بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#سیدحسن_رستگار
▶️
مادر برایش شانه زد مو را به سختی
هر بار بالا برد بازو را به سختی
هر چند سنگین شد نفسهایش ولی باز
زیبا برایش بافت گیسو را به سختی
@hosenih
زینب به آرامی در آغوشش نشسته
مادر نوازش میکند او را به سختی
دارد به دنبال خودش در کارِ خانه
هی میکشد هر گوشه جارو را به سختی
دسداس را آهسته تر از قبل چرخاند
با شال بسته دورِ پهلو را به سختی
@hosenih
مادر برای پا شدن دستی به دیوار
دستی گرفته چفت زانو را به سختی
بابا رسید از راه و مادر تا که فهمید
با روسری پوشاند از او رو را به سختی
شاید کبودی تا به چشم او رسیده
آخر تکان می داد ابرو را به سختی
@hosenih
مردی که در از قلعه ی خیبر درآورد
در مانده , چون دیدست بانو را به سختی
در کوچه می گردم پی آن گوشواره
پنهان از او هر روز , هر سو را به سختی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#مرضیه_عاطفی
▶️
نگاهم خیره بر شالِ سیاهت
فدای اشک ِ جاری از نگاهت
@hosenih
نشستی روضهٔ مادر گرفتی
تک و تنها میانِ خیمه گاهت!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
جذبه از یاقوت و گوهر میرود
سورۂ اخلاص و کوثر میرود
زجرها دیده ست اما غرق شوق؛
محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود
@hosenih
لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع)
هر زمان که جانبِ «در»... میرود
گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب
خوب میداند که آخر میرود...
نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و
دیگر از آغوش بستر میرود
@hosenih
با چه حالی حضرت دارالشّفا
مضطر و بشکسته پیکر میرود
از دو چشمش اشک جاری میشود
تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود
روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛
تشنه در آغوش ِ مادر میرود!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمود_اسدی
▶️
تیشه به نخل باغ امیدم دگر زدند
در عرش شعله بر دل و جان پدر زدند
دیگر خوشی زخانه ی ما پا کشید و رفت
غمها فقط به خانه رسیدند و سر زدند
@hosenih
با بودن تو زندگیم روبراه بود
آخر تمام زندگیم ام را نظر زدند
بردار سر زخاک و ببین کودکان تو
ناله ز ماتمت همه شب تا سحر زدند
دیدند ناکسان که همه لشگرم تویی
ازمن تو را گرفته به جانم شرر زدند
@hosenih
از ره رسید قنفذ و من آه میکشم
کو با مغیره بر تن تو بیشتر زدند
گیرم تو را زدند در آن کوچه ها ولی
دیگر چرا مقابل چشم پسر زدند
یارب چگونه زنده بمانم که دیده ام
تا حد مرگ فاطمه را پشت در زدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#محمد_جواد_شیرازی
▶️
شب شد و مادرمان گفت: کجایی زینب؟
گفت: سجاده ی من را تو بیانداز امشب
کمکم کن که به محراب نمازم بروم
تا به آرامگه راز و نیازم بروم
@hosenih
گفت خواب دل عشاق حرام است عزیز
من به سجده برسم کار تمام است عزیز
تا به محراب بیاید دل من غوغا شد
چند باری وسط راه نشست و پا شد
تا خود صبح فقط غصه ی مردم را خورد
آن قدر آه کشید و جگرم را آزرد
@hosenih
در کنارش چقدر آیه ی قرآن خواندم
تا کمی خوب شود ذکر فراوان خواندم
وسط معرکه ی خوف و رجا خوابم برد
وسط گریه و ما بین دعا خوابم برد
حق، نگاهی به دعای دل غم بارم کرد
بوی نان آمد و این رایحه بیدارم کرد
@hosenih
بسترش جمع شده مطمئنا خوب شده
فضه جان گریه نکن مادر من خوب شده
شاد بودم که غم و ماتم مان می میرد
مادرم باز مرا در بغلش می گیرد
تشنه ی دیدن او تشنه ی ماه رویش
با چه شور و شعفی باز دویدم سویش
@hosenih
نظرم بر رخ رنجور و صبورش افتاد
بر دل خونی دستاس و تنورش افتاد
خاک غم ریخت سرم تا که نگاهش کردم
دل من ریخت به هم تا که نگاهش کردم
سرفه می کرد ولی باز خودش نان می پخت
شد رخش زرد ولی باز خودش نان می پخت
@hosenih
چقدر در وسط دود تنش می لرزید
وقت برداشتن نان بدنش می لرزید
تا که جارو بزند پا شد و بازو را بست
به روی دست خودش دسته ی جارو را بست
بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد
وسط کار نگاهش سوی مسمار افتاد
گفت: ای دست مدارا کن عزیزم با من
گفت: باید که بشویم حسنینم را من
@hosenih
آب می ریخت حسن، بی کفنش را می شست
آب می ریخت حسین و حسنش را می شست
لاله ها دور و برش ریخت، خدا رحم کند
آب بر بال و پرش ریخت، خدا رحم کند
بار پرواز خودش را به روی دوش گرفت
آخرین بار مرا مادرم آغوش گرفت
بوسه را حضرت حنانه به گیسویم زد
با پر زخمی خود شانه به گیسویم زد
@hosenih
رنگ از چهره ی غمگین شده ی کوثر رفت
با دل غم زده ی خود به سوی بستر رفت
ناگهان ناله ی اسما همه جا را پر کرد
داغ جانسوز عظیمی دل ما را پر کرد
اهل یثرب به خدا حاجت تان گشت روا
بعد از این وای بر احوال دل شیر خدا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#مهدی_علی_قاسمی
▶️
قلب پیمبر سوخت آن وقتی که در سوخت
باید که پای این مصیبت از جگر سوخت
ریحانه ی احمد پس از او تا نوَد روز
شب ها درون بستر خود تا سحر سوخت
@hosenih
خورشید حیدر آتشی بر جانش افتاد
از سوز آن آتش ستاره با قمر سوخت
ذکر لبش در پشت در یا مرتضی بود
با عشق حیدر فاطمه در پشت در سوخت
مادر درون آتش نمرودیان رفت
آری ولی در گوشه ی خانه پدر سوخت
@hosenih
با یک لگد افتاد در بر روی زهرا
آتش به جانش شعله زد تا موی سر سوخت
دیگر نباید زد به بالش تازیانه
پروانه بی جان است در آتش اگر سوخت
این شاخه ی طوبای پیغمبر ثمر داشت
فضه فقط دیده که پشت در ثمر سوخت
@hosenih
اجر رسالت را ادا کرده است امت
مادر درون خانه در پیش پسر سوخت
آن روز کل اهل بیت آتش گرفتند
قطعا غلط گفته کسی که: یک نفر سوخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
چند روزی شده که مادر ما بیمار است
بین بستر بدن بی رمقش تب دار است
خواب در پلک ترش نیست، خودم دیدم که
سر شب تا سحر از درد کمر بیدار است
@hosenih
رنگ در چهره ندارد، به جز آن جای کبود
روی زرد است و پر از غصه و حالش زار است
در دعای سحرش روضه ی "عجل" دارد
طاقتش طاق شده، منتظر دیدار است
گر چه در بستر بی حالی خود افتاده
مقتل مادر ما بین در و دیوار است
@hosenih
فضه یک روز به بابای غریبم می گفت:
"به روی سینه ی او ردی از آن مسمار است"
سینه ام شد سپر شیر خدا، شکر خدا
بر لبش، شکرِ چنین لطف، هزاران بار است
آخر کار، در آن غسل علی می فهمد
به روی بازوی او هم اثر آزار است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد
بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد
پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد
پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد
@hosenih
پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد
رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد
چهار کودکِ خوشحال را خودش میشُست
اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد
غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت
دوباره لقمهی او دستِ این و آن اُفتاد
@hosenih
ولی نشد که فقط لقمهای خودش بخورد
چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد
میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم
کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد
همینکه مادرِ پروانهها دو چشمش بست
همینکه نالهی طفلان در آشیان اُفتاد
@hosenih
دوید از دلِ مسجد به خانه ، سلمان دید
که چند مرتبه آقا نفس زنان اُفتاد
جماعتی که زنش را زدند میدیدند
چقدر روی زمین با سر آسمان اُفتاد
غروب از رویِ تل دخترش به پایین رفت
اگرچه تا دل گودال از توان اُفتاد
@hosenih
نگاه کرد نگاهش در آن شلوغی بر...
عصا ، سنگ ، تبر ، دشنه ، سنان اُفتاد
گرفت چادرِ او زیرِ پا زمین خورد آه
سرِ برادرِ او دستِ شامیان اُفتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#مرضیه_عاطفی
▶️
مروه و سعی و صفا مشعر؛ به نام ِ فاطمه ست
احترام ِ کعبه بعد از احترام ِ فاطمه ست
مسجد و گلدسته و محراب میگوید: علی
چون أمیرالمؤمنین تنها امام ِ فاطمه ست
@hosenih
در دفاعِ از ولایت محسنش را میدهد
ذوالفقارِ مرتضی محو قیام ِ فاطمه ست
چرخش دستاس قوّت میدهد بر دست او
روز و شب «نادعلی» ذکر مدام ِ فاطمه ست
جذبۂ منظومۂ شمسی تبسّم های اوست
گرمی خورشید از لحن سلام ِ فاطمه ست
@hosenih
غرق شد آنقدر در عشقش که حس کردم علی...
نیمۂ دیگر که نه! بی شک تمام ِ فاطمه ست
در قیامت؛ هم عنایت هم شفاعت سهم ماست
دوستی با شیعۂ حیدر مرام ِ فاطمه ست!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#مجتبی_قاسمی
▶️
هر کسی عبد خدا شد بی قرار فاطمه است
خلق عالم در حقیقت شاهکار فاطمه است
مرگ و حشر ما ، حساب ما همه در دست اوست
انتهای کار ما در اختیار فاطمه است
@hosenih
خلقت عالم طفیلیِ رخ زهرایئش
چرخش هستی تماماً بر مدار فاطمه است
او پیمبر زاده و رب تمام انبیاست
خاتم پیغمبران خود بی قرار فاطمه است
@hosenih
شکر حق قبرش اگر مخفی است نورش ظاهر است
روشنایی دو عالم از مزار فاطمه است
کاش میمردیم در راهش بداند عالمی
شیعه ی حیدر همیشه جان نثار فاطمه است
بعد مرگم کاش بنویسند این جا قبر یک-
نوکری از نوکران مستجار فاطمه است
***
محسنش بر او فدا شد او فدای مرتضی
مرگ در راه ولایت افتخار فاطمه است
@hosenih
با چهل تن در کشاکش دامن مولا به دست
این حمایت، گوشه ای از اقتدار فاطمه است
عشق حیدر داشت با این جرم، بد او را زدند
قلب هامان تا قیامت غصه دار فاطمه است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دلِ شکستهی ما باز در حوالیِ توست
شب است و گریهی ما از شکسته بالیِ توست
چه میشود که از این چهره دست برداری
از این کبود - که در پرده است - برداری
@hosenih
به جان تو به سکوتِ حسن حواسم هست
نگاه بی رمقت را به من حواسم هست
میان بستری و باز رو به دیواری
در این سه ماه از آغاز رو به دیواری
دلت گرفته از این شهر دلخوری خانم
ولی برای علی پشتِ چادری خانم
@hosenih
نگاه از پسِ چادر نماز راحت نیست
بدون آن به تو سوگند باز راحت نیست
که زیرِ چشمِ تو زخم است روی چشمت زخم
شبیه اَبروی تو رنگ و روی چشمت زخم
توقعی که ندارم کبود میبینی
نگاه میکنی افسوس دود میبینی
@hosenih
همانکه بیتِ مرا قتلگاه کرد آنروز
کبود نه که رُخَت را سیاه کرد آنروز
به زانویش حسنم از چه مشت میکوبد
به زانویش حسن از کوچه مشت میکوبد
چقدر آب شدی چون خیال میمانی
از این به بعد گمانم هلال میمانی
@hosenih
شب است وگریهی ما باز درحوالی توست
شب است آه غم ما شکسته بالی توست
غذا نریز ، نپز نان فقط بیا بنشین
کنار سفرهی این خانه جای تو خالیِ توست
بگو برای تو و ماندنت علی چه کند
برای آنکه نیاُفتد تَنت علی چه کند
@hosenih
به دست دخترمان پنج تا کفن کم نیست؟
برای یک تن پُر زخم پیرهن کم نیست؟
چقدر بوسه سرِ شب به حنجرش دادی
لباسِ محسن خود را به اصغرش دادی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی #حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#محمدعلي_بياباني
▶️
فراق تو بر دل شرر مي گذارد
شب غصه را بي سحر مي گذارد
به سوداي روي تو اي ماه زهرا
دلم در شب خود قمر مي گذارد
@hosenih
اگر تو بيايي ولي من نباشم
چه داغي به روي جگر مي گذارد
من آن طفل نامهربانم كه سر را
به دامان لطف پدر مي گذارد
كنار تو در روضه ها گريه كردن
روي اشك هايم اثر مي گذارد
@hosenih
عزادار زهرا دل غصه دارت
شبي تلخ را پشت سر مي گذارد
صداي نفس هاي مردي ميايد
كه دارد به ديوار سر مي گذارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#رضا_رسول_زاده
▶️
شکسته قامتی اِی؛ یارِ نیمه جانِ علی
چه بی فروغ شدی ماهِ آسمانِ علی
مرا به خاک نشانده قَدِ هلالیِ تو
گرفته سوسوی چشمانِ تو تَوانِ علی
@hosenih
نَفَس نَفَس زَنی و ذَرّه ذَرّه آب شَوی
چه زود پیر شُدی همسرِ جوانِ علی
سه ماه شد که سُخن با علی نمی گویی
سه ماه شد که ندادی رُخَت نشانِ علی
همیشه بسترت از برگ های لاله پُر است
گُلِ خَزان زده ی سُرخِ بوستانِ علی
@hosenih
کَسی سُراغِ تو را از علی نمی گیرد
مدینه مرگ کُند آرزو، به "جانِ علی"
گرفته ام زِ غریبی دو زانویم به بَغَل
که تاب آوَرَد این داغِ بی کرانِ علی؟
اگر چه بِینِ خُسوفی هنوز ماهِ مَنی
بِتاب بَر من و بَر این سِتارگانِ علی
@hosenih
بیا و این دَم آخَر بَرای دِل خوشی ام
بَخند تا که نَمُردَم، بِخَند جانِ علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حسن_کردی
▶️
ز صبح ازل شرح غم فاطمه ست
کسی که ندارد عدم فاطمه ست
خدا را فقط یک قسم کافی است
به حق علی، آن قسم فاطمه ست
@hosenih
خدا طالعم را سعید آفرید
نوشته بر آن، مادرم فاطمه ست
نفس های من آسمانی شده
دمم یا علی، باز دم فاطمه ست
فقط یک نفر مثل حیدر شده
به قرآن که ان شخص هم فاطمه ست
@hosenih
زنان بزرگ جهان روز حشر
همه قطره هستند و یم فاطمه ست
حرم در نجف دارد و قلب ما
به ظاهر اگر بی حرم فاطمه ست
کجا سائلی را ز در رانده است
نشان خدا در کرم فاطمه ست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#مهدی_مقیمی
▶️
دگر ای مردم شهر مدینه
از امشب راحتِ راحت بخوابید
کسی با کارتان کاری ندارد
از امشب با دلِ فرصت بخوابید
دگر نه روز نه شب گریه ای نیست
دگر آرام و بی اذیت بخوابید
شما زنها دگر آرام باشید
شما مردانِ خوش غیرت بخوابید
ز دستانم نگارم را گرفتید
همه دار و ندارم را گرفتید
@hosenih
نفهمیدید ای مردم که زهرا
به روی دوشتان باری ندارد
کنار قبر حمزه گریه میکرد
دلِ همسایه آزاری ندارد
زنی با طفل خود در بین کوچه
که اصلا با کسی کاری ندارد
نگفتی با خودت هرگز مغیره
که او در کوچه ها یاری ندارد؟
چه محکم می زند دستت مغیره
الهی بشکند دستت مغیره
@hosenih
زَدیدش ، شد نصیب زینبِ من
به سن کودکی بیمارداری
مغیره بویی از مردی نبردی
ز حیدر کینۀ بسیار داری
نگفتی دختر پیغمبر است این
چرا اصلا به کارش کار داری
به کوچه احترامش را شکستید
زَدیدش در زمان بارداری
شنیدم می زدی با مُشت او را
زدی ملعون به قصد کشت اورا
@hosenih
نبیند خیر ، نامردی که با پا
ز روی چادر ریحانه رد شد
ز جایی هتک حرمت باب گردید
که راه مادر سادات سد شد
روا در حقِ ناموسِ خداوند
جفا و ظلم ، بی حدّ و عدد شد
زمانی فاطمه پشت در افتاد
غرور فاتح خیبر لگد شد
همانجا دست حیدر را که بستند
دل و پهلوی زهرا را شکستند
@hosenih
خزانی شد که من بیش از نود روز
دگر هرگز بهارش را ندیدم
شبانه غسل دادم پیکرش را
که زخم بی شمارش را ندیدم
زمانی معجرش را باز کردم
به گوشش گوشوارش را ندیدم
کبودی ، روی چشمش شد دلیلی
که پلکِ چشم تارش را ندیدم
ز یارم مانده در اوج جوانی
فقط یک پوستی با استخوانی
@hosenih
اگر چه ماه ، این شبها هلال است
ولی اشک از رخ مهتاب میریخت
به روی پیکرت آرام اسماء
برای غسل دادن آب میریخت
کشیدم چند دفعه آب از چاه
زبس از پیکرت خوناب میریخت
به هر جای تنت میخورد دستم
دوباره این دلِ بی تاب میریخت
هزاران راز در سینه نهفتی
ز پهلو با علی چیزی نگفتی
@hosenih
به جز گریه زمانِ غسل دادن
دگر چشم ترم چاره ندارد
به شب گیرم کبودی را ندیدم
قدِ خم ، همسرم چاره ندارد
اگر دست شکسته ماند مخفی
ولی دیگر ورم چاره ندارد
دگر گیرم حسن چیزی نگوید
ولیکن دخترم چاره ندارد
خودم فهمیدم این را گاهگاهی
چه آمد بر سرت در این سه ماهی
@hosenih
ز بین کوچه ها در این دل شب
گذر با دیدهء نمناک کردم
ز دستِ بی وفایی های مردم
گله از خاک بر افلاک کردم
شبانه دور ، از چشم مدینه
خودم را در حقیقت خاک کردم
به خانه آمدم با دستمالی
ز در آثارِ خون را پاک کردم
دوباره بر سرم آوار افتاد
که چشمم باز بر مسمار افتاد
@hosenih
خودم وقتی که برگشتم ز تشییع
لباس و معجرش را جمع کردم
اگر چه سوخته ، از لای شانه
خودم موی سرش را جمع کردم
حسابی دخترانم گریه کردند
زمانی بسترش را جمع کردم
خودم تسبیح و مُهر و جانمازِ
نمازِ آخرش را جمع کردم
تمام خانه را گشتم ولی نیست
در این خانه دگر جای علی نیست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_س_تغسیل
#حسن_لطفی
▶️
میشویَمَت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
@hosenih
گر وا نمیشدند گرههای این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچههای تو
خون جایِ آب میچکد از سنگِ غسلِ تو
خون میچکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خندهیِ مَردُم صدایِ تو
@hosenih
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هرکس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمد_جواد_پرچمی
▶️
ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود
دیگر توان ز زانوی او را گرفته بود
در ازدحام پشت در و دود و شعله ها
آتش سراغ گيسوي اورا گرفته بود
@hosenih
می خواست تا جدا شود از پشت در ولی
تیزی میخ ، پهلوی او را گرفته بود
تحتِ فشار لنگه ی در گیر کرده بود
بی خود نبود در ، بوی او را گرفته بود
مولا چه می کشید چو می دید لشگری
در کوچه دور بانوی او را گرفته بود
@hosenih
باید به وضع خانه کسی می رسید پس
زینب به دست جاروی او را گرفته بود
فرصت نکرده بود که چادر به سر کند
شکر خدا که در روی او را گرفته بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_س_تغسیل
#حسن_لطفی
▶️
اَسماء بریز آب که قلبم مذاب شد
این مرد از خجالتِ این چهره آب شد
اسماء بریز آب که آتش گرفتهام
دیدی چگونه خانهی من هم خراب شد
@hosenih
من چند بار شُستهام و هَم نیامده
خونت هنوز میچکد از زخمِ تازهات
این سنگِ غسل شاهدِ پهلویِ سرخِ توست
ای خاک بر سرم چه کنم با جنازهات
@hosenih
دریاب حالِ کودکانِ خودت را ببینشان
با گریه آستین سرِ دندان گرفتهاند
حالا كه وقتِ بُردنِ تابوتِ مادر است
از من نشانِ خانهیِ سلمان گرفتهاند
@hosenih
حالا عزایِ کندن قبرت گرفتهام
حالا برای بردنِ تابوت ماندهام
این جایِ تیغ کیست که بر بازویِ تو است
این نقشِ دستِ کیست که مبهوت ماندهام
@hosenih
آه ای غرورِ من پس از این وقتِ تسلیت
لبخندها به دیدنِ یارِ تو میرسند
برخیز ذوالفقارِ نبردِ مرا ببند
فردا برایِ نبشِ مزارِ تو میرسند
@hosenih
باید که چند قبر برایت درست کرد
باید مرا به جای تو در قبر جا دهند
دست پدر رسید تو را گیرَد از علی
شاید که زخم آتش در را شفا دهند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_س_تغسیل
#قاسم_نعمتی
▶️
آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود
تصویر یک زن روی دست مرتضی بود
آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت
این ها همه درد سر شیر خدا بود
@hosenih
هی دست روی دست میزد راه می رفت
صدها گره در کار یک مشکل گشا بود
یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم
غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود
هر عضو را بینی که کاری تر شکسته
بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود
@hosenih
یادش نرفته حیدر کرار روزی
می دید زهرایش به زیر دست و پا بود
مادر به هر درد سری آخر کفن شد
دلشوره ها بهر شهید کربلا بود
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند
یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود
@hosenih
یک پیکر عریان و بی سر روی خاک
منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود
جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند
تشییع آقا بین تکه بوریا بود
اهل القری آقای مارا دفن کردند
آن آقایی که در بیبان ها رها بود
@hosenih
فرمود فرزندش نشد او را ببوسم
چون بند بند پیکرش از هم جدا بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#محمدجواد_شیرازی
▶️
مثل ابر بهار می بارم، رحم کن بر دل علی زهرا
چاره ی لحظه های دشوارم، رحم کن بر دل علی زهرا
اندکی تا دم سحر مانده، تازه آغاز دردسر مانده
لحظه ها را چگونه بشمارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
وقت تنگ است و کار بسیار است، غسلت ای باغ لاله دشوار است
گره افتاده است در کارم، رحم کن بر دل علی زهرا
وقت غسلت چقدر لرزیدم، خون تازه به پهلویت دیدم
ای زمین گیرِ زخمِ مسمارم، رحم کن بر دل علی زهرا
فاطمه جان مُحوّل الاحوال، بازویت... بازویت!!! زبانم لال
چه شد آخر شریک اسرارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
بین محراب زینب من را... فضه دریاب زینب من را...
جان این دختر عزادارم، رحم کن بر دل علی زهرا
غسل دادم تو را حسین افتاد، صورتت دیدم و حسن جان داد
نظری کن بر این دل زارم، رحم کن بر دل علی زهرا
به من مرده جان تازه بده، لااقل لحظه ای اجازه بده
سر روی شانه ی تو بگذارم ، رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
با قد خم قدم قدم رفتم، زیر تابوت همسرم رفتم
کمرم تا شد ای هوادارم، رحم کن بر دل علی زهرا
رکن من یار و یاورم زهرا، من چگونه به دست خود حالا
هستی ام را به خاک بسپارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
وسط قبر بین این گودال، پدرت آمده است استقبال
چه کنم می روی و ناچارم... رحم کن بر دل علی زهرا
@hosenih
جان حیدر مرا حلالم کن، دم آخر مرا حلالم کن
خیلی آخر به تو بدهکارم، رحم کن بر دل علی زهرا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#سیدروح_الله_موید
▶️
یا فاطمه ای طلیعه ی مهر و امید
تفسیر "بای ذنب" قرآن مجید
@hosenih
ای ماه علی کسی خبر دار نشد
از دفن شبانه ی تو حتی خورشید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#امیر_عظیمی
▶️
عرش فرشی زیر پای فاطمه است
در حریم قدس جای فاطمه است
خلقت عالم برای فاطمه است
عقل مست جلوه ی زهرایی اش
پرتو انسیة الحورایی اش
@hosenih
دین از این بانو دوامی یافته
مذهب از او احترامی یافته
با جهاد او قوامی یافته
ذکر زهرا جذب ایمان می کند
چادرش کافر مسلمان می کند
@hosenih
گرچه نورش جلوه کرد از هر طرف
فاطمه دُرّ است و حیدر چون صدف
قبر مخفی اش، دل شاه نجف
سینه ی حیدر که حق مرآت بود
جای دفن مادر سادات بود
@hosenih
ناله ای تا عالم لاهوت رفت
فاطمه چون سایه ای مبهوت رفت
روی دوش مرتضی تابوت رفت
آخر این رسم مسلمانی نبود
حق زهرا دفن پنهانی نبود
@hosenih
می رود تابوتی امشب بی صدا
ناله ها جاری است بر لب بی صدا
ای حسین آرام، زینب بی صدا
زین عزا در دل زبان باید گرفت
آستین را بر دهان باید گرفت
@hosenih
کشتی ام بر گل نشست اسماء بیا
هستی ام رفته ز دست اسماء بیا
وقت غسل فاطمه است اسماء بیا
بر تن خیرالنسا آبی بریز
روی نعش مرتضی آبی بریز
@hosenih
آی اسماء، پیکرم آتش گرفت
یادم آمد کوثرم آتش گرفت
گیسوان همسرم آتش گرفت
حال فهمیدم چرا در کج شده
مجتبی با قنفذ از چه لج شده
@hosenih
چشم عرش از داغ صدیقه تر است
این صدای سوخته از حیدر است
بچه ها وقت وداع مادر است
ای یتیمان غریب فاطمه
توشه بردارید از مادر همه
@hosenih
آه ای پروردگار مر تضی
مشکل افتاده به کار مرتضی
شد زمان دفن یار مرتضی
مصطفی بازآ نهالت را بگیر
«بدر دادی و هلالت را بگیر»
@hosenih
صبر حیدر را خودت از او بپرس
زخم بستر را خودت از او بپرس
قصه ی در را خودت از او بپرس
دست من شد بسته، بر دل داغ خورد
ای پیمبر دخترت شلاق خورد
@hosenih
ای امان از ضربه ی شلاق ها
آتش افروخته در باغ ها
داغ روی داغ روی داغ ها
وای از داغ بزرگ کربلا
صورت اطفال و گرگ کربلا
@hosenih
بر رخ اطفال سیلی می خورَد
هر که رفت از حال سیلی می خورَد
عمه در گودال سیلی می خورَد
نانجیبی گاهواره می بَرَد
بی حیایی گوشواره می بَرَد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
دلِ شب شبی که حتی یه ستاره هم نداره
شبی که چشایِ خونِ آسمون بارون می باره
شبی که پرستو ها هم به چشا خوابی ندارن
شبی که ستاره ها هم دیگه مهتابی ندارن
@hosenih
شبی که رازِ مگوئه هق هقا تویِ گلوئه
اگه هم میاد صدایی این صدای شستوشوئه
توی سینه ها یه غوغاست که چشا شبیهِ دریاست
رویِ شونه هایِ دیوار سر پهلوونی تنهاست
خون تویِ چشاش می لرزه داره زانواش می لرزه
دست کجا کشید که اینطور داره بازواش می لرزه
تو گلوش صدا گرفته دست بچه ها گرفته
واسه بردنِ عزیزش با گُلاش عزا گرفته
تا اونو کفن می پیچید عطرِ پیرهن می پیچید
گرچه آستین به دهانه ناله ی حسن می پیچید
@hosenih
دختری داره مینبینه پری که آتیش سوزونده
نیمه شب باز می شه از هم دری که آتیش سوزونده
رویِ پیشونیا چینه طفلی رو خاکا میشینه
از خونی که بر زمینه ردِ تابوت و می بینه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#تدفین
#یوسف_رحیمی
▶️
اي خاک! بهار بيخزان باش اي خاک
همسايهی ماه و آسمان باش اي خاک
@hosenih
اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است
با جانِ رسول مهربان باش اي خاک
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#قاسم_نعمتی
▶️
حالا که بی پناه شدم یا ابن فاطمه
محتاج یک نگاه شدم یا ابن فاطمه
با دست خویش آبروی خویش برده ام
بیچاره ی گناه شدم یا ابن فاطمه
@hosenih
تا خواستم زمین بخورم با دعای تو
هر بار رو به راه شدم یا ابن فاطمه
شام غریبان شده اما نیامدی
خیره به یک نگاه شدم یا ابن فاطمه
ای کاش همچنان شهدا وقت رفتنم
بینم چو قرص ماه شدم یا ابن فاطمه
@hosenih
اما زمان زمان گریه به غم های مادرت
در زمره ی سپاه شدم یا ابن فاطمه
قدری غم غریبی مولاست در دلم
سر در میان چاه شدم یا ابن فاطمه
با که بگویم از غم مظلومی علی
دلخون شبیه آه شدم یا ابن فاطمه
@hosenih
مادر میان کوچه صدا زد حسن بیا
محتاج تکیه گاه شدم یا ابن فاطمه
با گریه حسین عزیز تو می شوم
با آنکه رو سیاه شدم یا ابن فاطمه
هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد
راهی قتلگاه شدم یا ابن فاطمه
@hosenih
امسال حاجت دل ما را روا کنید
ما را مسافر حرم کربلا کنید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih