرفت ای آفتاب زندگی روز و شب از داغ تو در التهابم یاحسین @hosenih ای شهید شاهد ای سردار و ای سالار عشق بعد تو من پاسدار انقلابم یاحسین آسمان گرجه به سوی تو سبو بگرفته است می‌دهد داغ لب خشکت عذابم یاحسین من گرفتم از عدو پیراهنت را عطر آن برده از جان و دل من صبر و تابم یاحسین گرچه مشکل بود داغ یک گلستان گل ولی صبر خدمت کرد هرجا در رکابم یاحسین من به چشمم دیده‌ام جان دادن پروانه را از غم پروانه‌ات شمعی مذابم یاحسین @hosenih بس که گلریزی نموده غنچه‌ات قبر تو را من ز حال دخترت در اضطرابم یاحسین بر «وفایی» التفاتی کن که می‌گوید مدام خاک‌بوس آستانت کن خطابم یاحسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون ، حقیقت زیبا ! از قیام تو می‌توان گفتن، تـا هنوز و همیشۀ دنیا از قیام تو می‌توان گفتن، نامکرر به هر زبان امروز ترجمان فصیح خون تـو، ترجمان تمام خوبی‌ها @hosenih می‌شود تا ابد روایت کرد، کـربلای رشید خونت را ریشه در جاودانگی دارد، کهنه هرگز نمی‌شود مولا مانده دریا قسـم به آیینه، در تمنای بـوسه بر لب‌هات روح دریـا و رود ! پیش تو، تشنگی واژه‌ای است بی معنا تشنۀ خواندن شما هستم، مُصحف نور توست در دستم السـلام علیک یا باران، السـلام علیک یا دریا ! @hosenih جمع مستان ز جان نمی ترسند ، از شب امتحان نمی ترسند مشق خون می کنند و می رقصند ، زیر باران نیزه‌ها حتا اربعین بلوغ خون توست ، رو سیه دشمن زبون توست خون تو کرده شورشی بر پا ، در زمین و زمانه ، مولانا کربلا را پیاده می آیم ، دل به مهرت نهاده می آیم کربلا قبله گاه عشاق است ، السلام علیک عاشورا ! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گاه باید شام را با دیده‌ی تر سر کند گاه باید روزها را دیده بر در سر کند حالتِ از کربلا جا مانده گاه اینگونه است کودکی که دور از دامان مادر سر کند @hosenih دسته ها رفتند و کوچیدند، قسمت را ببین خیره بر عکس حرم باید کبوتر سر کند فرصت شب‌های گرم عاشقی از دست رفت با چنین داغی چگونه باید آخر سر کند چاره‌ای کو عاشق از کاروان جا مانده را؟ جز همینکه خاک صحرا گیرد و بر سر کند @hosenih رنگی از معشوق خود نگرفته بگذارید پس با همین ننگی که دارد بر تنش سر، سر کند باز هم از قافله جا مانده گویا دختری در خرابه باید اون اینبار دیگر سر کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از اول این مرثیه تا آخر افتادن زائر شدن در راه مثل خواهر افتادن زینب زیارتنامه‌اش را خوانده در این راه مثل روایات صحیحه با سر افتادن @hosenih از كودكان كاروان آموختم این را از ناقه‌ها در مقدم یكدیگر افتادن تا مرز تاول زخم پا را می‌برم در راه خوب است در این راه با این باور افتادن هر خط شبیه نامه و هر جمله یک كودک با تازیانه آخرش از دفتر افتادن كل زیارتنامه‌ی عباس یک حرف است كاری نمی‌شد كرد وقت معجر افتادن @hosenih كل زیارتنامه‌ی حیدر ولی این بود وقتی كه در افتاد با آتش در افتادن در این مسیر این داستان برعكس شد اما... زینب علی می‌گشت در وقت سر افتادن افتادن اصلآ معنی‌اش پرواز خواهد شد در آخر این راه مثل خواهر افتادن زهرا حسینش را امانت داد به زینب ربط است بین زیور و انگشتر افتادن اصغر شدن اما علی اكبری رفتن اكبر شدن اما علی اصغر افتادن رونق گرفته كسب و كار مردم بازار كار سرت تا هست در تشت زر افتادن @hosenih پیشی گرفته حرمله با تیر معروفش شمر است و در اینجا به فكر خنجر افتادن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از هر چه به غير تو رها، می‌آييم با عشق تو در شور و نوا می‌آييم @hosenih می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله از صحن نجف به کربلا می‌آییم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اربعین آمد، دلم را غم گرفت بهر زینب عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به‌گوش ناله‌ی صاحب‌زمان آید به‌گوش @hosenih جان اهل بیت عصمت بر لب است كاروان‌سالار آن‌ها زینب است جمله‌مستان سوی ساقی آمدند مستِ مست از جام باقی آمدند سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دست‌ها هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته هر یكی در جستجوی تربتی بر لب هر یک كلامی صحبتی قلب‌ها پر شِكوه از بیداد بود آشنای قبرها سجاد بود @hosenih رهبر زینب امام راستین حجت حق بود زین‌العابدین با كلامش عمه را مغموم كرد تا كه قبر یار را معلوم كرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر كلثوم و رباب زخم‌های این سفر سر باز كرد هر كسی درد دلی آغاز كرد زینب از مژگان خود یاقوت سفت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تار زینب السلام @hosenih بر تو پیغام سفر آورده‌ام از فتوحاتم خبر آورده‌ام كرد با من این مسیرِ عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر كه دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه كوفه مرده بود ظلم دشمن تا كه بی‌اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود گویی دستان حیدر بسته بود @hosenih یاس‌ها را جوهر نیلی زدند بر رخ آن اختران سیلی زدند از شماتت‌كردن دشمن مپرس از سه‌ساله دخترت از من مپرس سرِ تو یک نیمه‌شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده‌ام بی‌رقیه آمدم شرمنده‌ام بارها از دوری‌ات جان باختم بین مقتل من تو را نشناختم @hosenih گر تو ای لب‌تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلخون تر از ابر و طوفان، غمگین تر از باد و باران مانده به راهِ برادر، تنهاترین چشمِ گریان در موجِ خون نیمه باز است، چشمی که جانی ندارد پیراهنی غرقِ خون را، بر سینه اش می فشارد @hosenih ای رفتنت قاتلِ من، باز آ و بنگر دوباره این مرگِ تدریجی ام را، جان دادنِ بی شماره یادم نرفته برادر، عهدی که من با تو بستم اما تو رفتی و ماتم، بی تو چِسان زنده هستم یادم نرفته چگونه، تا قتلگاهت دویدم آری برادر شکستم،آری برادر بُریدم @hosenih رفتی ندیدی زِ داغت، با دودمانم چه کردی با آتشت کُن تماشا،با استخوانم چه کردی رفتی ندیدی لوایت، دل از من و نیزه ها بُرد اُفتاد و در پیشِ طفلت، سنگی که کُنج لبت خورد رفتی ندیدی که زینب، در کوچه ها دربه در شد منزل به منزل پیاده، با قاتلت همسفر شد @hosenih یادم نرفته که عباس، در اضطرابم نیامد من بودم و نا قه ی غم، اما رکابم نیامد دیدم رُبابت که می گفت، ای نیزه بر من توان ده طفلم علی آرمیده، کمتر سرت را تکان ده آه ای تنِ بوریایی، آه ای لبِ خیزرانی مثل رقیه برادر، من رابِبَر...می توانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گفته بودی که حرم می‌برمت ممنونم از پذیرایی و لطف و کرمت ممنونم @hosenih خواب خوش بود که آخر تو محقق کردیش اربعین پای پیاده حرمت ممنونم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اولین مرحله این است فقط رو بزنی پی یک مهر به این سو و به آن سو بزنی دومین مرحله این است که خود را بِبَری مُهر با اصل برابر شده بر او بزنی @hosenih سومین مرحله سخت است که در طیِّ طریق با خودت مو نزنی دست چو بر مو بزنی چارمین مرحله خوب است که از تاول پات؛ در تنت باغچه ای از گُل شب بو بزنی پنجمین مرحله باید بشوی خود، جاده کَف پای همه را با مُژه جارو بزنی @hosenih ششمین مرحله باید بروی قبل حسین حرم حضرت عباس دو زانو بزنی هفتمین مرحله چون اول راهت باید؛ به ضریح و به حریم و به حرم رو بزنی هشتمین مرحله عشق است که پیش ارباب در حرم نعره ی یا ضامن آهو بزنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اگرچه شعله کشیدی تمامِ هستم را دوباره لطفِ نگاهت گرفت دستم را دلم گرفته برایت چرا نمی خیزی رسیده ام به کنارت به پا نمی خیزی؟ @hosenih کنارِ سنگِ مزارت غریب برگشتم در آرزویِ همین بویِ سیب برگشتم نفس بده که بگویم بر آتشِ جگرم توان بده که بگویم چه آمده به سرم جدا زِ مونس یار و شفیق آمده ام برای بوسه به زخمی عمیق آمده ام @hosenih مَنیکه شامِ غمت را به اشک سر کردم سوارِ ناقه یِ نامحرمان سفر کردم به رویِ دست رسیدم که تار می بینم هنوز دور و برم را غبار می بینم هنوز در نظرم مانده شیبِ آن گودال هنوز زخمِ تو را بی شُمار می بینم @hosenih در ازدحامِ حرامی و سنگ و سرنیزه سری بُریده در آن گیر و دار می بینم برای فاتحه خواندن به جسمِ بی جانت به گرد گرد تو صد نیزه دار می بینم تو رفتی و زِ غمت قامتِ کمانم سوخت فراق شعله شد و بی تو دودمانم سوخت @hosenih رسیدم از سفری که مرا زِ پا انداخت مرا به حلقه یِ لبخند و ناسزا انداخت رسیدم از سفری که یتیم را کشتند از آن سفر که به زلفش چه شانه ها انداخت از آن سفر که یهودی به حالِ ما خندید به طعنه تکه ی نانی به پیشِ ما انداخت @hosenih از آن سفر که پس از کوچه دخترانت را میانِ مجلس چشمانِ بی حیا انداخت از آن سفر که به سنگی شکست دندانت لبانِ سرخِ تو را آخر از صدا انداخت چقدر پیش نگاهم اصابتِ یک سنگ به رویِ خاک سرت را زِ نیزه ها انداخت @hosenih تمام اهل و عیالت به کُنجِ ویران و سرِ تو را به رویِ طشتی از طلا انداخت فقط نه حلقه ی زنجیر و خیزران دیدیم که رویِ چهره ی ما تازیانه جا انداخت نبود باورم انگار خواب می دیدم بنای خانه ی خود را خراب می دیدم @hosenih چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت تمام سویِ دو چشمم پس از برادر رفت به جای آن همه تیری که بر تنت آمد لباس کهنه و انگشتری مطهر رفت صدای حرمله می آمد و نوایِ طفلِ رباب کنار نیزه ی طفلش زِ هوش مادر رفت @hosenih حرم در آتش و طفلی نفس نفس می زد نگاهها پِیِ غارت به سمتِ دختر رفت برای غارت یک گوشواره ی کوچک دو چشم رفت، گُلِ سر شکست، معجر رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اول شعر تبرک شده با بسم الله ابتدای همه‌ی مرثیه‌ها بسم الله هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله دل ما را به سوی کرببلایت بکشان بوی سیب حرمت را به مشامم برسان @hosenih اربعین آمده و گریه فراوان دارم بعد چل روز ببین حال پریشان دارم به لبم زمزمه و ذکر حسین جان دارم چشم امید به دستان کریمان دارم روزی اشک مرا در همه‌ی سال دهید پر پرواز ندارم به منم بال دهید @hosenih گریه بر مرثیه‌ی زینب کبری خوب است گریه بر ذریه‌ی حضرت زهرا خوب است گریه