🔸در #محکومیت_هتک_حرمت حرم های مقدس اهل بیت(ع)
عقل است که فرموده مسلمان باشیم
در علم و عمل شبیه سلمان باشیم
ما کُنیه ی هر اماممان عالِم بود
هیهات که وهن این امامان باشیم
#زهرا_آراسته_نیا
© اشعار آیینی حسینیه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#محمدمهدی_سیار
▶️
هنوز اسیر سکوت تو اند زندانها
و پایبند نگاهت دل نگهبانها
@hosenih
تو مثل یک نفس تازه حبس میگشتی
تویی که در نفست گم شدند طوفانها
چه خلوت خوشی... آرام زیر لب گفتی
و سجده کردی، جای تمام انسانها
نشد طلوع کنی تا تو را طواف کنند
تقیه کار شدند آفتابگردانها
@hosenih
تو یوسفی و مجازات یوسفی این است
چنین دهند گواهی تمام قرآنها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#امام_موسی_کاظم_ع_مناجات
#یوسف_رحیمی
▶️
نگاهی کن به این چشمانِ مضطر
هزار امید آوردم بر این در
@hosenih
من و این اشک، یا بابالحوائج
من و این آه، یا موسی بن جعفر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
قلب تو در این گوشۀ دلگیر گرفته
دیگر نفست را غل و زنجیر گرفته
اصلاً غم عالم ز تو تأثیر گرفته
این حصر ، جوانی ز تو ای پیر گرفته
در کنج سیه چال ، یکی ، روز وشبت بود
یا حیدر و یا فاطمه دائم به لبت بود
@hosenih
شد گوشۀ زندان تو محراب عبادات
نه هم سخنی داشته ایّ و نه ملاقات
وقت سحر و وقت دعا وقت مناجات
کردی طلبِ مرگِ خود ای قبلۀ حاجات
از زهر جفا یوسف زهرا تنِ تو سوخت
کنعان به امید تو و برگشتن تو سوخت
@hosenih
ای کاش که می شد که ببینی پسرت را
تسکین بدهی بلکه تو زخم جگرت را
با ضربۀ شلّاق شکستند پرت را
زنجیر هم آزرده تنِ مختصرت را
دل سوخت به احوال تو ای سید مظلوم
مظلومیتت بود ز چشمان تو معلوم
@hosenih
هر نیمۀ شب با تن تبدار تو را زد
یک مرتبه نه بی حد و مقدار تو را زد
وقت سحر و موقع افطار تو را زد
بی وقفه و با طعنه و آزار تو را زد
گردید روان اشک ز چشمان ملائک
وقتی که لگد زد به شما سندیِ شاهک
@hosenih
بر تخته روان با دل غمگین شده ای تو
مشمول دعای شب و آمین شده ای تو
زیر غل و زنجیر چه سنگین شده ای تو
بعد از دو سه روز آه ... که تدفین شده ای تو
هر کس که تو را دید روی لب سخنی داشت
میگفت چه خوب است که جسمش کفنی داشت
@hosenih
یک بارِ دگر مجلس ما کرببلا شد
حرف غم پیراهن شاه شهدا شد
ای وای سرِ حضرت ارباب جدا شد
زندان بلا ختم به گودال بلا شد
خوب است نشد بعد شهادت سرِ تو قطع
انگشت نشد از پی انگشتر تو قطع
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#حسین_عباس_پور
▶️
میشود بر شانهی لطفت پریشان گریه کرد
پابرهنه سویت آمد مثل باران گریه کرد
@hosenih
هردم ای آئینه با آهت دل عالم گرفت
چشم دنیا تار شد سر در گریبان گریه کرد
خون به جای اشک از زنجیر دستانت چکید
پا به پای تو در و دیوار زندان گریه کرد
از شکوه تو زن آوازهخوان لکنت گرفت
با نوای ربنای تو نگهبان گریه کرد
تازیانه خط به خط بر پیکرت مقتل نوشت
تازیانه زخمهایت را فراوان گریه کرد
@hosenih
بیت آخر خواند دعبل از غریب کاظمین
بی صدا زیر عبا، شاه خراسان گریه کرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
من از ایل مردان پاک و نجیبم
اسیری غریبم که غربت نصیبم
نظر کن الهی به امن یجیبم
@hosenih
نمی آید از در کسی دیدن من
رضا نور چشمم کجائی حبیبم
نظر کن الهی به امن یجیبم
@hosenih
نه از درد سیلی نه از زخم شلاق
ز دشنام سندی نمانده شکیبم
نظر کن الهی به امن یجیبم
@hosenih
دعایم گرفته دگر لحن زهرا
به غیر از اجل کس نباشد طبیبم
نظر کن الهی به امن یجیبم
@hosenih
منم پیر موسی... مراد مسیحا
کشیده یهودا به دار صلیبم
نظر کن الهی به امن یجیبم
@hosenih
لبم خشک روزه رخم زخم سیلی
من از نسل آقای شیب الخضیبم
نظر کن الهی به امن یجیبم
@hosenih
چو برخاک زندان گذارم رخ خود
گرفتار غمهای خدالتریبم
نظر کن الهی به امن یجیبم
@hosenih
خدایا گواهی تو برحال موسی
به خنده گرفته غمم را رقیبم!
نظر کن الهی به امن یجیبم
@hosenih
سلامی رسد گر ز معصومه جانم
بود مرهم غصه های عجیبم
نظر کن الهی به امن یجیبم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#محمد_مهدى_عبدالهى
▶️
هوا، ابرى و دلگير است اينجا
كه سهم ماه ، زنجير است اينجا
@hosenih
امام صبر در هنگام افطار
دگر از زندگى سير است اينجا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
ارث از نبي برده پيمبر بودنش را
مانند زهرا مثل حيدر بودنش را
از يوسف مصري زنداني بپرسيد
از ماه رويان علت سر بودنش را
@hosenih
دارد فقط از نام فرزندان اين مرد
ايران تمام فخر كشور بودنش را
با اِبْنِ موسي ها فقط تثبيت كرده
شيراز با مشهد برادر بودنش را
آقا نبودي تا ببيني به برادر
معصومه ثابت كرده خواهر بودنش را
با اين همه زنجير خواهد برد در گور
مرگ، آرزوی بين بستر بودنش را
آن لنگه ی در كه تن او را به تن كرد
تاييد كرده مثل مادر بودنش را
هم درد مادر بودنش توجيه كرده
يك عمر در زندان پسِ در بودنش را
از باز تاب نور در اين شيشه ی سبز
فهميده ام عمق مُشَجَّر بودنش را
@hosenih
مي شد بفهمي در سكوت سرد زندان
از خش خش شلاق لاغر بودنش را
موسي بن عمران هم نمي آورد طاقت
يك لحظه از موسي بن جعفر بودنش را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#یوسف_رحیمی
▶️
چشمهایت اگر چه طوفانی
قلبت اما صبور و آرام است
شوق پرواز در دلت جاریست
شبِ اندوه رو به اتمام است
@hosenih
روح تو آنقَدَر سبکبار است
که اسیر قفس نخواهد شد
لحظهای با مظاهرِ دنیا
همدم و همنفس نخواهد شد
@hosenih
کور خوانده کسی که میخواهد
بسته بیند شکوه بالت را
چشم اگر وا کنند میبینند
جبروت تو را، جلالت را
@hosenih
چه غم از اینکه گوشۀ زندان
شب و روزش کبود و ظلمانیست
در کنار فروغ چشمانت
جلوۀ آفتاب پیدا نیست
@hosenih
همدمی غیر اشک و شیون نیست
در سحرگاه خیس تنهایی
میشود در غروب عاطفهها
تازیانه انیس تنهایی
@hosenih
راوی اوج غربت و درد است
آه و أمّن یجیب تو هر روز
گریه در گریه: "رَبِّ خَلِّصنِی"
ندبههای غریب تو هر روز
@hosenih
از تمام صحیفۀ عمرت
آه چند آیهای به جا مانده
شمع چشم تو رو به خاموشیست
از تنت سایهای به جا مانده
@hosenih
لاله لاله دخیل میبندند
به ضریح تنت جراحتها
شرمگین، بیقرار، بارانی
آسمان هم از این جسارتها
@hosenih
چه به روز دل تو میآورد
کینۀ قاتل یهودی که
بر تن خستۀ تو گل می کرد
آنقدَر سرخی و کبودی که...
@hosenih
میلههای کبود این زندان
شب آخر، شده عصای تو
زخم زنجیرها شده کاری
رفته از دست، ساق پای تو
@hosenih
پیکرت روی تکهای تخته!
غربت تو چقدر دلگیر است
راوی روضههای بیکسیات
نالههای کبود زنجیر است
@hosenih
شیعیان تو آمدند آن روز
پیکرت روی دستها گم شد
آه اما غروب عاشورا
بدنی زیر دست و پا گم شد...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
بازو، کمر، سر ،هرکجایم ضربه دیده
بدتر زهرجا ساقِ پایم ضربه دیده
جا باز کرده حلقه ها زیرِ گلویم
با هر تکان ،راهِ صدایم ضربه دیده
@hosenih
با پا مرا روی زمین مالید ورد شد
چون چادر خاکی عبایم ضربه دیده
در جایِ گودی مثل جدم گیر کردم
باضربِ سنگین دنده هایم ضربه دیده
سر بسته گویم بی ادب حرف بدی زد
شخصیت درد آشنایم ضربه دیده
با پا زدو واشد ترک های لبانم
ارثیۀ کرب وبلایم ضربه دیده
@hosenih
بر رویِ تخته پاره یادِ بوریایم
از بسکه اعضایِ جدایم ضربه دیده
در پیش زینب از قفا سر را بریدند
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#مجید_لشکری
▶️
با نالهاش آرامش زندان شکسته
حتی سکوت مرد زندانبان شکسته
بشکن نمازت را مسافر وقت تنگست
وقتی ستون خیمهی ایمان شکسته
@hosenih
موسی میان وادی ایمن اسیرست
ده طور در اجرای ده فرمان شکسته
آیات الرحمان به هم پیچیده آیا
یا استخوان لؤلؤ و مرجان شکسته
در باغ ایران داده طوبایش ثمرها
هرچند از بیداد این و آن شکسته
او نیز از زندان میان تشت دیدهست
سنگ صبور زینب و طفلان شکسته
این تازیانه میزند آن خیزران را
پهلو پریشان میشود دندان شکسته
با خیزران بیوضو باید بگویم:
دندان قاری... حرمت قرآن شکسته
برگو مخواند روی نیزه مصحفش را
بر مردم رجّالهی پیمانشکسته
@hosenih
حالا که خالی مانده گهواره، چگونهست
بغض گلوی تشنهی باران شکسته
مگذار پا را پیشتر این روضه بازست
وقتی عقیقی گوشهی میدان شکسته
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح
#عمار_موحد
▶️
ای که آیات خدا در نام تو معنا شده
در کلامت شعلهور تفسیر «واعدنا» شده
در تجلّیگاه حق چون پانهادی در ازل
جام طور سینهات آیینهی سینا شده
@hosenih
غیرتت آتش زده بر هفت تخت و نه فلک
کظم غیظی کردهای گر چرخ پا برجا شده
در مسیر علم تو لنگ است چون پای عقول
"کلبهم باسط" مقام خواجهی دانا شده
"لن تراني" خواندهای در ستر زندان٬ بعد از آن
دیدهی حیران دنیا غرق مافیها شده
@hosenih
از دعای «نجّني من سجن هارون» تو بود
ذکر نامت گر کلید حل مشکلها شده
سفرهی باب الحوائج نذر رایج بین ماست
چون علی موسی الرضا روزیرسان ما شده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#حمید_رمی
▶️
تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده
به روی پهلوی تو چند جای پا مانده
نفس کشیده ای و بند آمده نَفَست
به سینه ات چقدَر استخوان، رها مانده
@hosenih
خدا کند تو دگر مثل فاطمه نشوی
خدای، رحم کند بر تنِ بجا مانده
به سجده می روی و مثل بید میلرزی
قیام کن که تسلّای ربّنا مانده
هوای غربتِ زندان که جای خود دارد
نگاه یک زنِ رقّاص بی حیا مانده
به فرض هم که خودت از جهان، خلاص شوی
هنوز ، غربتِ معصومه و رضا مانده
کمی اگر غُل و زنجیرها امان بدهد
صدا هنوز در این اشکِ بیصدا مانده
دوباره روضه ی جانسوز پنج تن داری
بخوان که روضه ی مکشوفِ کربلا مانده
@hosenih
بخوان که شمر، نشسته به سینه ای خسته
اگرچه سینه شکسته ولی صدا مانده
به التماسِ صدای حسین، یا زینب!
برو حرم که غم گوشواره ها مانده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات
#مجتبی_روشن_روان
▶️
من که خوشحال از پریشان حالیام
سرخوشم با حال و روز عالیام
بر سر راه نگاهت مهربان
مینشینم با دو دست خالیام
آبشار جاری لطف خدا
یا عزیز الله اوف کیلنا
@hosenih
دستهایم را ببین و رحم کن
بنده را مولا ببین و رحم کن
این اسیر سر به زیر خویش را
خسته و تنها ببین و رحم کن
ای پناه بی پناه بی نوا
یا عزیز الله اوف کیلنا
@hosenih
دوست دارم با تو باشم روز و شب
تا بسوزم با غمت در تاب و تب
دلنوازی دستگیری از شما
از من بی دست و پا دست طلب
با تمام دردهایم آشنا
یا عزیز الله اوف کیلنا
@hosenih
آه ... مولایی چه میآید به تو
حُسن زهرایی چه میآید به تو
بی سر و پایی چه میآید به من
رسم آقایی چه می آید به تو
ای نگاهت دردمندان را دوا
یا عزیز الله اوف کیلنا
@hosenih
دامن از دستان آه ما مکش
خویش را دور از نگاه ما مکش
عاقبت ما هم خدایی میشویم
دست از اصلاح راه ما مکش
آسمان عاطفه روح دعا
یا عزیز الله اوف کیلنا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
ای ماه و مهر، مشتری مهربانی ات
وی آسمان اسیر دل آسمانی ات
تنهاترین اسیرِ دیار مجتبی
زنجیر کینه همسخن مهربانی ات
@hosenih
موسای عشق حضرت باب الحوائجی!
موسی... مسیح، دلشده ی دلستانی ات
لقمان نشسته بین رهِ بُشرِ حافی ات
ای عقل و عشق، خانه خراب و روانی ات
کاش این دل رمیده و هرجایی و سیاه
گردد به یک اشاره هوایی و فانی ات
در کوه طور صوت خدایی تو بلند...
موسی ز هوش رفته از آن لن ترانی ات
این رسم ناخجسته نمی دانم از کجاست!
همواره عشق بوده اسیر اِنانیت*
درد تمام شیعه خریدی به جان خویش
فخر خداست پور علی، قهر مانی ات
باب الحوائج همه ی خسته حال ها
جانم فدای این لقبِ جاودانی ات
با تو چه کرده طعنه ی دشنام کای عزیز!
گردیده روز مرگ، شبِ شادمانی ات
روز و شبت به گوشه ی زندان یکی شده!
طی گشته در هوای جوانت جوانی ات
باب الحوائجی که به بندت کشیده اند!
تاریک و سرد، غرق محن زندگانی ات
رقاصه شد به سجده مسلمان ناله ات
شلاق درد آمده بر همز بانی ات
پر می کشی شکسته به دیدار فاطمه
با دست بسته و بدن ارغوانی ات
بر تخت پاره نعش تو را حمل می کنند!
می میرم امشب از غم آتش فشانی ات
معصومه غرق گریه غریبانه می سرود
باید بپرسم از که... پدرجان نشانی ات؟
@hosenih
آمد رضا به غسل وجود شکسته ات
نالید پای جسم نحیف و کمانی ات
از گردن شریف تو غل وا نمود... آه
دل را روانه کرد به گودال قتلگاه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
از زخم و درد و رنج ها منظومه دارم
از عمر خود پرونده ای مختومه دارم
دردی شبیه مادر مظلومه دارم
امشب هوای دخترم معصومه دارم
از اشک، روی گونه ام سِیلی گرفته
بابا کجایی که دلم خیلی گرفته؟!
@hosenih
تحقیرهای دشمنم را صبر کردم
زنجیرِ دور گردنم را صبر کردم
خونابه ی روی تنم را صبر کردم
این روزها جان کندنم را صبر کردم
کاظم اگرچه من لقب دارم خدایا
عجل وفاتی روی لب دارم خدایا
@hosenih
بدکاره آمد تا نظر کردم دلش سوخت
تا یک نگاهِ مختصر کردم دلش سوخت
از غفلتش او را خبر کردم دلش سوخت
وقتی دعایش بیشتر کردم دلش سوخت
من معجزه کردم که شد چون بشْرِ حافی
این ها برای قوم غافل نیست کافی
@hosenih
تشنه که بودم حرف از آب خنک زد
وقت نمازم بی هوا من را کتک زد
با ناسزا بر روی زخم من نمک زد
بی احترامی کرد و هی من را محک زد
نامرد می داند که چون عباس هستم
بر نام زهرا و علی حساس هستم
@hosenih
قدِ تنومند مرا چون دال کردند
ساق پر از درد مرا پامال کردند
جسم نحیفم داخل گودال کردند
ساده بگویم پیکرم را چال کردند
حتی برای خم شدن هم جا ندارم
دیگر برای این همه غم جا ندارم
@hosenih
باید فقط گریانِ بر کرب و بلا شد
جد غریبم با لب تشنه فدا شد
جانم فدایش که ذبیحاً بِالْقَفا شد
جسمش سه روزی در دل صحرا رها شد
با روضه های نعلِ تازه آشنایم
هر استخوان او شده چون ساق پایم
@hosenih
جسمم اگر چه رفت روی تخته پاره
دیگر نشد پیراهن من پاره پاره
پیر لعینی باز هم زد استخاره
با قصد قربت با عصا می زد دوباره
نامردها جد مرا صد جور کشتند
نامردها جد مرا بد جور کشتند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
کسی که گردش چشمش مدار دنیا بود...
دمش مسیح و نگاهش بهشت رویا بود
وجاهت نبوی از شمایلش پیدا
تمام دلخوشی دودمان طه بود
@hosenih
تمامی سکناتش نشانهی رحمت
ادامهی برکات وجود مولا بود
درست مثل نگاه محبت زهرا
عنایتش به دل عاشقان شیدا بود
ابوالکریم ِکریم و ابوالرئوفِ رئوف
مسیر آمد و رفتش پر از تمنّا بود
صبور بود و تجلی کاظمین الغیظ
کرامت حسن از خلق او هویدا بود
@hosenih
نیاز نیست بگویم چه روی ماهی داشت
قدش قیامت و ابروی او مصلّا بود
کنار سفرهی این مرد مهربان هر روز
برای هرچه گرفتار خسته جان... جا بود
کسی که شرح کمی از فضائلش گفتم
جناب باب حوائج – امام موسی بود
بلای شیعه خرید و به کنج زندان رفت
ز بسکه خوب و رئوف و رحیم و آقا بود
سیاه چاله کجا و بهشت عاطفهها
بهار داد به دنیای این و آن تا... بود
تمام قد به حضور خدای عزوجل
قیام داشت و سرشار از تقاضا بود
@hosenih
ابوالغریبِ غریب و ابوالشّهیدِ شهید
شهادتش همهی روضههای گویا بود
چگونه روضه بخوانم از این غریبی که
پناه هر چه گدای غریب و تنها بود
اسیر سلسله پا و ا سیر غل دستش
و کار دشمن او خنده و تماشا بود
چه آمده به سرش که شکسته مینالید
میان دست قنوتش دعای زهرا بود
جراحت تن او مثل سیّد سجاد...
ز پشت حلقهی زنجیر کینه پیدا بود
@hosenih
چگونه روضه بخوانم؟ اجازه مادر جان!
حرامزادهای آمد که زشت سیما بود
دوباره معبر تنگ و نگاه خون آلود
دوباره دست کسی روی ماه بالا بود
دوباره آه، کسی روی خاک میغلطید
کسی که حجت پروردگار یکتا بود
لبش گهی به دم آه ... آه معصومه
گهی به نغمهی قدسی یا رضا وا بود
**
به تخته پاره نهادند جسم او را وای
کسی که ساکن عرش خدای اعلی بود
چه قدر پشت سر او کفن فراهم شد
چه چشمها که در آن روز داغ دریا بود
@hosenih
گریز میزنم اینجا به روضههایی سخت
نمیشود که در این لحظهها شکیبا بود
دلم گرفته برای شهید عاشورا
همانکه زینت دوش جناب طه بود
همانکه گوشهی گودال تشنه و زخمی
به پیش دیده ی خواهر فتاده از پا بود
همانکه لحظهی نحر گلوی حق گویش
حریم کنگرهی عرش غرق غوغا بود
همان که بر سر غارت نمودن بدنش
میان چند حرامی پست دعوا بود
@hosenih
همان که بر سر نیزه سرش نشست و شکست
تنش بدون کفن روی خاک صحرا بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#امیر_عظیمی
▶️
یک شب آمد، زد لگد بر در، فقط گفتم حسن
تازیانه رفت بالاتر، فقط گفتم حسن
آن یهودی ناسزا می گفت امّا آن میان
تا که آمد اسمی از مادر ، فقط گفتم حسن
@hosenih
بی حیا، یک بار روی سینه ی من پا گذاشت
ضربه ای هم زد به روی سر، فقط گفتم حسین
روی سینه می نشست و گردنم را می فشرد
مثل بسمل می شدم پرپر، فقط گفتم حسین
تازیانه دور انگشتان من پیچید و بعد
ناگهان افتاد انگشتر، فقط گفتم حسین
@hosenih
از حرم تا قتلگه، پای برهنه می دوید
عمه ام با حال مضطر، داد می زد" مادرم"
تا بیاید؛ شمر ملعون کار خود را کرده بود
پای آن ببریده حنجر داد میزد" مادرم "
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#محسن_پالیزدار
▶️
صاحب فضل چراکنج قفس محبوسی
درسیه چالی وبا سلسله ها مأنوسی
این سیه چال همان آرزوی قلبی توست
حال مشغول دم یارب ویاقدوسی
@hosenih
گشت تسبیح تو صددانه زنجیر بلا
تو به هرحال که باشی پدرققنوسی
دست وپایت شده سرد،آب شده ارکانت
پای تا سر تو سبکتر ز پر طاووسی
گاه درآرزوی دیدن معصومه ای و
گاه در فکر غریبی رضا درطوسی
@hosenih
باسرانگشت روی خاک رضا رابنویس
تاکه روشن شود از نام پسر فانوسی
نه مشخص شده روزت نه مشخص شامت
نه اذانی نه نوایی نه دم ناقوسی
آه از سندی شاهک که دلت را آزرد
تو زلالی واسیر پسر منحوسی
@hosenih
تشنه لب بودی ودشمن به عزایت خندید
او نفهمید که تو زاده اقیانوسی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#رحمان_نوازنی
▶️
میخواستند داغ تو را شعلهور کنند
وقتی که سوختی همه را با خبر کنند
میخواستند دفن شوی زیر خاکها
تا زنده زنده از سر خاکت گذر کنند
@hosenih
میخواستند شام غریبان بهپا کنند
تا بچههای فاطمه را در به در کنند
از ناسزا بگو که چه آورده بر سرت
میخواستند باز تو را خونجگر کنند
زنجیر دست شما بسته باشد و
مثل مدینه فاطمهات را سپر کنند
قوم یهود را به مصافت کشیدهاند
تا تازیانهها به مراتب اثر کنند
@hosenih
حالا بیا بگو که ملائک یکی یکی
فکری برای این تن بیپال و پر کنند
این اشکها مسافر یک جسم بیسرند
وقتش رسیده است به آنجا سفر کنند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
حجت الااسلام #محسن_حنیفی
▶️
چشم هایش همه را یاد خدا می انداخت
لرزه بر جان و دل تک تک ما می انداخت
پا برهنه همه بر بُشر شدن مشتاقيم
نظری کاش که بر ما ، گذرا می انداخت
@hosenih
دست بسته فقط او بود که شد دست به خیر
سکّه نه ، ماه به کشکول گدا می انداخت
طعنه گرچه به دلش زخم فراوان زده بود
زَهر هم بر جگرش چنگ ، جدا می انداخت
چشم خود بست ولی دختر او چشم به راه
روی شانه پسرش شال عزا می انداخت
@hosenih
او پر از درد شد امّا به خداوند او را
روضه ی کوچه و گودال ز پا می انداخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات
#رسول_رشیدی_راد ( #مجتبی )
▶️
ای جلوه ی لطف خدا باب الحوائج
یا حضرت مشکل گشا باب الحوائج
مشکل ندارد، کار و بارش رو به راه است
هرکس که شد همراه با باب الحوائج
@hisenih
از سینه اش غم بر طرف گردیده هرکس
از دل صدایت کرده یا باب الحوائج
هرکس که شد ناچار و در زد خانه ات را
فورا شده حاجت روا باب الحوائج
از هر طبیب حاذقی هستی در عالم
بر درد بی درمان دوا باب الحوائج
@hisenih
معنا ندارد دست خالی باز گردند
از خانه ات خیل گدا باب الحوائج
بالاتر از عیسی نه دم ها، بازدم هات
بیمار را داده شفا باب الحوائج
واکن گره از کار من با یک نگاهت
دستی برآور بر دعا باب الحوائج
@hisenih
می خواهم از لطف زیادت یک زیارت
هم کاظمین هم کربلا باب الحوائج
مشکل گشایی می کنی از کار عالم
یا حضرت مشکل گشا باب الحوائج
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hisenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
در گوشهای شکسته زِ آوارِ بیکَسی
تنها اسیر و خسته و بیآشنا منم
یلداترین شب است شبِ این سیاهچال
پیر و نحیف و بیکَس و بیهمصدا منم
@hosenih
با خشتهایِ سنگی و با میلههای خویش
زندان به حالِ روز و شبم گریه میکند
خون میچکد زِ حلقه و میسوزم از تَبَم
زنجیر هم به سوزِ تَبَم گریه میکند
@hosenih
پوسیده پیکرم که در این چهارده بهار
در تنگنایِ سرد و نموری فتادهام
از بارِ حلقههای ستم خُرد گشتهام
دور از شعاع کوچک نوری فتادهام
@hosenih
چشمم هنوز خیره به در باز مانده است
خونابه بر لبم پی هر آه آمده
گویی فرشته است که در باز میکند
اما نه باز قاتلم از راه آمده
@hosenih
اینبار هم به نالهیِ من خنده میزند
دستی به زخم تازهای زنجیر میكشد
با هر نفس به کُنجِ لبم خون نشسته است
با هر تپش تمام تنم تیر میکشد
@hosenih
چشمم به میلههای قفس خو گرفته است
کِی میشود که خنده به رویِ رضا زنم
کو دخترم که باز بخندد برابرم
کِی میشود که شانه به موی رضا زنم
@hosenih
ای بیحیاترین که مرا زجر میدهی
در زیر تازیانه چنین ناروا مگو
خواهی بزن دوباره مرا یا بکش مرا
اما بیا به مادر من ناسزا مگو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد
این جدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد
با دو دست بسته هم بابالحوائج بودهام
کی غل و زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد
@hosenih
نالههای ممتدم گویای این مطلب شده
بغض سینه اشتیاق صحبتم را لطمه زد
تار میبینم ز بس که این حرامی یهود
گاه و بیگاه آمد از ره صورتم را لطمه زد
صوت سیلی همصدا شد با صدای خندهاش
هر دمی آمد سراغم خلوتم را لطمه زد
نام زهرا را نه تنها با طهارت او نبرد
بد دهن بود و دل با غیرتم را لطمه زد
@hosenih
داغ من یک سر بریدن کمتر از جدم حسین
آخر کار این کفنها غربتم را لطمه زد
پیکر من بین راه زائران کربلا
این سهروزه تا قیامت شوکتم را لطمه زد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
در میان هلهله سوز و نوا گم میشود
زیر ضرب تازیانه نالهها گم میشود
بس که بازی میکند زنجیرها با گردنم
در گلویم گریههای بیصدا گم میشود
@hosenih
در دل شب بارها آمد نمازم را شکست
در میان قهقهه صوت دعا گم میشود
چهارچوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم
وقت سجده پیکرم زیر عبا گم میشود
تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش
راه مادر در میان کوچهها گم میشود
@hosenih
بین تارکی شب چون ضربه خوردم آگهم
آه، در سینه به ضرب بیهوا گم میشود
از یهودی ضربه خوردم خوب میدانم چرا
گوشوار بچهها در کربلا گم میشود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih