eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
298 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت یک نفس گفت؛ ولی آینه را آه گرفت @hosenih راه افتاد میسحا که نفس تازه کند زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر... باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد "اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد آنچنان که دل محراب و دل ماه گرفت @hosenih آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سکوت می وزد و بادها پریشانند و در به در همه در کوچه های بارانند شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند یتیم های خدا هم گرسنۀ نانند @hosenih قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند هزار آدم آواره ی پشیمان گرد دوباره منتظر سوره های انسانند تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست و چاه ها که پر از ناله های پنهانند شکست فرق نماز خدا به شمشیری به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند! @hosenih هنوز خون سرش روی فرق محراب است و جمع قبله نشینان هنوز گریانند هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند و بین یک در و دیوار روضه می خوانند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت یک نفس گفت؛ ولی آینه را آه گرفت @hosenih راه افتاد میسحا که نفس تازه کند زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت باز هم روضۀ دیوار و در و یک مادر... باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد "اشکِ بر فاطمه" را توشۀ این راه گرفت وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد آنچنان که دل محراب و دل ماه گرفت @hosenih آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سکوت می وزد و بادها پریشانند و در به در همه در کوچه های بارانند شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند یتیم های خدا هم گرسنۀ نانند @hosenih قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند هزار آدم آواره ی پشیمان گرد دوباره منتظر سوره های انسانند تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست و چاه ها که پر از ناله های پنهانند شکست فرق نماز خدا به شمشیری به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند! @hosenih هنوز خون سرش روی فرق محراب است و جمع قبله نشینان هنوز گریانند هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند و بین یک در و دیوار روضه می خوانند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ منو مشغول خودت کن بزار درگیر تو باشم واسه منهم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم تا زیر چشمات بمونم زیر تدبیر تو باشم دیونم کن دیونم کن که به زنجیر تو باشم ای خدایا شب قدره من پیشت قدری ندارم اومدم تا سر به روی دامن عفوت بزارم @hosenih منو درگیر خودت کن که فقط مال تو باشم منو راهی سفر کن که به دنبال تو باشم من بی چیز و بخر تا جزو اموال تو باشم حال خوبی نصیبم کن پی احوال تو باشم من می خوام مال تو باشم سندم رو بزن امضا حلقه ای توی گوشم کن من بشم نوکر زهرا @hosenih تو قفس در به درم من زخمیه بال و پر من گناهام رو می بینی که چی آورده به سر من چونکه یک عالمه غفلت پر شده دور و بر من توی تاریکی و ظلمت کوخدایا سحر من سحر من یه نگاهت یه نگاه آسمونی تا منم سفره نشین شم کنارت تو میهمونی @hosenih روسیاهم مثل شب ها مثل شب های جدایی مثل تاریکی شب ها که نداره روشنایی آسمون تا منو دید گفت: چقده دور از خدایی بعیده که روسفید شی بعیده به چشم بیایی تنها یک راه جلو پاته اونم از لطف خداته اون راهم راه حسینه سفر کرببلاته @hosenih سفر کرببلایی دو تا بال گریه می خواد پا توی روضه گذاشتن شور و حال گریه می خواد پا توی مقتل نزاری که مجال گریه می خواد سر روی نیزه یار قیل و قال گریه می خواد مشک خالی ابالفضل چشم به راه گریه هاته دو تا دستای ابالفضل نگاه کن که جلو پاته @hosenih شاید آقا واسطه شه شاید آقا بپذیره به دو تادست ابالفضل دستتو امشب بگیره آخه دستای این آقا تو کرامت بی نظیره حرم چشماش قشنگه صحن چشماش دلپذیره خوش به حال من بی کس که یک کس مثل تو دارم جای مشک تو می خوام من همیشه گریه بیارم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e