بر تشنگی کودک و بابا خوب است گریه بر فاجعه‌ی نیزه و سرها خوب است باز هم گریه‌کن زینب کبری شده‌ام اربعین آمده و عاشق و شیدا شده‌ام @hosenih کاروان اسراء سوی حرم آمده است حضرت عالمه بانوی کرم آمده است با تنی زخمی و لبریز ورم آمده است با دلی پر زغم و دیده‌ی نم آمده است کاروان آمده افسوس که آب‌آور نیست قاسم و اصغر و شهزاده علی‌اکبر نیست @hosenih وادی کرببلا حال و هوایی شده است بر سر قبر حسین شور و نوایی شده است کار زینب به خدا نوحه‌سرایی شده است خاطرات سفرش باز تداعی شده است ای برادر به خدا بعد تو غوغایی بود بر سر راس تو ای شاه چه دعوایی بود @hosenih دیدم از دور همه بال و پرت را بردند دیدم از دور چگونه سپرت را بردند شال بسته‌شده دور کمرت را بردند ناگهان در دل گودال سرت را بردند اشک می‌ریزم و یاد غم عاشورایم یاد غارت شدن روسری زن‌هایم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آن‌گونه که حاجی‌ست در احرام پیاده من هم شده‌ام سوی تو اعزام پیاده طوفانم و می‌آیم و در حلقه‌ی عشاق بر خویش سوارم ولی از نام پیاده @hosenih بر عرش سوارش بکنی روز قیامت هر کس طرفت آمده یک گام پیاده ای خاص‌ترین عام، می‌آیند دوباره خاصان طرفت در ملاء عام پیاده ای کاش بگویند که در راه حرم مرد یک شاعر ایرانی ناکام، پیاده زینب شده از ناقه پیاده که بیایند بر تسلیتش لشکر خدام پیاده زینب شده از ناقه پیاده که به هر حال باران شود از ابر سرانجام پیاده @hosenih امروز ز ناقه اگر افتاد به سرعت یک روز ز ناقه شده آرام پیاده زانوی قدح بوده و بازوی پیاله هر جا که شرابی شده از جام پیاده از کرب و بلا رفته پیاده طرف شام تا کرب و بلا آمده از شام پیاده @hosenih شامی که در آن از پس ِهفده سرِ بر "نی" خورشید شده بر سر هر بام پیاده ناموس خدا، زینب کبری، به زمین خورد تا بین خلایق شود اسلام پیاده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ براى عرض ارادت به يار راه افتاد درست چنددقيقه به چار راه افتاد در ازدحام خيابان به راهبندان خورد وَ قبل از اينكه بيايد،قطار راه افتاد @hosenih دويد خيس عرق سمت پنجره فولاد رسيد،گريه بى اختيار راه افتاد همين كه گفت به پهلوى مادرت حس كرد كنار پنجره فولاد كار راه افتاد @hosenih تمام راه دو چشمم دو ابر باران بود خلاصه چشم كه وا كرد مرز مهران بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم می‌توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم قطره‌ام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم @hosenih حُرّم و دارم به سمت شاه برمی‌گردم ای کاش گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته مرحمت کردی نیاوردی بدی‌ها را به رویم پابرهنه می‌دوم سوی تو مست از جام عشقم قطره قطره چای شیرین عراقی‌ها سبویم @hosenih آن قدَر مستم که گاهی از خودم می‌پرسم اصلا من به سوی تو می‌آیم یا تو می‌آیی به سویم؟ بی‌تو سر شد در میان حیرت و غفلت، جوانی با تو اما آب رفته باز می‌گردد به جویم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سهم من از تقدير شد چشمان تر آقا جامانده ام يك بار ديگر از سفر آقا جا مانده ام اینبار هم از خیل زوارت شاید ندارد آه من دیگر اثر آقا @hosenih هر شب به یاد کربلا می خوابم و در خواب... چشمان اشک آلود دارم تا سحر آقا گفتند راه کربلا خیلی خطر دارد اما ندیدم از حریمت امن تر آقا میخواستم مثل کبوترها رها باشم در آستان تو بگیرم بال و پر آقا @hosenih هرچند راهي سخت دارد اربعين اما، لطف تو كرده اين سفر را بي خطر آقا بی شک هوای هر مسافر را خودت داری از حال ما جاماندگان داری خبر آقا؟ می بینی ام وقتی برایت اشک میریزم میخوانمت هربار با سوز جگر آقا @hosenih هر وقت كه حال و هواي چشم من ابريست، داري هوايم را تو قدري بيشتر آقا... عمري اسير نفسم و دربند اين دنيا... من را بخر من را بخر من را بخر آقا... از کربلایت تا مدینه راه کوتاه است می بینمت در روضه های پشت در آقا @hosenih گاهی میان مسجد کوفه در آن محراب در اضطراب روضه شق القمر آقا، گاهي كنار تشت پر خون جگر هستی در روضه های آخر ماه صفر آقا در اين مصائب خم به ابرويت نياوردي در علقمه اما شكستي از كمر آقا... @hosenih ما را به حق آبروي كاشف الكربت يك بار ديگر تا حريم خود ببر آقا... از پنجره فولاد آخر اذن ميگيرم من زائرت خواهم شد از اين رهگذر آقا... همواره در مهمانسرای حضرتت داری بين شلوغی جا برای یک نفر، آقا... @hosenih من حتم دارم ميرسد آن اربعيني كه با منتقم خواهيم شد ما همسفر آقا این آخرین دیدار ما قطعا نخواهد بود امیدوارم من به فردایی دگر آقا پايان قصه ظهر عاشورا نبود، آري... با انتقامت ميرسد قصه به سر آقا... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ با خود این‌گونه به‌یاد آورم اینک سخنت چاره‌ای نیست به‌جز سوختن و ساختنت گفتی آن‌روز: خدا کشته مرا خواسته است دیدم از عهد و وفایت که به‌خون خفته تنت @hosenih گفتی آن‌روز: خدا خواست اسیرت بیند دیدم ایام اسارت، سرِ دور از بدنت گفتی آن‌روز: کمی صبر و مصیبت باید قتلِ صبر است نصیب تو و ما و حسنت قامتِ خم‌شده و موی سپید آوردم همه‌سوغات من از این سفرم، پیرهنت همه را از سفر آوردم و شرمنده شدم کنج ویرانه به‌جا ماند کمی پاره‌تنت حاصلم قافله‌ای هست به تن‌های کبود قاتلم در دل این خاک، تن بی‌کفنت @hosenih یاد گودال تو هرگز نرود از یادم دیدم آن نیزه چه بد بوسه گرفت از دهنت ریش‌ریش است هنوز این دلم از ریش خضاب آن زمان که سرت افتاد ز نِی پیش مَنَت از تنور آمدی آن‌روز و رُخت سوخته بود سوختم جان برادر من از این سوختنت بهتر آن‌روز نبودم که به دفنت بینم بوریا پاره شد و چاره شد از قبر کَنَت چون‌که ما را به دف و هلهله بردند به شام در عزا عید گرفتند ز کشته‌شدنت چشم بیگانه و ناموس خدا در اَنظار بعد عباس فراوان شد از این غم، محنت گرچه دستانِ جسارت به اسارت دیدم یاورِ اهلِ حرم شد مددِ مؤتمنت @hosenih چوب می‌خوردی و آیات لبت قطع نشد مجلسِ کفر ز اعجاز تو شد انجمنت حنجر پاره‌ی تو کار خودش را می‌کرد و سپس خطبه‌ی سجاد که شد، هم‌سخنت این چهل‌منزلِ ما هدیه‌ی ناقابلِ ما به شهیدان تو و این تنِ بی‌پیرهنت @hosenih می‌روم نوحه‌کنان باز از اینجا اما تا قیامت حَرَمت پر شود از سینه‌زنت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اربعین غمت مرا انداخت بی‌تو بودن مرا از پا انداخت بعد یک اربعین هوای غمت راه ما را به کربلا انداخت @hosenih اف بر این روزگار که من را اربعین ز تو جدا انداخت این چهل‌روز بی‌تو هر چه نداشت خواهرت را که از صدا انداخت یاد دارم که ظهر روز دهم شعله بر جان خیمه‌ها انداخت یا نوک نیزه ظالمانه تو را از روی اسب بی‌هوا انداخت از کجای سفر بگویم که به دلم آتش بلا افتاد نیزه‌دار تو از سر کینه از روی عمد نیزه را