بسم الله الرحمن الرحيم
درد دل های #حضرت_رقیه_س_شهادت
#رامین_برومند
▶️
بی حیا ها شرر شعله به آن لانه زدند
ریختند خیمه و آتش به حرمخانه زدند
@hosenih
نانجیبان زمان بی خبر از قهر خدا
آتش از روی جفا بر پر پروانه زدند
خیمه آتش زدن آنقدر که تکبیر نداشت
هلهله کردن و هی نعره ی مستانه زدند
تو نبودی و ببینی که پدر طفلان را
آمدند وقت غروب عده ای دیوانه زدند
سنگ بسیار زدند در وسط کوی و گذر
پیر زن ها به سرم سنگ، جداگانه زدند
دیدم آن لحظه که از بام به روی مه تو
سنگ هارا به لب و گونه و بر چانه زدند
به ستوه آمدم هر بار که گفتم بابا...
تازیانه به سر و بر کمر و شانه زدند
بست بر روی سنان چشم خودش را عباس
دید سیلی به رخ دختر دردانه زدند
@hosenih
شانه لازم بشود موی گره خورده ولی
چنگ بر موی پریشان عوض شانه زدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#رامین_برومند
▶️
ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
زینب برای دیدن تو قد کمان رسید
یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
خم گشته قد ِ من چو قد ِ مادرم حسین
حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
@hosenih
از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
بیچاره کرده قلب مرا ناله ی رباب
حالا رباب سوخته تر از کودکان رسید
@hosenih
یادم نمیرود که تو ماندی به زیر پا
یادم نمیرود که چه ها دیده ام اخا
بیشتر شکایتم بود از تازیانه ها
طعنه به من، و بر لب تو خیزران رسید
یک اربعین به روی لبم بود زمزمه
یادم نرفته هجمه ی بازار و هلهله
دیدم چگونه شد به سنان ماه علقمه
سقا نبود که پیکرمان نیمه جان رسید
@hosenih
یک اربعین برای تنت گریه کرده ام
بر غصه ها و بر محنت گریه کرده ام
شب ها به جسم بی کفنت گریه کرده ام
دیگر بریده، زینب بی خانمان رسید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
درد دل های #حضرت_رقیه_س_شهادت
#رامین_برومند
▶️
بی حیا ها شرر شعله به آن لانه زدند
ریختند خیمه و آتش به حرمخانه زدند
@hosenih
نانجیبان زمان بی خبر از قهر خدا
آتش از روی جفا بر پر پروانه زدند
خیمه آتش زدن آنقدر که تکبیر نداشت
هلهله کردن و هی نعره ی مستانه زدند
تو نبودی و ببینی که پدر طفلان را
آمدند وقت غروب عده ای دیوانه زدند
سنگ بسیار زدند در وسط کوی و گذر
پیر زن ها به سرم سنگ، جداگانه زدند
دیدم آن لحظه که از بام به روی مه تو
سنگ هارا به لب و گونه و بر چانه زدند
به ستوه آمدم هر بار که گفتم بابا...
تازیانه به سر و بر کمر و شانه زدند
بست بر روی سنان چشم خودش را عباس
دید سیلی به رخ دختر دردانه زدند
@hosenih
شانه لازم بشود موی گره خورده ولی
چنگ بر موی پریشان عوض شانه زدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#رامین_برومند
▶️
ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
زینب برای دیدن تو قد کمان رسید
یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
خم گشته قد ِ من چو قد ِ مادرم حسین
حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
@hosenih
از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
بیچاره کرده قلب مرا ناله ی رباب
حالا رباب سوخته تر از کودکان رسید
@hosenih
یادم نمیرود که تو ماندی به زیر پا
یادم نمیرود که چه ها دیده ام اخا
بیشتر شکایتم بود از تازیانه ها
طعنه به من، و بر لب تو خیزران رسید
یک اربعین به روی لبم بود زمزمه
یادم نرفته هجمه ی بازار و هلهله
دیدم چگونه شد به سنان ماه علقمه
سقا نبود که پیکرمان نیمه جان رسید
@hosenih
یک اربعین برای تنت گریه کرده ام
بر غصه ها و بر محنت گریه کرده ام
شب ها به جسم بی کفنت گریه کرده ام
دیگر بریده، زینب بی خانمان رسید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_ولادت_بحر_طویل
#رامین_برومند
▶️
بند اول:
شب نوراست و شب جشنُ سرور است و شب زمزمه ی سوره ی نور است و همه عرش و جنان گشته چراغانی و نورانی و غرق شعفند حور و ملک عرش و فلک جن و بشر، کل خلایق همه زین نعمت عظما که خداوند حیّ لم یزلی عالی اعلا همه نعمت خودرا بکند عرضه به دنیا،بنشستم بنویسم که خداوند زالطاف و عنایات و کرامات خودش قصد نموده بکشد نور منوّر، ز یدِ قدرت خود قامت اطهر، بکشد روی مهی را که شود بر همه ی خیل بشر هادی و سرور بشود شافع محشر ثمر نخل امامت شود و زیور و گوهر، به همه خلق کند رهبری و سروری آن حجت موعود، همه جان خلایق به فدایش همه ی خلق گدایش، نه چنان عیسیِ مریم که دَمَد بر بدن مرده ی صدساله که زنده بشود خیر که کافیست بریزند به جسم و بدن ِ مرده ی صد ساله فقط ذرّه ز خاک ِ کف پایش چه بگویم به ثنایش عالمی را به تحیّر فکند لحن صدایش همه عالم به فدایش که در این نیمه ی شعبان، خداوند کریم خلق نموده رخ دلجوی ِ امیر و ولی و صاحب مارا.
@hosenih
بند دوم:
صلوات از طرف خالق سرمد به رخ ماه لقای علی و حضرت احمد، صلواتِ همه ی خیل بشر، حوروملک یکسره بر آل محمد (ص)؛ وچه زیبا شبی است این شبِ خوش یُمن، که همه نعمت حیّ ازلی بر همه ی خلق جهان گشته هویدا شده نازل، که دگرباره در این روز عزیز دین خدا دین نبی الله اکرم شده کامل، به همه عالم و آدم بدهد هدیه امامِ حسنِ عسکری آن حجت حق، کآمده بر روی زمین روح نبییّن و اُمَم محض ارادت ، که دگرباره ثمر داده همان نخل امامت، ولی الله کرامت قدمش باد مبارک، ثمرت باد مبارک، گوهرت باد مبارک، قمرت باد مبارک، شب میلاد گرامی پسرت باد مبارک؛ خجل از دیدن رویش قمر و اختر آفتاب، که قدم رنجه نموده به جهان گل پسر حضرت ارباب، همه صف بکشیدند به اذن حق اعلا که در این لحظه ببینند نوه ی شیر خدارا.
@hosenih
بند سوم:
چه بگویم چه بگویم زتو من حال که خود روح ِ دعایی و صفایی و وفایی، توهمان گمشده و یوسف مایی، تو جگر گوشـــه ی خیر نسایی؛ چه شود پرده زرخسار و جمالت به کناری بزنی؛؛ بر همه ی خلق شها رخ بنمایی و همان لحظه دل از دوست و دشمن بِرُبایی،، تو بگو تا به کی ای شاه صبوری؟؟؟!!!، تو بگو تا به کی از روی تو دوری؟؟؟؟؟!!! تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟ بخدا فاطمه رو بر حقِ دادار زده تا تو بیایی؛؛ تو که خود حصن حصینی، به رکاب دوجهان نقش و نگینی، تو خودت ناطق قرآن مبینی، من بمیرم که تو ای گل پسر فاطمه تنهــــا ترین فرد زمینی؛؛ تو امیری تو امیریُّ فقط این من و ماییم که سربارترینیم و گنهکارترینیم، زگنه کردن خود راه تو بستیم،،دلِ غم داره تورا هر دم و هر لحظه شکستیم، بخدا خسته شدیم ای پسر حضرت زهرا نوه ی شیر دلِ حضرت مولا؛؛ جانِ زینب قَسَمَت میدهیم اینبار تو بازآ،، زدعا کردن ما کار به جایی نرسیده تو که خود روح دعایی، پسر خون خداییُّ برای فرجت شاه بخوان متن دعا را.
@hosenih
بند چهارم:
تو بیا و زهمان لحن حجازی ِّ خودت روضه بخوان از در و دیوار و زآن شعله ی افروخته بر باب علی و زهمان سرخی مسمار و بخوان روضه از آن پهلو و آن دنده که در پشت در خانه شکست ُ و عدو دست یداللهی مولای زمان بست و از آن خون کزآن میخ در خانه چکیدُ و از آن لحظه که زهرا به زمین خورد و پی اش مریم سارا به زمین خورد و ز بعدش همه ی آل عبایِ شه بطحا به زمین خورد و بخوان روضه از آن شاه مدینه که ز دنیا و جهان سیر شد و بعد همان واقعه ی کوچه حسن پیر شد و باز بخوان روضه ی تشیع حسن را که گل بدرقه اش تیر شد و طعنه و دشنام و بیا روضه از آن ذبح عظیمی که درون صحف و مصحف حق گشته اشاره، و بخوان روضه ی عاشور بلا را
ادامه این شعر در پست بعدی👇👇👇👇