انداخت زخمی اربعینی از دردم ماندنم را گمان نمی‌کردم شعله بر جان تشگان افتاد و به دل زخم بی‌امان افتاد از همان روز که زمین خوردی بر سرم طاق آسمان افتاد @hosenih غنچه‌ی خشک تا که پر پر شد به روی خاک باغبان افتاد معجر من به دست شعله ولی سر تو دست این و آن افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اربعین آمد دلا امروز زینب خسته است آمده بر کربلا امروز زینب خسته است در کنار مرقد شش‌گوشه بنت المرتضی گویی افتاده ز پا امروز زینب خسته است @hosenih این همان بنیان کنِ کاخ ستم باشد ولی دارد آهنگ عزا امروز زینب خسته است ای شهیدان بهر استقبال او کاری کنید بوده حامیِ شما امروز زینب خسته است ای برادر حال خواهر را نمی‌پرسی چرا هم‌چو نی دارد نوا امروز زینب خسته است @hosenih خیز ای عباس پرچم را از او تحویل گیر قامتش گشته دو تا امروز زینب خسته است ای علی اکبر قطار عمه‌ات برگشته است گوید ای مشکل‌گشا امروز زینب خسته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چتر را می بندم و روی زمین می ایستم زیر باران امام اولین می ایستم اذن می خواهد به ایوان نجف داخل شدن بین صف پشت سر روح الامین می ایستم @hosenih تا مگر من را ببیند شمس چشمان علی کاهم و تا مرگ زیر ذره بین می ایستم جسم و جانم جملگی قربانی دست خدا تا ابد پای امیرالمومنین می ایستم سرزنش عزم مرا چندین برابر می کند میخم و سرشار عزمی آهنین می ایستم @hosenih می روم پای پیاده از نجف تا کربلا من برای مِی شدن تا اربعین می ایستم هر که پامالم کند مرگش فراخواهد رسید مثل مین با مسلمین من پای دین می ایستم إنّ فی حَبل الوَتین نبضٌ أُسَمّیهِ الحسین تا قیامت با همین حبل المتین می ایستم @hosenih هرکجا نام حسین آید وسط خواهم گریست هرکجا نام یل ام البنین می ایستم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست نجف تا کربلا عرش معلای زمینی هاست نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است @hosenih نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است جهان در انتظار رویت مهدی موعود است در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونیست @hosenih همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند همه مانند هم ، پای پیاده ، روزها شب ها توانی تازه میبخشد به زایر چای موکب ها تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند @hosenih در اینجا میشود تنهایی و احساس غربت ، گم میان داد و فریاد ،هلبیکم ... هلبیکم چه زیبا لحظه لحظه جان تشنه میشود سیراب به لطف سادگیه بی ریایه ظرفهای آب در اینجا بیت الاحزان جماعت کنج تنهاییست هزاران گریه دنبال علمداری و سقاییست @hosenih هزاران گریه بی تاب لب خندان دخترهاست هزاران گریه مخفی در نگاه پشت معجرهاست برای خوردن نانی هزاران عجز خواهش هست در این جاده برای پیکر خسته نوازش هست در اینجا از کسی جز حضرت ارباب نامی نیست در اینجا خارجی می آید و بی احترامی نیست @hosenih به آن اندازه که فرق میان اوست با زینب نجف تا کربلا میگوید عاشق آه یا زینب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست دوباره حال همه عاشقان تماشایی‌ست که فصل پر زدن از انزوای تنهایی‌ست سفر، حکایت یک اتفاق رؤیایی‌ست ببند بار سفر را که یار نزدیک است طلوع صبح شب انتظار نزدیک است @hosenih ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند غریب، از نفس افتاده، خسته، می‌آیند که باز بعد چهل شب، کنار او باشند شبیه حضرت زینب کنار او باشند @hosenih تمام پشت سر جابر بن عبدلله چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه هر آن‌که خواهد از این جام عشق، بسم الله که این پیاده‌روی برترین عزاداری‌ست قسم به نور، که این ابتدای بیداری‌ست @hosenih دوباره حال من و شعر می‌شود مبهم دلی که دست خودم نیست می‌شود کم‌کم در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم «غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت» ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نشسته ام به مزارت نه بر مزار خودم سیاه پوشِ تو ام نه که سوگوار خودم تو زیرِ خاکی و من خاک بر سرم ریزم که سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم @hosenih نمی‌شناسی ام اما زِ بس که مجروحم زِ بَس که پیر شده چهره‌ام زِ اندوهم به خاکِ سرخِ تو ای تشنه آب می‌ریزم گُلی نمانده برایت گلاب می‌ریزم بگو چگونه دلت آمد از بَرَم بروی به رویِ نیزه ولی در برابرم بروی @hosenih ببین که بعدِ تو غمگین ترین صدا شده‌ام شکسته ام زِ کمر دست بر عصا شده‌ام چهل شب است که از دردِ پا نمیخوابم پُر از جراحتم و غرقِ ردِ پا شده ام چهل شب است که دائم زِ لای لایِ رباب کنارِ نیزه‌ی اصغر پُر از عزا شده‌ام @hosenih چهل شب است که با چادری که خاکی بود حجابِ دخترت از چشمِ بی‌حیا شده‌ام چهل شب است که مهمانِ شامیان بودم چهل شب است که مهمان خنده‌ها شده‌ام حکایت من و کعبِ نِی از تنم پیداست ببین شبیهِ تو ام مثلِ بوریا شده‌ام @hosenih رسیدم از سفری که غمِ تو را خواندم برای زخم علمدار روضه‌ها خواندم به روی نیزه مده دستِ باد گیسو را بدین بهانه مپوشان شکاف اَبرو را بگو به نیزه‌ی عباس خَم شود اینجا که دشمنت نزند دختران کم رو را @hosenih نشسته خاک اگر چه به روی مژگانت هنوز خیره کند چشم‌های آهو را کنار ناقه‌ی عریان و جمعِ نامحرم بگو دوباره بگیرد رکابِ بانو را زِ تکه روسریِ دختران تو دیدم گره زدند به سر نیزه‌ای سرِ او را @hosenih تو دستِ بادی و زنجیر‌ها نمی‌خواهند که بوسه‌ای بزنم آن دو چشمِ جادو را تو دست بادی و این سنگ های بی احساس نمی کنند مراعات چشم کم سو را هنوز لخته‌یِ خون می‌چکد زِ گیسویش اگر چه حرمله بسته شکافِ اَبرو را @hosenih شکسته‌تر زِ همیشه کنارت آمده ام برای دیدنِ سنگِ مزارت آمده ام مرا ببخش که بی غنچه‌ات سفر کردم که یاس بُرده‌ام اما بنفشه آوردم پس از تو چشمِ کبودم پِیِ سرت می‌گشت پس از تو غم همه‌جا گِردِ خواهرت می‌گشت @hosenih چه خوب شد پِیِ ما باز حرمله نیامده است وگرنه باز به دنبالِ اصغرت می‌گشت چه خوب شد که نیامد وگرنه نیزه‌ی او به سینه‌ی تو پِیِ طفلِ پَرپَرَت می‌گشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب دوباره شور پیاده روی به سر دارم شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب @hosenih نه خرج راه و نه ویزا و نه گذرنامه سفر، رسیده! مهیا نمی شود اسباب دو چشم سرخ و دل آشوبه های بی پایان سزای این دل بی تاب و دیده ی بی خواب هوای سیل خروشان زائران دارم مرا ببر که نمانم اسیر این مرداب @hosenih تمام آرزوی من جواب این حرف است سلام حضرت خورشید و ماه عالمتاب شهید راه ظهور و زیارتم گردان تورا به جان رقیه مرا بخر ارباب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih